اعتماد: هنگامي كه مجسمه «كوهنورد» در سال 1338 به عنوان نماد كوهنوردان اين منطقه با پيشنهاد سرهنگ بيات، رييس مركز آموزش كوهستاني ارتش وقت ساخته ميشد كسي گمان نميكرد روزي اين بناي سمبليك به ثبت تاريخي برسد و همه از ميدان سربند با عنوان ميدان كوهنوردان ياد كنند.
آن سالها هنوز ساخت و ساز در تهران آنقدري نبود كه كسي بخواهد نگران از بين رفتن جلوه ظاهري نمادهايي اينچنيني باشد. امروز اما وقتي پا به محلات قديمي با معماري مربوط به سالهاي دور ميگذاريم، با ساختمانهايي جديد و مدرن و معماري نامربوط به فضا و محيط قديمي آن روبهرو ميشويم، آنقدر نامربوط كه گاهي احساس ميكنيم اين ساختمانهاي قديمي در ميان معماريهاي جديد و بعضا نازيبا محصور شدهاند و خيلي از آنها در شرف نابودياند. انگار در حال توسعه بودن شهر با قدمت تاريخي داشتن آن دو ويژگي متناقضند كه شهرسازان به وجه توسعه آن ميپردازند و دغدغهمندان بافتهاي قديمي شهر و تاريخدوستان به وجهي ديگر.
سازمان ميراث فرهنگي سازماني است با شرح وظايف رسيدگي به اين بافتها و بناهاي ارزشمند تاريخي تا ظاهر قديمي و فضاي متروكه بناها، شهرسازان را وسوسه نكند تا با هر بهانهيي دست به تخريب بناها بزنند و جايش برج و آسمانخراش بسازند. مجسمه كوهنورد واقع در ميدان سربند مجسمه گروهبان امير شاه قدمي است كه مربي كوهنوردي مركز آموزش كوهستاني و مربي اسكي بود. اين مجسمه توسط سرهنگ بيات، رييس مركز آموزش كوهستاني ارتش به عنوان مدل به سرهنگ رضا لعل رياحي، استاد دانشكده هنرهاي زيبا و مجسمهساز معرفي شد. درسال 1338، مدل گچي آن آماده و در ميدان سربند نصب و طي مراسمي از آن پردهبرداري شد. در آبانماه سال1350، بنا به پيشنهاد فدراسيون كوهنوردي ايران و موافقت انجمن شهر و شهرداري تهران، نام ميدان سربند به ميدان كوهنوردان تغيير يافت، هنوز هم مجسمه اين كوهنورد با ارتفاع حدود سه متر، نماد كوهنوردان شناخته ميشود. البته با پسزمينه ساختمان مسكوني شيشهيي كه هيچ ارتباطي به قدمت محله، مجسمه و فضاي دربند ندارد. مغازهداران دربند خبر از قدمت هفت ساله بنا ميدهند. بنايي كه شايد تنها بناي مسكوني محوطه ميدان سربند باشد.
با ضعف مديريت شهري روبه رو هستيم
مهندس مهدي معمارزاده، كارشناس ارشد مرمت و ابنيه تاريخي با انتقاد از روند تخريب ابنيه تاريخي در شهر تهران و برخي شهرهاي ديگر اعلام كرد با از بين بردن اين بناهاي قديمي و بافت تاريخي شهر هويت شهر زير سوال ميرود و با چشمپوشي نسبت به اين روند عملا هويت خود را از دست خواهيم داد.
اين كارشناس ميراث در پاسخ به خبرنگار «اعتماد» در خصوص مجسمه دربند اظهار داشت: «يكي از ارزشهاي گردشگري شهر تهران، محله دربند است كه تهرانيها در روزهاي تعطيل براي تمدد اعصاب و يا تنفس هواي تازه به آنجا ميروند و از طبيعت لذت ميبرند. آن مجسمه به عنوان يك نماد و الگوي سلامتي و تندرستي مطرح است. بنابراين جايگاهي در خاطرات مردم دارد. بايد به مجسمه، مسير و رودخانه اهميت داده شود. اگر مديريت شهري ما مشخصا شهرداري، ضوابطي براي حفظ بناهاي ارزشمند و ساختن طرحهاي ارزشي ندارد، اين ضعف مديريت شهري است كه بايد به آن توجه شود. بايد شهرسازان ما مديريتي داشته باشند كه به واسطه آن شهر از اين بنبست بيرون بيايد و شهري داشته باشيم با نمادهاي ارزشي. هنوز اثراتي از اين بناها به جا مانده كه از بين بردنشان خيانت به تاريخ شهر است.»
با توجه به سيل تخريبهاي بناهاي متعلق به ميراث فرهنگي و يا بناهايي كه بايد در زمره بناهاي حفاظت شده باشند و نيستند، شاهد از بين رفتن بسياري از آنان در مناطق شهري و روستايي كشور هستيم. از سويي زماني در مجلس شوراي اسلامي قانونگذاران ضوابطي ميگذارند كه بناهاي ارزشمند حفظ شوند و در جايي ديگر موضعي مغاير آن را اتخاذ ميكنند و ضد تصميمات قبلي گرفته ميشود و هنوز مسوولان مرتبط با حوزه ميراث فرهنگي چه در مجلس و چه در سازمانهاي مربوط به آن نتوانستهاند موضع واحدي اتخاذ كنند. معمارزاده در ادامه با اشاره به طرح تفصيلي تهران و اعلام بناهاي ارزشمند در طرح گفت: «وقتي طرح تفصيلي و جامع تهران به ميان آمد و بناهاي ارزشمند را اعلام و ثبت كرد، بناهايي كه هنوز ثبت نشده اند را با فرصتي كه به ميراث داده است در شرف ثبت كردن قرار داد. مسوولان دراينجاهم دچار تناقض شدند و بدون اهميت دادن به طرحي كه مشخصا ضعفهايي هم دارد كار خود را ادامه ميدهند. اگرچه اين طرح داراي ضعف است اما رعايت كردن همين طرح هم بهتر از اين بلبشويي است كه سالهاست در شهري چون تهران اتفاق افتاده است و شاهد ساخته شدن نماهاي بيربط، پاساژهايي كه در مركز تاريخي تهران ساخته شده و باغهايي كه در حال از بين رفتن هستند، هستيم. چگونه ميخواهيم از هويتي كه همه مديران ارشد كشور از آن دم ميزنند و طرفداري ميكنند دفاع كنيم؟ آيا اصلا چيزي از آن باقي مانده كه درصدد حفظ آن برآييم؟»
گودبرداريهاي غير اصولي با هدف ساختن سازههاي جديد و ساختمانهاي مسكوني و تجاري در گوشه و كنار شهر هميشه دردسرساز بوده. بعضا باعث فروريختن ساختمانهاي مجاور خود شده است. اين گودبرداريها يقه بناهاي تاريخي شهر را هم گرفته است و باعث تخريب و از بين رفتن قسمتي از آنها يا ايجاد مشكلاتي غيرقابل حل شده است. شايد با ليست كردن فضاهاي ارزشمند شهري در بحث توسعه طرح تفصيلي تهران بتوان جلوي اينگونه تخريبها را گرفت. معمارزاده در جايي ديگر به بحث درباره طرح تفصيلي پرداخت و اعلام كرد: «در طرح تفصيلي جديد تهران همه جاي شهر ميتوان ساخت و ساز كرد اما نبايد به بهانه توسعه و ساخت و ساز همه چيز را از بين برد و از دست داد و خراب كرد چون يك شهر در طي تاريخ شكل ميگيرد نه يك شبه. اينجا تهران است، شهري با سابقه پايتخت يك كشور سه، چهار هزار ساله با سابقه شهرنشيني و شهرسازي. بايد به اين مفاهيم احترام گذاشت و هويتبخشي كرد و بايد فضاهايي ارزشمند به شهر افزود و آنهايي را هم كه هست بهينهسازي كرد مثل بافت تاريخي تبريز كه خوشبختانه با درايت مسوولان مربوطه ثبت جهاني شد و امروز تبديل به افتخاري شده براي ايران زمين.»
«بناهاي زير صد سال در زمره بناهاي ميراث ثبت نميشوند»؛ اين گفته يكي از مسوولان ميراث فرهنگي در پاسخ به خبرنگار اعتماد در خصوص مجسمه دربند است كه سمبل و نماد تندرستي است و متعلق به بيش از 50 سال پيش است. با فرض اينكه بنا و مجسمههايي با قدمت زير صد سال قابل ثبت تاريخي نباشد، اينكه در حريم اين بناها كه به عنوان نماد و سمبل تاريخي در گوشههاي شهر ساخته شدهاند، ساختمانهاي بيربط ساخته نشوند، انتظار زيادي است؟ آيا حريم بناهايي چون ميدان آزادي يا مجسمه دربند كه از ثبتشدههاي ميراث نيستند، نبايد مورد محافظت قرار گيرند و ميتوان در حريمشان هر بنايي با هر ويژگي متفاوتي را ساخت حتي اگر باعث تخريب جلوه ظاهري بنا شود؟ مشابه اين اتفاق در حريم ميدان نقشجهان با ساختن برج جهاننما اتفاق افتاد كه پس از اخطار يونسكو ساخت آن متوقف شد. شبيه اين نمونه در تهران و شهرهاي تاريخي كشور زياد است و اين تنها نمونه كوچكي است از صدها نمونهيي كه چه با تخريب فيزيكي ساختمانهاي قديمي و چه با ساخت سازههاي مدرن در بافتهاي قديمي باعث تخريب اين بناهاي ارزشمند شدهاند.