سرویس بین الملل پایگاه 598 - حوزه ی سایبر و فضای مجازی از تاثیرگزارترین حوزه های فعالیت مثبت و منفی به شمار می رود. سرعت ارائه ی اطلاعات در فضای مجازی از هر حوزه ی دیگری فراتر بوده و به دلیل سهل و آسان بودن دسترسی به اخبار، و تاثیرگزاری فوق العاده، و همچنین شتاب فوق تصور اطلاعات، همواره مورد طمع دشمن برای رسیدن به مقاصد خود قرار داشته است. در سالهای اخیر شاهد بودیم که استفاده ی ابزاری از فضای مجازی و پخش شایعات و غیر واقع ها چگونه در رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی در دنیا تاثیر داشته است.
هوشیاری مسئولین مربوطه در نظام اسلامی برای در اختیار گرفتن این ابزار و تلاش برای خنثی کردن حملات دشمن، غرب را واداشته است تا به اجبار به توانمندی های ایران اسلامی در این زمینه اعتراف کند و دانش ایران در این زمینه را بستاید. احتمال بروز خطر از سوی ایران و برخی کشورهای دیگر نظیر چین و روسیه امریکا را برآن داشته بود تا مبلغ 2.5 میلیون دلار را برای گسترش نیروها و امکانات خود در فضای سایبری در نظر بگیرد. شاید این احساس خطر زمانی به اوج خود رسیده بود که هکر های ایرانی 59 سایت عربستان و انگلیس را در رد و محکوم کردن جنایات این دو کشور در بحرین، هک کردند؛ و یا زمانی که پهپاد امریکایی با نفوذ به سیستم جی پی اس آن توسط ایران به زمین نشست!
امریکا که از دانش روز افزون جوانان ایران اسلامی دچار ترس و اضطراب شدید گشته است، با فرافکنی سعی در این دارد تا سیاست های مسئولین در مواجهه با جنبه های مخرب فضای سایبری مانند فیلترینگ را پررنگ جلوه داده و از آن با عنوان منزوی کردن ملت ایران نام ببرد.
واشنگتن تایمز در مقاله ی روز پیشین خود نوشت مسئولین مربوطه در ایران متصدیان کافی نت ها را مجبور کرده اند اطلاعات شخصی مشتری ها را ضبط کنند. و جالب اینجاست که حدود سه ماه پیش در خبرگذاری های معتبر امریکا عنوان شده بود: اف بی آی اعلام کرده یک برنامه تحت وب جدید را در دست طراحی دارد که با استفاده از آن نظارت و کنترل دائمی و آنی شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک، توییتر و مای اسپیس تسهیل خواهد شد. این نرم افزار برای کنترل و بررسی فیدهای خبری هزاران وب سایت خبری هم قابل استفاده خواهد بود. اف بی آی هدف خود از این اقدام را دریافت آنی اطلاعات مورد نیاز در جهت شناخت سریع تهدیدات امنیتی عنوان کرد. این اولین بار است که اف بی آی به صراحت به کنترل شبکه های بزرگ اجتماعی تحت وب اعتراف کرده و حتی جزییاتی در مورد برنامه های خود در این زمینه را منتشر می کند.
مقاله ی واشنگتن پست با عنوان ایران، یک تهدید سایبری را در ادامه می خوانیم:
[ دولت اوباما از زمان قدرت رسیدن در سال 2009، بحث امنیت سایبری را در دستور کار خود قرار داد. در سال گذشته شاهد بودیم که توجه دولت به فضای سایبری به عنوان حوزه ی جدیدی از نزاع، توسعه ی معنی داری یافته است. البته در عمل هنوز این موضوع چندان تثبیت نشده است. امروزه بیشتر تمرکز بر حفاظت از شبکه و ترمیم پذیری (مخصوصاً در عرصه نظامی) و در قابلیت تهدید بودن کشورهایی نظیر چین و روسیه است. آگاهی از چیزی که احتمالا مبرم ترین تهدید سایبری برای خاک ایالات متحده محسوب میشود در طول زمان مورد غفلت واقع شده است.
این خطر از سوی جمهوری اسلامی ایران به سمت امریکا نشانه رفته است. عقل مرسوم هشدار میدهد که رژیم ایران –که در نتیجه تحریم های فلج کننده بین المللی و مواجهه با افزایش خمودگی اجتماعی اقتصادی در حال انزوای روز افزون است- خطری بلادرنگ برای امریکا در حوزه سایبری به شمار نمی رود. اما دو عامل یکسان به نحو معنی داری پتانسیل نزاع بین واشنگتن و تهران را در ان عرصه افزایش میدهد.
سوال این است که آیا ایران در حال توسعه اکتشافات خود در فضای سایبری که از دو استراتژی اصلی نشأت گرفته است می باشد؟ اولین آنها، سرکوب داخلی است. باراک اوباما در پیام نوروزی خود در ماه مارس 2012 خطاب به مردم ایران، اینگونه به تلاشهای رو به رشد رژیم ایران برای منزوی کردن مردمش از جهان خارج اشاره کرد: ”یک پرده الکترونیکی، ایران را در خود محصور کرده است." آن مانع دیجیتالی در سه سال گذشته توسعه گسترده ای داشته است و اکنون به ایجاد یک اینترنت ملی منتج شده است که به نحو موثری ارتباط ایران با شبکه جهانی وب را قطع خواهد کرد؛ ایجاد یک سیستم پیچیده نظارتی با مبنای چینی برای مونیتورینگ مکالمات تلفن، موبایل، و اینترنت؛ دستورالعملهای حکومتی سخت گیرانه که کافینتها را به ضبط اطلاعات شخصی مشتری ها و ضبط ویدئو هایی از مشتریانی که به شبکه وب دسترسی دارند مجبور میکند؛ و حرکت به سمت ایجاد یک نمایندگی حکومتی مسئول برای”مونیتورینگ مداوم و جامع بر فضای داخلی و بین المللی سایبری."
دوم، نبرد بی صدای کنونی با غرب بر سر بلند پروازی های هسته ای است. از پاییز سال 2009، سایت های هسته ای ایران، آماج حملات مداوم سایبری بوده اند. مشهورترین آنها کرم کامپیوتری Stuxnet بود که بین سالهای 2009 و 2010 به سیستم های کنترل صنعتی در تاسیسات هسته ای ایران حمله کرد. اما حداقل دو حمله ی سایبری دیگر نیز که در صدد خارج کردن ایران از مسیر توسعه ی هسته ای بود، این کشور را هدف قرار داد. ایران منشأ این حملات را غرب می داند و در پی ارائه واکنش نسبت به آن است.
بنابراین در ماه های اخیر، ایران برنامه ای حکومتی با هزینه ی سرسام آور یک میلیارد دلار برای ارتقاء توانایی های سایبری راه اندازی کرده است. بنا بر گزارش های رسیده، این تلاش ها شامل دستیابی به فناوری های نوین، سرمایه گذاری های هنگفت در بحث دفاع سایبری و ایجاد کادر جدیدی از کارشناسان سایبری می شود. رژیم ایران همچنین فعالین ”ارتش سایبری" را بنیان نهاده که ظاهرا مستقل هستند. این گروه حملات گسترده ای را علیه سایت ها و نهادهای اینترنتی –که ایران وجود آنها را به نفع خود نمی داند- از جمله شبکه های اجتماعی مانند توییتر، موتور جستجوگر چینی با نام Baidu، و وبسایت های عناصر اصلاح طلب انجام داده است.
علاوه بر این، ایران در فضای سایبری در حال گذر از ”دفاع" به ”حمله" است. جیمز کلَپِر، رئیس سازمان اطلاعات ملی امریکا چندی پیش گفته بود: ”توانمندی های سایبری ایران در سالهای گذشته عمق و پیچیدگی بیشتری داشته اند. و هر لحظه جهت آنها بیشتر و بیشتر به سمت امریکا نشانه می رود."
تحلیلگران هشدار داده اند که اگر بن بست مسئله ی هسته ای ایران درگیری نظامی را تسریع ببخشد، ایرن تلاش خواهد کرد تا با حمله به زیرساخت های ایالات متحده از قبیل شبکه برق، شبکه ریلی، خطوط هوایی، و پالایشگاه ها مقابله به مثل کند. به نظر می رسد رژیم ایران در حال حاضر در فکر چنین اقدان نامتقارنی است. کیهان، روزنامه ی تندروی ایرانی، در ژوئیه ی گذشته از تهدیدی نیمه پوشیده نسبت به ایالات متحده پرده برداشت و نوشت بزودی زیرساخت های حیاتی امریکا مورد حمله قرار خواهند گرفت. با توجه به چنین تهدیدی، کارشناسان زیرساخت های از رشد توجه ایرانی ها به بخش الکترونیک امریکا و دیگر بخش های شبکه ملی [الکترونیکی] خبر دادند. به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی ایران به طور جدی به جنگ های سایبری به عنوان روش دیگری از جنگ می اندیشد.
ایران در این بخش ظرفیت ویژه ای دارد. بررسی انجام شده توسط موسسه تکنولوژی دفاعی در سال 2008 جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یکی از 5 کشور دارای ظرفیت بالا برای جنگ های سایبری معرفی کرد. ریچارد کلارک، مقام سابق شورای امنیت ملیدر کتاب خود با نام ”جنگ سایبری" –که در سال 2010 چاپ شد- ایران را در زمینه ی خشونت سایبری، پس از چین طبقه بندی کرد.
آیا این بدان معناست که ایران، ایالات متحده را هدف قرار داده است؟ قطعا این دور از ذهن نیست که جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحده را مورد حمله ی سایبری قرار دهد. ایران با توطئه ی اکتبر 2011 برای ترور سفیر عربستان سعودی در امریکا، سیاست خارجی خود را آشکارتر ساخت و دیگر نمی توان مطمئن بود که علیه امریکا و یا در امریکا دست به عمل مستقیمی نزند.
حداقل روشن است که سیاست سازان تهران، به فکر چنین چیزی هستند. [بنابراین] همتایان آنها در واشنگتن نیز باید این کار را بکنند.
]