کد خبر: ۵۴۵۳۵
زمان انتشار: ۱۷:۵۴     ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۱

جلسه چهارم از سلسله جلسات عمق دید با حضور دکتر یامین پور درمسجدجامع ابوذر برگزار شد.

در این جلسه وي به جریان شناسی سیاسی سی وسه سال انقلاب پرداختند و در آخر نیز شرایط امروز جامعه سیاسی کشور و  انتخابات اخیر مجلس  را تحلیل کردند.

 
در زیر خلاصه ای از مباحث مطرح شده می آید:
 
سیاست های اقتصادی و گفتمان حاکم در دوران هاشمی ، مبتني بر توسعه شتابان بود؛ جريان راست سنتی طرفداران اصلي هاشمی بحساب مي آمدند هرچند به مرور و بخصوص در دوره ي دوم رياست جمهوري ايشان، طرفداران تئوريك، مديران و زيردستان شيفته ي ايشان در جريانی به نام «كارگزاران سازندگي» يا تكنو كراتها جمع شدند. افرادی چون كرباسچي، عبدالله نوری ،مهاجرانی و عطریان فر از چهره هاي شاخص اين گروه هستند.
 
اين جريان عمدتا به اعتقاد به اقتصاد لیبرال شناخته مي شوند. این رویکردها کم کم باعث به وجود آمدن طبقه سرمایه دار و اشرافی در کشور شد و این اشرافیت و رفاه طلبی زندگی مسئولان دولتی را فرا گرفت . از طرف دیگر اختناق شدیدی در فضای مطبوعات و انتقاد از دولت سازندگی وجود داشت تا حدی که حتي مقالات شهیدآوینی هم سانسور مي شد و فرصت انتشار پيدا نمي كرد.
 
در این اوضاع جریان چپ که اپوزیسون محسوب می شد هنوز به عنوان مدافع امام و انقلاب و ارزش ها شناخته مي شد. هسته مرکزی این ها مجمع روحانیون مبارز بود آقایانی مثل: خاتمی ،کروبی، خوینی ها، انصاری..
 
درانتخابات ریاست جمهوری 76 با وجود حمایت های حزبی و دولتی گسترده از آقای ناطق نوری ،آقای خاتمی با 20 میلیون رای پيروز رقابت انتخاباتي شد و این یک نه بزرگ مردم به  اوضاع سیاسی و معیشتی در زمان دولت هاشمی بحساب مي آمد.
 
جریان چپ از فردای انتخابات رگبار انتقادات و تخریب را به سمت جریان راست و آقای هاشمی آغاز كرد. اما دراین میان چند اتفاق افتاد که جای سوال و تردید بوجود آورد ، از جمله انتخاب عبدالله نوری به عنوان وزیر کشور و مهاجرانی به عنوان وزیر ارشاد دولت آقای خاتمی و همچنین باقي ماندن مدیریت سازمان برنامه و بودجه که گلوگاه اقتصادی کشور محسوب میشود به دست افرادی که عضو حزب کارگزاران سازندگی (دست راست آقای هاشمی ) بودند.
 
درواقع كم كم روشن مي شد كه ليبراليسم فرهنگي دوران خاتمي آنروي سكه ي شيوه هاي اقتصادي دوران هاشمي است و نزاع راست و چپ از يك نزاع ايدئولوژيك به یک نزاع قدرت تقليل يافته و عن قريب ممكن است به يك ائتلاف بيانجامد. این برداشت ما با دوری از ارزش های انقلاب و مطرح کردن رفورم سیاسی  و پیگیری اقتصاد لیبرال در دولت دوم خرداد بیشتر معلوم شد . 
 
جریان چپ، مجلس ششم و شورای شهر اول تهران را نیز تصاحب کرد . در انتخابات شورای شهر دوم گروهی از راست قدیمی که با جریان آقای هاشمی مخالف بودند و دولت دوم خرداد را نیز نمی پسندیدند به اسم آبادگران ، رای آوردند با این که از حمایت سیاسی جریان غالب در کشور بهره مند نبودند. همین جریان در انتخابات مجلس هفتم به اسم اصوالگرایان و با ترکیبی از راستی ها و چپی هایی که مخالف دولت خاتمی بودند وارد مجلس شدند و جو غالب مجلس را به دست گرفتند. اینجا بود که تقسیم بندی سیاسی کشور تغییر کرد، اصولگرا در مقابل اصلاح طلب . و این نشون داد که واژگان راست وچپ دیگر ظرفیت تحلیل مسائل سیاسی کشور را ندارد.
 
به انتخابات ریاست جمهوری 84 رسیدیم باز اتفاق جالبی افتاد مردم به شخصی رای دادند که از حمایت هیچ حزبی برخوردار نبود و از  رانت قدرت و احزاب بهره نمی برد. رویکرد جهادی وعدالت طلبانه دولت احمدی نژاد ، میدان دادن به مدیران و چهره های جدید سیاسی و عدم تحویل گرفتن احزاب سیاسی و از همه مهم تر حمایت های رهبری باعث ایجاد جایگاه مردمی دولت احمدی نژاد شد.
 
در اين ميان مطالعه ي رفتار سياسي جامعه ي روحانيت مبارز بسيار مهم است. اين حزب كه باسابقه ترين و بانفوذ ترين جريان سياسي ايران بحساب مي آمد در انتخابات رياست جمهوري 84 در دوقطبي احمدي نژاد-هاشمي ترجيح داد سكوت كند و اين مساله براي ما آغاز يك بحران سياسي در اين حزب بحساب مي آمد. بحراني كه در انتخابات رياست جمهوري دهم يعني سال 88 عميقتر شد و رسما اين حزب را از ميان به دو نيم كرد. اين شكاف بسيار عميق بود تا اين حد كه برخي از اعضا عليه بعضي ديگر سخنراني و مصاحبه مي كردند!
 
درانتخابات 88 تمامیت اصلاحات و کارگزان و حتی ضدانقلاب حیات سیاسی خود را در روی کار نیامدن دوباره احمدی نژاد میدیدند و از تمام رسانه ها و قدرت و نفوذ خود در داخل و خارج استفاده کردند اما باز نتیجه چیز دیگری شد احمدی نژاد با25 میلیون دوباره رای آورد.
 
با توجه به سیر انتخاب مردم در انتخابات از دوم خرداد به این سو میتوان این طور برداشت کرد که : مردم بدون توجه به لیست ها و احزاب سابقه دار با یک هوشمندی فوق العاده افراد دیگری راانتخاب کرده اند. مي توان از اين سير به این نتیجه رسید که مردم بدون اقبال به احزاب و نخبگان بيش از همه با رهبری و معیارهای ایشان خود را تنظیم میکنند و این در فتنه 88 اثبات شد و اصلا قابل باور نبود که 7-8 ماه بعد از انتخابات و آن ماجرا ها همه چیز با کمترین تلفات به حالت اول برگردد. این رشد عقلانيت سیاسی مردم را نشان میدهد. مردم با سرعت بسيار در حركت اند و هر كسي و هر حزبي كه نتواند خود را با اين سرعت همساز و همراه كند از اين قافله بازميماند و مردم ديگر به او اقبال نخواهند داشت. مردم حتي با احمدي نژاد هم در مقطعي چنين معامله اي كردند.
 
این مطلب باز در انتخابات اخیر مجلس  قابل مشاهده است. همه دیدیم که بعضی از کاندیداها وجبهه های سیاسی کل شهر را پر از تبلیغ کردند وبازهم رای نیاوردند . اگر می بینید جبهه پایداری بدون تشکیلات و تبلیغات و سازماندهی درست و حسابی 50% از فضای سیاسی کشور را به دست میگیرد  به خاطر این است که  حداقل بخشی از این جبهه  خود را با شتاب و سرعت مردم تنظیم کرده است. واگر با همین سرعت پیش نروند این جبهه نیز شکست خواهد خورد. جريان راست سنتي اغلب حذف شدند و مردم به آنها فهماندند كه با تبليغات ميلياردي كاري ندارند. راست سنتي در همان سال 84 بايد متوجه مي شد كه دورانش رو به پايان است و بهتر است خود را با سرعت رهبري و مردم انقلابي تنظيم كند.
 
روزآمد ترین گفتمان سیاسی کشور همواره از آن حزب الله و بسیج بوده است و امروز این گفتمان غالب است و هر موقع جریانات از این گفتمان فاصله گرفتند بعد از مدتی از صحنه سیاسی خارج شدند. امروز جریان حزب الله حرف نو برای گفتن دارد و فضای حاکم بر بسیاری از  دانشگاه ها و مطبوعات و رسانه ها و.. را به صورت قوی و منطقی در دست دارد. در دهه ي هفتاد جبهه ي فرهنگي و فكري انقلاب يك دهم امروز توان و تاثير نداشت. رشد و توانايي جوانان حزب اللهي در سال هاي اخير شگفت انگيز است و همين ماجرا است كه جريان هاي جامانده از انقلاب را هراسان كرده است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها