کد خبر: ۵۴۲۳۰۸
زمان انتشار: ۱۰:۴۴     ۱۹ دی ۱۴۰۳
یادداشت
علی حجازیان-کارشناس مسکن و شهرسازی

پایگاه خبری 598: انتقال پایتخت مساله ای است که در طی 110 سال گذشته حداقل برای هشتمین بار مطرح می شود.[1]

مساله جابه‌جایی مرکز سیاسی ـ اداری ایران پس از انقلاب برای  اولین بار در سال 1368 و پس از پایان جنگ تحمیلی در مجلس سوم مطرح شد. شد و حتی 3نقطه برای این طرح در وضعیت مقدماتی نیز درنظر گرفته شد؛ اما با توجه به مطالعات صورت‌گرفته و ظرفیت‌های معطل‌مانده در شهر تهران، و مخالفت کرباسچی شهردار وقت، گزینه جابه‌جایی در آن مقطع رها شد و بحث ساماندهی تهران و سروسامان دادن به فضای شهر تهران در دستور کار قرار گرفت و قضیه انتقال پایتخت به فراموشی سپرده شد.

در دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد، موضوع انتقال پایتخت به‌طور جدی در دستور کار قرار گرفت.  پیشنهاد انتقال پایتخت از تهران به یکی از استان‌های دیگر مانند استان‌های مرکزی ایران و یا اصفهان و شیراز، در قالب طرحی به نام «انتقال مرکز سیاسی-اداری کشور» مطرح شد. این طرح به دلایل مختلفی مانند کاهش تراکم جمعیت در تهران، مشکلات زیست‌محیطی، آلودگی هوا، ترافیک سنگین و نگرانی‌های امنیتی در برابر زلزله ارائه شد.

در دولت روحانی، موضوع انتقال پایتخت همچنان مطرح بود، اما هیچ اقدامی جدی در راستای اجرایی شدن آن انجام نشد. در مجلس قانون امکان‌سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران در سال94 تصویب شد که وزارت راه و شهرسازی متولی بررسی این موضوع شد. پس از مطالعات گسترده، در نهایت کارشناسان و متولی طرح انتقال پایتخت، بهترین راه‌حل را در سرمایه‌گذاری روی ساماندهی تهران عنوان کردند.

دردولت شهید رئیسی تقسیم تهران به سه استان مرکزی، تهران غربی و تهران شرقی در دستور کار قرارگرفت.

سخنان جناب پزشکیان در چند وقت اخیر از عزم دولت چهاردهم برای انتقال پایتخت خبر می‌ دهد به گونه ای  که رسما این فرایند با انتخاب محمدرضا عارف به عنوان مأمور بررسی انتقال پایتخت کلید خورد. اما نکته جالب این است که خانم فرزانه صادق، وزیر فعلی وزارت راه و شهرسازی در سال98 بر این نظر بود که سیاست پیشنهادی ما تمرکززدایی از تهران است و انتقال پایتخت به‌طور کامل منتفی است.

مطالعات انجام شده در سال های قبل حاکی ازاین است که ازابعاد مختلف انتقال پایتخت امکان پذیرنیست .تصمیم‌گیری دربارة جابه‌جایی پایتخت با تصمیم‌گیری دربارة حل مشکلات زندگی در تهران گره خورده و همبستگی بین این دو موضوع نشان می دهد که منشأ تجدید بحث دربارة جابه‌جایی پایتخت همواره تشدید نارضایتی از شدت گرفتن مشکلات زندگی در تهران از یک طرف و احساس خطر از بروز آسیب‌های امنیتی در پایتخت از طرف دیگر بوده است.تهران، چه پایتخت بماند چه نقش پایتختی را واگذارکند، تا مدت ها بزرگ‌ترین شهر و بزرگ‌ترین مرکز اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور باقی خواهد ماند. درصورت تعیین پایتخت جدید آیا از مشکلات فعلی که تهران به عنوان پایتخت کشور دارد  در امان خواهد بود؟ قطعا خیر زیرا سیاستگذاری‌های حاکمیت درحال حاضر متکی بر تمرکزگرایی و تصمیم‌گیری در پایتخت است. از این رو نه تنها مشکلات تهران باقی می‌ماند که شبیه همین مشکلات در پایتخت جدید شکل خواهد گرفت.

یکی از دلایل اصلی انتقال پایتخت درجهان ، تمرکززدایی و توزیع متوازن توسعه در سراسر کشور است. بسیاری از کشور‌های در حال توسعه، به‌ویژه آن‌هایی که با مشکل تمرکز بیش از حد جمعیت و فعالیت‌های اقتصادی در مناطق خاصی مواجه هستند، پایتخت خود را به مناطق کمتر توسعه‌یافته و مرکزی‌تر منتقل می‌کنند. این تغییر می‌تواند موجب رشد و توسعه مناطق داخلی شود و از تراکم و فشار بر شهر‌های بزرگ مانند پایتخت‌های سابق جلوگیری کند.

یکی از ادله های انتخاب مکران به عنوان پایتخت جدید کشور تمرکز زدایی و کمتر توسعه یافتگی و همچنین دسترسی به دریا هست  که البته دراین خصوص نیز مواردی قابل تامل است.

باتوجه به موقعیت استراتژیک از نظر دسترسی به دریا و امتیازات منحصر بفرد در حوزه اقتصاد دریامحور و ظرفیت بالقوه برای توسعه، با این حال ساحل مکران با چالش های محیطی(فرسایش سواحل،نشت نفت،تغییرات اقلیمی)،امنیتی(انتقال پایتخت به نزدیک مرز، اعم از مرزهای خاکی و دریایی، از نظر امنیتی مشکل زاست) روبرو است و به هیچ عنوان امتیازات و ویژگی های پایتخت شدن را دارانیست البته در برنامه هفتم توسعه، بحث اقتصاد دریامحور مطرح شده و سواحل مکران می‌تواند پشتیبانی لازم را لحاظ کند. بنابراین توسعه دریامحور باید در دستور کار باشد و مکران هم یک منطقه بکری است که دسترسی‌های لازم را به دریا را دارد. مکران می‌تواند به یک مرکز تجاری و اقتصادی تبدیل شود.

مساله انتقال پایتخت در ایران که پس از جنگ تحمیلی در دولت های مختلف مطرح شده ناشی از سیاست گذاری اشتباه در حوزه نظام برنامه ریزی کشور و تمرکز گرایی شدید است. دغدغه انتقال پایتخت می تواند مفید باشد اما صرف انتخاب مکانی به عنوان پایتخت بدون تغییر در پارادایم حکمرانی کشور اقدام صحیحی است؟

منطقه غرب آسیا و جهان در پیچ تاریخی خاصی قرار گرفته و قطعا آینده کشور در حوزه حکمرانی به سمت حکمرانی اسلامی –ایرانی تغییر خواهد کرد. از دید آینده پژوهی ایران به قدرت اول منطقه و یکی از قطب های نوظهور دنیا تبدیل خواهد شد از این رو اگر قرار باشد پایتخت کشور  تغییر کند در ابتدا باید ریل گذاری نظام برنامه ریزی کشور از برنامه ریزی نئولیبرال وتحکم یافته و دستوری صرف خارج شود تا توازن منطقه ای ایجاد شود سپس برای هر استان کشور باتوجه به ظرفیت ها و پتانسیل هایشان نقش و جایگاه تعریف بشود دراین صورت جذابیت ها و تمرکز گرایی پایتخت به مرورکاهش می یابد.

 

[1]  روزنامه اقتصادشماره روزنامه:۶۰۹۷

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها