پایگاه خبری 598: طرحهای تعالی فرهنگی و معنوی در دانشگاههای ایران با هدف ارتقای هویت دینی و معنوی و سیاسی دانشجویان و تقویت آرمانخواهی طراحی شدهاند. بااینحال، این طرحها به دلیل شکاف میان محتوای نظری و واقعیتهای جاری، در مواجهه با نسل دیجیتال و نیازهای اجتماعی جوانان نیازمند بازنگری جدیاند
طرحهای تعالی فرهنگی و معنوی که با اهداف بلندمدت برای تقویت هویت دینی و اجتماعی دانشجویان در دانشگاهها اجرا میشوند، با دو چالش بنیادین روبهرو هستند: شکاف میان مفاهیم نظری این طرحها و واقعیتهای روزمره نسل جوان، و رقابت با جذابیتهای فضای دیجیتال.
نسل جوان امروز، به دلیل قرار گرفتن در دنیایی با سرعت تغییرات بالا، به دنبال ابزارهای ارتباطی و محتوای متناسب با این تغییرات و جایگیری درنظام ارزشی این تحولات است که دایره آن روز به روز وسعت بیشتری پیدا کرده و آثار و تبعات مختص آن نیز جدیتر میشود.
جذابیتهای دنیای مجازی، مانند دسترسی سریع، تنوع، تازگی و آزادیهای فردی، به گونهای عمل کرده که بسیاری از طرحهای فرهنگی دانشگاهی توانایی رقابت با آن و ایجاد ارتباط مؤثر با مخاطبان خود را از دست دادهاند.
از دیگر سو، مواجهه و ورود جوانان به دنیایی از تحولات در نظامات مالی، مشاغل، سرگرمیها، سبک زندگی، که امروزه هرجوانی سطحی از این تعاملات را در زندگی خود دارد و احساس نیاز روز افزون در عقب نماندن از این دسترسیها و مهارتها هویتهای متاثر از انها را خلق کرده است.
به نحوی که فاصله و گسستگی روز افزونی با گذشته هویتی خود را شاهد است.
با این اوصاف طرحهای تقویت هویت دینی و فرهنگی، در کنار این دنیای سریع و جهش گونه با چه ابزار و زبانی میتواند خود را به انگیزهها و آرمانهای جوانان پیوند بزند؟
به نوعی که جوان ضرورت این نظامات فکری را بیابد و به زیست مدرن خود پیوند بزند.
از نگاه جامعهشناختی، یکی از چالشها در ناکارآمدی این طرحها، تمرکز بیشازحد بر محتوای نظری و بیتوجهی به رویکردهای تعاملی و مشارکتی است که فعالیتهای جهادی و اجتماعی نشان داده از این جهت تأثیر بیشتری در تقویت هویت اجتماعی و فرهنگی جوانان و دانشجویان دارند.
با این حال، طراحی این برنامهها باید با رویکرد آزمایشی آغاز شود؛ یعنی ابتدا در قالب پایلوت و در محیطهای کوچکتر مورد ارزیابی قرار گیرند. این فرایند امکان اصلاح و بازطراحی ساختارها و ابزارهای اجرایی را فراهم میآورد. همچنین، همکاری میان مربیان، دانشجویان و نخبگان در قالب جلسات هماندیشی و کارگاههای آموزشی قبل از اجرا و حین اجرای طرحها میتواند به چالشهای ارتباطی این طرحها تا حدودی فائق آید.
وجود لایههای از اساتید با ردهی سنی مختلف در یک دورهی واحد به منظور پشتیبانی و مفاهمهی بهتر با دانشجویان درک از نیازها و اصلاحات احتمالی مورد نیاز در محتوا و روشهای بکار گرفته شده در این طرحها میتواند یکی از راه حلهای قابل دسترس باشد.
در نهایت، اگر برنامهریزان فرهنگی به جای تأکید بر تکرار روشهای سنتی، با درک دقیقتر از جامعه مخاطب و ابزارهای مدرن، طرحهای تعالی را بازآفرینی کنند، میتوان امیدوار بود که این برنامهها به جای رقابت با فضای مجازی، به ابزاری مکمل برای انتقال ارزشها و تقویت پیوندهای نسلی تبدیل شوند.