سرویس سیاسی پایگاه خبری تحلیلی ۵۹۸-محمدحسین رضایی. بیروت | هر دولتی برای ماندگاری نیاز به یک سری مولفه دارد که از جمله این مولفهها حمایت مردمی، ارتش مردمپایه قدرتمند و پویایی اقتصاد است. اما چرا دولت سوریه در نهایت نتوانست ماندگار بماند و به حمکرانی خود در کشور سوریه ادامه دهد؟! در ادامه بخوانید:
۱- مدل دولت سوریه بر اساس آریستوکراسی موروثی شکل گرفته بود. به این معنی که دولت در انحصار یک طبقه خاص قرار داشت و انتقال قدرت و ابقای رییسجمهور نیز روندی صوری داشت.
۲- از طرفی دیگر دولت در قبضه یک اقلیت دینی(علوی) قرار داشت که حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد جمعیت سوریه را شامل میشد. بسیاری از سمتهای مهم دولت و ارتش نیز در میان علویها تقسیم شده بود و سیاستهای کلی نظام سوریه توسط این طیف بود که تنظیم میشد. این موضوع نارضایتی سایر مذاهب بهخصوص اکثریت اهل سنت را به دنبال داشت؛ به خصوص وقتی که بدانیم اهل سنت نسبت به مذهب علوی به دیده خوبی نمینگرد.
۳- از سوی دیگر کشور سوریه تک حزبی بود. این حزب که بعث نام داشت یک سیستم کاملا بسته و به حلقه اول قدرت کشور وابسته بود و تنها افراد خاصی میتوانستند در آن عضو شوند.
۴- در چنین شرایطی دولت سوریه برای اداره کشور نیاز به یک شعار داشت و برای تحقق این شعار میبایست کشور را از هرچه رنگ و بوی تضاد با آن داشت، میزدود. تاکید دولت بشار اسد بر ملیت عربی بود و اسلامگرایی در تضاد با این شعار قرار دارد. برای همین دولت سوریه در کشوری که اکثریت قاطع آن مسلمان هستند، اسلامزدایی را به طرق مختلف در پیش گرفت و یکی از دلایل آغاز اعتراضات در سال ۲۰۱۰ سوریه، اخراج دو هزار معلم محجبه بود.
۵- با شروع جنگ سوریه، بسیاری از شهرکهای صنعتی این کشور ویران شد و ابزارآلات آن به غارت رفت که این موضوع باعث افزایش نرخ بیکاری در کشور شد و کشور را از لحاظ اقتصادی عملا فلج کرد. نرخ بیکاری یکی از مولفههای رضایتمندی در هر جامعه است و متاسفانه سوریه در این مورد نیز نتوانست رضایتمندی مردم را مدیریت کند. از سوی دیگر دولت بشار اسد نتوانست در ارائه خدمات عمومی به مردم در بعد از جنگ تغییری ایجاد کند و و به عنوان نمونه نیروگاه برق حلب تنها دو ساعت برق دولتی در اختیار مردم قرار میداد؛ این در حالی بود که در نخستین ساعات سقوط حلب، هیئت تحریر الشام برق عمومی مردم حلب به طور کامل و ۲۴ ساعته وصل شد.
۶- از طرفی طولانی شدن جنگ، موجب تحلیل توان اقتصادی کشور برای تامین منابع درآمدی خود شد. این موضوع در حقالزحمه نیروهای ارتش کشور سوریه بیش از همیشه جا خود را نشان داد و باعث شد تا اولویت این نیروها برای دفاع از ارزشهای ملی نظیر تمامیت ارضی جابهجا شود. فرمان دیرهنگام افزایش ۵۰ درصدی حقوق نیروهای نظامی ۷۲ ساعت قبل از سقوط شاهد این امر است.
۷- اگر به کشور سوریه طی ده سال اخیر سفر کرده باشید، احتمالا شاهد علنی دریافت رشوه از سوی کارکنان ارتش و پلیس این کشور بودید! در یک مورد یکی از خبرنگاران معروف ایرانی برای ورود به سوریه توانسته بود با دو دلار به صورت غیرقانونی وارد کشور شود که این موضوع، نشان از فساد افسارگسیخته در ساختار اداری کشور به دلیل فقر است. در بخشهای اداری نیز رشوه، به یکی از پروسههای مرسوم اداری تبدیل شده بود و متاسفانه دولت مرکزی برای رفع این معضل چارهاندیشی محسوسی انجام نداد.
۸- دیگر دلیلی که موجب نارضایتی مردم سوریه بود، طول مدت سربازی اجباری در این کشور بود. سربازی در سوریه به دلیل شرایط خاص این کشور، ۶ تا ۹ ساله بود که این مدت در دنیا بینظیر است و جوانان را نسبت به زندگی کردن بیرغبت میکرد.
۹- همچنین عدم تفکیک مشخص ساختارهای شهروندی با نظامی سوریه موجب برخورد قهری با مردم در پی هر تنش کوچکی شده بود. این نوع از مواجهه با مطالبات مردم، از دلایل خارج شدن کنترل اعتراضات مردمی سوریه در سال ۲۰۱۱ شد و در دراز مدت نیز بذر کینه از دولت را در دل معترضین کاشت.
۱۰- اعتماد به سران کشور مرتجع عربی و غرب موجب تزلزل اراده حاکمیت سوریه در برخورد با تجاوزهای پی در پی رژیم صهیونیستی به تاسیسات نظامی و صنعتی کشور شد. دولت سوریه در مواجه با این حملات سعی داشت تا از طریق دیپلماسی، میدان را کنترل کند و تا جای ممکن مانع از پاسخ به این تجاوزها از خاک سوریه حتی از سوی نیروهای نیابتی میشد. این موضوع موجب شد تا دولت سوریه در حالی به غرب نزدیک شود که روابطش با دوستان شرق را سرد کند.
۱۱- عدم تعیین تکلیف مسلحین و گروههای تکفیری در مستقر در مناطق شمالی این فرصت را به آنان داد که تجدید قوا کنند و پس از چند سال وقفه در جنگ، طی یک هفته از ادلب به دمشق برسند.
۱۲- بیتوجهی دولت مرکزی به پیشروی مسلحین در مناطق تحت تصرف شمالی، کردها را بیشتر به سمت آمریکا سوق داد. مسلحین طی آتشبس پنج ساله با دولت سوریه، طی عملیاتهای غصنالزیتون و نبعالسلام، با حمایت ترکیه به مناطق کردنشین حمله کردند و منطق عفرین و یک نوار در شمال کشور سوریه را اشغال کردند. دولت سوریه در قبال این تصرفات اما اقدام خاصی جز چندین نوبت مذاکره بیسرانجام با سرکردههای گروههای کرد انجام نداد و همین موضوع منجر به افزایش قدرت مسلحین و قدرت مانور آنان شد.
۱۳- با این اوصاف دولت اسد با پشتوانه قدرتهای خارجی بود که سرپا بود. آخرین دلیل برای سقوط دولت، توافق این دولتها برای پایان حکومت خاندان اسد بر سوریه بود. شاهد نشان میدهد این توافق مابین روسیه و آمریکا بر سر اوکراین و سوریه صورت گرفته است و به ازای قطع یا کاهش کمکهای غرب به اوکراین، روسیه نیز حاضر شده است تا چتر حمایت خود را برای تداوم دولت اسد بردارد.