انتشار این نامه بی نام و نشان و مرموز در خبرگزاري مذكور حکایت از تداوم غفلت برخی مسئولان داشته و در عین حال پرده از برنامه ریزی دقیق دشمنان و تلاش آنها برای سوء استفاده از فضای چالشی و هیجانی ایام انتخابات نیز برداشت.
شاید اينك و پس از گذشت ايام انتخابات،مرور تاریخچه ی برخی نامه های سرگشاده ای که در مقاطع حساس منتشر شده اند به کشف دست های پشت پرده این گونه اقدامات کمک کند.
***
"مدتهاست بنا داشتيم حضوررسيده و عرايضي را پيرامون وضعيت اسفبار عمومي
جامعه و انقلاب معروض داريم اما به دليل برخوردها و قضاوتهايي كه حتي در
مورد ملاقاتها مي شود و بنا بر مصالحي بهتر ديديم كه بخشي از عرايض را كتبا
تقديم حضور كنيم...
اما ما نمايندگان با توجه به همه مفاسد و هواهاي نفساني و سياست بازيها و سبك و سنگين كردن هاي آقايان و اينكه با ادامه اين وضع تنها چيزي كه مطرح نيست خدمت صادقانه به مردم است چه حجت شرعي داريم ... جز عصيان و يا راي ممتنع و باز هم سكوت و منتظر قضا و قدر؟!والسلام عليك و رحمه الله و بركاته"
***
آنچه خوانديد صدر و ذيل نامه سرگشاده اي بود كه با امضاي "جمعي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي" در تاريخ 28/6/64 خطاب به " حضرت حجت السلام والمسلمين برادر خامنه اي رئيس جمهور محترم جمهوري اسلامي ايران " منتشر شد. اين نامه كه در آن اهانتهاي وقيحانه اي به مسئولين نظام ديده مي شد در 8 صفحه تنظيم شده بود.
پس از پي گيريهاي اطلاعاتي به دنبال فرمان حضرت امام (ره) ، مشخص شد كه تهيه كنندگان اين نامه سيد مهدي هاشمي و باند مرموز او بوده اند و امضاي اين نامه نيز جعلي بوده است. مهدي هاشمي دستگير شد و نخستين جلسه دادگاه او 19 تير 1366 تشكيل گرديد .
" سازماندهي و رهبري گروههاي متعدد ترور و
آدم ربايي ... سرقت اسناد طبقه بندي شده ... تلاش براي تضعيف رهبري انقلاب
... ايجاد سوئ ظن و بدبيني نسبت به مسئولين و نظام جمهوري اسلامي به وسيله
نشر اكاذيب و افترا و تهمت در قالب اطلاعيه و شبنامه هاي بي نام ونشان (يا)
با عناوين و امضاهاي جعلي " همگي بخشهايي از اتهامات او بودند كه در
كيفرخواست دادستان آمده بود. مهدي هاشمي به جرايم خود اعتراف كرد و در
ششمين روز از مهرماه سال 66 اعدام شد.