به گزارش پایگاه خبری 598، ما در ۸ سال دولت حسن روحانی آرام آرام داشتیم به تنبلی و انزوای عافیتطلبانه عادت میکردیم. به اینکه مسئولیت هیچ چیزی را نپذیریم. به اینکه نقد کنیم و نقد کنیم و نقد کنیم. پا روی پا بیندازیم و ریشخند بزنیم و زندگی خودمان را سپری کنیم.
اولش با دیدن کسانی مثل آخوندی و جهانگیری و فریدون و ظریف، آه میکشیدیم اما بتدریج پوزخند زدیم و طعم بیمسئولیتی و بیتکلیفی زیر زبانمان مزه کرد. طعم نقد و مطالبه. مطالبهگری مکر بزرگی است. مکر نفس است. تسویل و تسویف است. جز آنها که از عمق جان میسوزند و کاری جز فریاد زدن از دستشان برنمیآید، الباقی مطالبهگران، بادی به غبغب میاندازند و بدون قبول هیچ مسئولیتی فریاد میزنند. در سایهی مکر نفس ژست مستقل بودن و جسارت و شهامت داشتن میگیرند و ترس خود از پذیرفتن مسئولیت اوضاع را پنهان میکنند.
در میان این خوشخوشان تنبلی و مطالبهگری ناگاه فتنه ۹۸ رخ داد و دیدیم کسی جز ما نیست که سنگ زیرین آسیاب باشد. رئیس دولت خودش صبح جمعه از خواب بیدار شد و ما باطن حقیقی مطالبهگری عافیتطلبانه را در خیابانهای آتش گرفته و خشم حاشیهها و استیصال کارگران دیدیم.
با توبه از روحانی، رئیسی آمد. اما برخی از جماعت خو کرده به مطالبهگری از غار خود بیرون نیامدند. رهبری مدتها بود که جوانان حزب الهی را از مطالبهگری به جهادتبیین و حرکت خودجوش فراخوانده بود، اما کمتر لبیک شنیده بود.
بسیاری از گرم و نرم مطالبه بیرون نیامدند و شانه زیر بار مسئولیت ندادند و ترجیح دادند با همان زبان با رئیسی سخن بگویند.
خلوصگراییِ حزبالهی نقاب خوبی است برای پنهان شدن و مطالبهکردن؛ و توأمان ما را از زحمت پذیرش تکلیف و نتیجه میرهاند. به جای رنج پاسخگویی، به ما لذت متبخترانه و غرورآمیزِ مطالبه را ارزانی میدارد.
آخوندی و فریدون و جهانگیری و ظریف... دولت سوم روحانی پشت در است. و این برای جماعت مطالبهگر مسئولیت گریز عافیت طلب خبر بدی نیست. آنها تکلیف خود را انجام میدهند، بقیهاش به آنها مربوط نیست.