با پيروزي فرانسوا اولاند، نامزد سوسياليست ها در انتخابات رياست جمهوري
فرانسه بر نيكلا ساركوزي، تحليل ها و گمانه زني ها درباره تغييرات در سياست
خارجي فرانسه بخصوص در موضوع هسته اي ايران آغاز شده است.
به نوشته
روزنامه کیهان دور دوم انتخابات رياست جمهوري فرانسه دو روز پيش در حالي
برگزار شد كه «نيكلا ساركوزي» از حزب «اتحاد براي جنبش مردمي» و «فرانسوا
اولاند» از حزب «سوسياليست» رقابت نزديكي براي تصاحب كاخ اليزه داشتند.
در
نهايت اولاند سوسياليست كه در دور اول با 63/28 درصد آرا بر ساركوزي پيروز
شده بود در اين دور نيز توانست با كسب 8/51 درصد آرا بر رقيب خود پيروز
شود.
به اعتقاد كارشناسان و تحليلگران سياسي نارضايتي مردم از وضع
موجود و سياست هاي رياضت اقتصادي و عدم استقلال در سياست خارجي از مهم ترين
عوامل شكست ساركوزي در اين انتخابات بود.
در كنار بحران اقتصادي در
فرانسه شايد بتوان گفت كه دنباله روي فرانسه از سياست هاي آمريكا و برخي
كشورهاي اروپايي دليل اصلي مخالفت مردم اين كشور با تداوم دوره رياست
جمهوري ساركوزي بود. ساركوزي علاوه بر اين كه شريكي قابل اتكا براي آنگلا
مركل صدراعظم آلمان بود، بدون ترديد يكي از همراهان نزديك آمريكا در
لشكركشي به خاورميانه از جمله عراق و افغانستان به شمار مي رفت. اما در
مقابل فرانسوا اولاند در تبليغات انتخاباتي خود در مورد برنامه سياسي اش در
خصوص خاورميانه و بويژه افغانستان گفته بود: «من هيچ راه حل نظامي در
افغانستان نمي بينم و در صورت پيروزي در انتخابات به همپيمانان فرانسه
تمايل پاريس براي خروج نظاميان فرانسوي از كشورهاي آسياي ميانه تا پايان
سال 2012 را ابلاغ مي كنم.»
به تناسب تغييرات احتمالي در سياست
خارجي فرانسه در قبال آمريكا و برنامه رياضت اقتصادي اتحاديه اروپا، ناظران
سياسي تغيير اين سياست در حوزه ايران را نيز دور از ذهن نمي دانند.
طي سال هاي گذشته، ايران به عنوان يك قدرت منطقه اي در خاورميانه همواره مورد توجه قدرت هاي بزرگ و از جمله فرانسه بوده است.
تأثيرگذاري
بين المللي فرانسه در اين مورد بخصوص پس از طرح پرونده هسته اي ايران و
قرار گرفتن نام اين كشور در تروئيكاي اروپايي براي مذاكره با ايران و به
دنبال آن قرار گرفتن در گروه 1+5 مورد توجه بيشتر قرار گرفت.
در همين
راستا پيش بيني ها حكايت از آن دارد كه پيروزي فرانسوا اولاند بر نيكلا
ساركوزي، بي ترديد تبعات مهم و فوري براي مذاكرات هسته اي ايران و 1+5
خواهد داشت.
درست است كه دولت اولاند هنوز مستقر نشده ولي مي توان گفت
كه دولت ساركوزي فروپاشيده و از اين به بعد او ديگر اين امكان را نخواهد
داشت كه در موضوعي مهم مانند برنامه هسته اي ايران به طور جدي سياستگذاري
كند.
به عبارت ديگر مي توان گفت عملاً فرانسه در مذاكرات بغداد
نماينده جدي نخواهد داشت چرا كه دولت قبلي ساقط شده ولي دولت جديد هنوز بر
سر كار نيامده و سياست هاي آن هنوز روشن نيست.
به طور بسيار خلاصه و
از منظري راهبردي پيروزي سوسياليست ها به رهبري اولاند در انتخابات رياست
جمهوري فرانسه، 3 تأثير بسيار مهم بر مذاكرات ايران و 1+5 بر جاي خواهد
گذاشت.
1- در درجه اول، بدون شك اولاند مجبور خواهد بود از ادبيات
ساركوزي در زمينه مسائل سياسي خارجي فاصله بگيرد. تكرار اين ادبيات از جانب
او، در حالي كه مردم فرانسه به شدت خواهان تغيير هستند، به سرعت محبوبيت
اولاند را از بين خواهد برد. بنابراين، در ابتدايي ترين حالت اولاند مجبور
خواهد بود از ادبيات آمريكايي و اسرائيلي درباره ايران فاصله گرفته و يك
ادبيات فرانسوي در اين زمينه توليد نمايد كه ضرورتاً ملايم تر از ادبيات
ساركوزي خواهد بود.
اين ادبيات جديد بايد به سرعت تبديل به يك
مجموعه سياست هاي جديد شود و اين موضوع خود را در مذاكرات آتي 1+5 با ايران
نشان خواهد داد.
2- به طور طبيعي، اولاند به دليل تعلق به حزب
سوسياليست و متصل بودن به يك شبكه نخبگاني متفاوت از آنچه هم اكنون در دولت
ساركوزي حضور دارد، مجبور خواهد بود بسياري از كادرهاي كليدي دولت وي
بويژه در حوزه هاي سياست خارجي و امنيت ملي را تغيير دهد. هرگونه تغيير و
جابجايي اولاً باعث خواهد شد يك زمان خلأ در دولت ساركوزي درباره ايران
ايجاد شود و ثانياً ضرورتاً منجر به روي كار آمدن كساني خواهد شد كه
ديدگاهي متفاوت از تيم فعلي اداره كننده پرونده ايران در وزارت خارجه و
سرويس اطلاعاتي فرانسه دارد.
تيم فعلي بسيار راديكال است و ديدگاهي
به شدت منفي نسبت به ايران دارد. مذاكره كننده فرانسه در گروه 1+5 تا امروز
نزديك ترين ديدگاه ها را به آمريكا داشته و در مواردي حتي از اسرائيلي ها
نيز راديكال تر بوده است.
3- جنبه سوم مجبور به بهبود وضعيت اقتصادي
است كه شايد مهم ترين اولويت فرانسوا اولاند باشد. هم اكنون همه محافل
اقتصادي در اروپا دريافته اند كه تلاش براي تحريم ايران بويژه تحريم نفت و
بانك مركزي داراي تبعاتي بسيار سنگين و تحمل ناپذير براي اقتصادهاي شكننده و
درگير بحران كشورهاي اروپايي است. اين احتمال وجود دارد كه دولت اولاند
موافقت چنداني با اعمال تحريم هاي نفتي عليه ايران در ماه ژوئيه نداشته
باشد و احتمالاً راديكاليسم اروپايي عليه ايران يكي از موتورهاي محركه قوي
خود را از دست خواهد داد.