به گزارش پایگاه خبری 598، باراک که از ژنرالهای سابق ارتش رژیم صهیونیستی و سابقه وزارت جنگی رژیم صهیونیستی را هم در کارنامه خود دارد، اعتراف کرد، جنگ علیه حماس با شکست مواجه شده است و اسرائیل باید به دنبال توافق برای مبادله اسرا باشد، چون اگر این کار انجام نشود رؤیای ژنرال سلیمانی محقق خواهد شد.
او در مقدمه یادداشت خود اعتراف کرد: اسرائیل در یک بحران به سر میبرد، بحرانی که هر روز ابعاد جدیدی از آن نمایان شده و توسعه بیشتری به خود میگیرد، و خطرناکترین آن در تاریخ اسرائیل محسوب میشود.
در بخشی از این یادداشت آمده است: بحران از 7 اکتبر آغاز شد، با فضاحت بارترین شکستی که در تاریخ اسرائیل رخ داده است و تا به امروز نیز در جنگی که به رغم تمامی (اقدامات صورت گرفته) بزرگترین شکست تاریخ ما را رقم زده است، و جنگی که ما درگیر آن هستیم باعث فلج راهبردی قله رهبری شده است. ما در برابر یک تصمیم سخت و انتخاب بین جایگزینهای بد هستیم، اینکه آیا باید به جنگ در غزه ادامه دهیم، جنگ و عملیات را در شمال علیه حزب الله توسعه دهیم، با خطر گسترش جنگ فراگیر چند جبههای مواجه شویم و وارد جنگ با ایران و متحدانش شویم؟
تمامی این گزینهها در حالی مطرح میشود که تلاشهایی برای کودتا علیه ساختار اسرائیل ادامه دارد، کودتایی که قصد انتقال ما به دیکتاتوری دینی، نژادپرستانه و ناسیانولیستی افراطی تاریک را دارد.
در بخش دیگری از این یادداشت امده: اگر اسرائیل همچنان خود را گرفتار کابینه شکسته خورده نگه دارد، ما خود را طی چند ماه و شاید حتی طی چند هفته آینده در عمق جنگ وحدت جبههها خواهیم یافت و رؤیای [سردار] قاسم سلیمانی تحقق پیدا خواهد کرد.
ما (پس از ماهها جنگ) همچنان برنامه مشخصی در غزه نداریم، وارد جنگ فراگیری با حزب الله در شمال شدهایم، انتفاضه سومی در کرانه باختری در حال شکل گیری است، حوثیها در یمن، گروههای شبه نظامی عراقی در بلندیهای جولان و طبیعتا ایران که آوریل گذشته با حمله موشکی خود آمادگی اقدام مستقیم را در حالی (به رخ ما کشید) که اسرائیل در شرایط انزوا به سر میبرد، اختلافاتش با ایالات متحده تنها کشوری که سلاح در اختیار ما قرار داده و از ما به شکل فعالانهای حمایت دیپلماتیک میکند، به نقطه اوج خود رسیده است.
این بحران از ما یک بسیج و همگرایی داخلی را طلب میکند... در این شرایط ما جایی برای اشتباه کردن نداریم... ما واقعا در شرایط فوق العاده حقیقی قرار داریم، کانون فاجعهای که ما را در نوردیده آن است که در زمان وقوع این فاجعه رهبری اسرائیل در اختیار کابینه و نخست وزیری است که اصلا برای انجام چنین وظایفی واجد شرایط نیستند.