کد خبر: ۵۳۶۸۳
زمان انتشار: ۱۴:۲۹     ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۱
18 ساله بودم و ماشینم را در نمایشگاه کتاب سرقت کردند و هیچ وقت هم پیدا نشد. این هم برای خودش خاطره‌ای بود.
مهر، رضا امیرخانی همزمان با انتشار تازه‌ترین رمان خود با عنوان «قیدار» از سوی نشر افق در ارتباط با این کتاب و برخی از موضوعات مربوط به وضعیت نشر کشور به گفتگو پرداخت.
 
وی در این نشست با اشاره به برگزاری بیست و پنجمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب اظهار کرد: امسال بیست و پنجمین سال نمایشگاه کتاب است. اینکه این پدیده در این مدت چقدر رشد داشته است، موضوع بررسی ربع قرن نمایشگاه کتاب از سوی مسئولان است، اما من از 25 سال پیش و اولین دوره نمایشگاه کتاب در دبیرستان البرز، هر ساله به سبب علاقه نمایشگاه را دیده‌ام. اولین کتابی که یادم هست خریدم، آموزش حساب دیفرانسیل و انتگرال آپوستل بود که سالی با آن سرگرم بودم. بالاترین هزینه‌ای هم که برای حضور در نمایشگاه دادم، مبلغی سنگین بود! راستش را بخواهید 18 ساله بودم و ماشینم را در نمایشگاه کتاب سرقت کردند و هیچ وقت هم پیدا نشد. این هم برای خودش خاطره‌ای بود.

انتقال نمایشگاه کتاب به مصلی یکی از بزرگ‌ترین پس‌رفت‌های اخیر بود
 
وی ادامه داد: انتقال نمایشگاه کتاب به مصلی یکی از بزرگترین پس‌رفت‌های نمایشگاه در سال‌های اخیر بوده است. ما در مصلی وارد فضایی شده‌ایم که به عنوان اولین ویژگی اصلا برای برپایی نمایشگاه طراحی نشده است.
 
نویسنده رمان «قیدار» ادامه داد: خود عمارت مصلی از نظر من نماد پسماندگی نظام در اجرای برخی پروژه‌های عمرانی است. من اگر جای یک مدیر فرهنگی بودم از مراجع اجازه می‌گرفتم و اول این مکان را تخریب می‌کردم. بعد بلافاصله چیزی بهتر جای آن می‌ساختم. در مملکتی  که می‌توانیم در فاصله‌ای کوتاه راه‌های بین شهری بسازیم و تونل‌های بزرگ در شهر حفر کنیم، حتما می‌توانستیم در فرصتی خیلی کوتاه یک مصلی درخور 30 ‌سالگی یک نظام اسلامی برای پایتخت آن بسازیم.
 
امیرخانی ادامه داد: چرا ما باید در این فضا که نماد پسماندگی ماست و هیچ قرابتی با نمایشگاه ندارد به میزبانی از نمایشگاه کتاب بپردازیم؟ محل نمایشگاه‌های بین‌المللی با همه ایراداتی که در دسترسی داشت، مخصوص برپایی نمایشگاه ساخته شده بود. فضای سبز مناسب داشت و جلوه‌های بصری (گرافیک محیطی) زیبا داشت و حتی یک مسجد مرتب و امروزی برای نماز داشت؛ چیزی که مصلی فاقد آن است!

مغزمان را گذاشته‌ایم توی پاشنه پا!
 
نویسنده رمان «من او» افزود: ما برای کار ستادیِ نمایشگاه پایگاه داریم. دستگاه داریم برای حمایت کلان از فرهنگ در وزارت ارشاد. چیزی که به جز پایگاه و دستگاه می‌خواهیم، سرگاه است. سرگاه نداریم. به عبارت اقتباسی، اتاق فکر نداریم. سرگاهمان را با اعضای پایگاه تشکیل می‌دهیم. مغزمان را گذاشته‌ایم توی پاشنه‌ پا! سرگاه نمایشگاه کتاب را برجسته‌ترین افراد صنعت نشر، اعم از مولف و ناشر و موزع باید تشکیل دهند. مدیر‌های پایگاهی و دستگاهی فقط برای گزارش جلسه نوشتن باید در سرگاه حاضر شوند.
 
وی ادامه داد: به نظر من درباره نمایشگاه اتفاقی که باید بیفتد، بعد از 25 سال نیفتاده است. نمایشگاه ما باید هرچه سریعتر از یک فروشگاه بزرگ به یک نمایشگاه تبدیل شود.
 
امیرخانی در ادامه با اشاره به اینکه در شرایط فعلی شبکه پخش و توزیع کتاب یکی دو ماه، قبل و بعد از برپایی نمایشگاه عملا فرومی‌پاشد و کتابفروشی‌ها راکد می‌شود، گفت: مخاطب کتاب همه چیز را با نمایشگاه تنظیم می‌کند و خرید چندین ماهه را یکجا انجام می‌دهد. این نمایشگاه و برپایی آن مثل همان ایده‌های چپ‌روانه‌ای بود که اوایل انقلاب داشتیم. یعنی از تولید به مصرف و حذف شبکه توزیع که مهم‌ترین شبکه است. با تضعیف این شبکه و راکد شدن وضع فروشگاه‌های کتاب، بعدتر مخاطب ضرر بیشتری باید بدهد.
 
پیشنهاد امیرخانی برای برون‌رفت از وضعیت فعلی
 
وی همچنین افزود: پیشنهاد سریع و عملی و کوتاه‌مدت بنده این است که برای خروج نمایشگاه از وضعیت فعلی آن باید قبل از هر کار یک بانک اطلاعاتی از تمام کتابفروش‌های کشور درست کرد که کار پیچیده‌ای نیست و خیلی از داده‌های آن موجود است. در این بانک اطلاعاتی، هر مخاطبی با ارائه‌ نشانی‌، نزدیک‌ترین کتابفروشی‌اش را شناسایی می‌کند. در گام بعدی باید امکان خرید کتاب و حتی پرداخت پول آن را در نمایشگاه فراهم کنیم. ولی تحویل کتاب را به همان کتابفروشی‌ نزدیک به مخاطب واگذار کنیم. این شیوه، سود ناشر را 15 درصد کم می‌کند، اما شبکه توزیع، فشل نمی‌شود و کار می‌کند و خون در رگ‌هایش جریان می‌یابد و از سکته‌ نمایشگاهی جلوگیری می‌شود.
 
وی همچنین گفت: اگر این اتفاق بیفتد، ناشرانی که نمایشگاه را تنها فرصت فروش می‌دانند، بعدتر توسط همان کتابفروش آثارشان پیشنهاد می‌شود و به فروش می‌رسد. وقتی یک کتابفروش شهرستانی می‌بیند از یک ناشر گمنام مثلا چهار کتاب تحویل مخاطب داده است، بعدتر خود به موزع، کتب آن ناشر را پیشنهاد می‌دهد و عملاً بازار همگن‌تر می‌شود. گذشته از این رابطه‌ مخاطب با کتابفروش محلی‌ خود هم تقویت می‌شود و این یعنی بهبود خون‌رسانی در شاخه توزیع صنعت نشر.
 
امیرخانی افزود: شاید با این روش میانه بتوانیم هم حالت نمایشگاه کتاب را حفظ کنیم و هم سود نقدی فروش کتاب را ثابت نگه داریم. دولت البته سود خودآگاهی از حذف شبکه توزیع ندارد، اما به هر حال نسبت به شبکه توزیع همیشه بی‌تفاوت است. شیر امروز صبح به صبح به در خانه‌ هر ایرانی می‌رسد، چون دولت متولی توزیع آن نیست. امروز دولت حتی در توزیع قبضِ موبایل، ناکارآمد است، چه رسد به یک شبکه توزیع اقتصادی. اما چون حکومت و دولت همواره ساده‌ترین راه را دخالت و متولی شدن می‌دانند، به طرح‌های ناکارآمدی مثل مجامعِ نشر روی می‌آورند، که حضوری است غیرنظارتی، متناقض با اصلِ 44، ضربه زننده به شبکه توزیع موجود و  البته غیررقابتی و دخالتی در بازار.

تجربه مسکن مهر را در حوزه نشر تکرار نکنیم
 
نویسنده «داستان سیستان» ادامه داد: یادمان باشد، همان‌گونه که مثلا ایده‌ مسکن مهر، در بازار بزرگ مسکن، نتوانست تغییری در قیمت‌ها پدید آورد و نتیجه نداد، در مقیاسی کوچک‌تر و بی‌تدبیرتر، مجامع نشر هم که از پشتوانه دولتی برخوردار باشند، چنین نتیجه‌ای به بار خواهند آورد.
 
وی همچنین افزود: صنعت نشر، سالم‌ترین صنعت فرهنگیِ کشور است. تولیدِ آن بر خلاف سینما، نیازمند کمک دولت و وام بانکی نیست. 90 درصد تولید در بخش خصوصی انجام می‌شود. در طول 30 سال 10 درصد سفارشی هم راه به جایی نبرده است. 85 درصد گردش مالی نشرِ کشور در اختیار بخش خصوصی است و نزدیک به 95 درصد شبکه‌ توزیع و فروشگاهی هم در اختیار بخش خصوصی است. این را مقایسه کنید با صنعت بزرگ‌تر سینما که 60 تا 70 درصد تولیدش نیاز به حمایت دولت دارد و 70 درصد مراکز پخش ا‌ش هم (سینماها) اصالتا متعلق به دولت و سازمان تبلیغات و حوزه هستند. در صنعت سینما بیش از 50 درصد دولت توان دخالت و بازیگری دارد، اما در صنعت نشر این رقم، زیر 10 درصد است. حیف است برای این 10 درصد، این مقدار امکان از بیت‌المال و رسانه هزینه شود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها