به گزارش سرویس بین الملل پایگاه خبری 598؛ تاریخچه اشغال فلسطین را باید در سالهای ابتدایی جنگ جهانی اول جستوجو کرد. در سال 1915 یعنی یک سال بعد از آغاز جنگ، نیروهای متفقین به این نتیجه رسیدند که پیروز جنگ خواهند بود و امپراتوری عثمانی تجزیه میشود. درنتیجه، انگلستان و برخی دیگر به دنبال سلطه بر منطقه در دوران بعد از جنگ بودند. در همین راستا، شخصی انگلیسی به نام «مارک سایکس» با یک فرانسوی به نام «فرانسوا پیکو» در سفارت بریتانیا در فرانسه دیدار کردند. آنها منطقه را بر اساس منافع مختلف بهویژه منابع نفتی، بین انگلیس و فرانسه بهمنظور استعمار تقسیم کردند. در این بین کشور فلسطین بهطور مستقیم بین هیچیک از طرفین تقسیم نشد و تصمیم گرفتند که صهیونیستها را به آنجا منتقل کنند. این اقدام با دو هدف اصلی صورت گرفت. اول آنکه با تشکیل یک دولت یهودی بتوانند همواره بر منطقه تسلط داشته باشند و دوم آنکه صهیونیستهای حاضر در اروپا را اخراج کنند.
اولین کشتی از اشغالگران به طور رسمی بعد از پایان جنگ جهانی دوم توسط آمریکاییها به فلسطین وارد شد. در طول این سالها، سازمان ملل نیز همراستا با اشغالگران، نقش موثری ایفا میکرد. در سال 1947، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه 181 موسوم به «طرح تقسیم فلسطین» را تصویب کرد. در آن زمان هنوز تمام کشورها عضو سازمان ملل نبودند و این قطعنامه تنها با 33 رأی موافق تصویب شد. بر اساس این قطعنامه، کشور فلسطین به دو کشور یهودی و عربی تقسیم میشد. بهطوریکه بخش اصلی آن یعنی 55 درصد در اختیار یهودیان و مابقی در اختیار مردم فلسطین قرار میگرفت. همچنین بیتالمقدس یا همان اورشلیم نیز بهطور بینالمللی اداره میشد. ورود صهیونیستها با کشتار فلسطینیان همراه بود و در همان ابتدا دستکم 750 هزار فلسطینی را آواره کردند.
باوجودآنکه اکثر کشور فلسطین بر اساس قطعنامه سازمان ملل در اختیار صهیونیستها قرار داشت، بازهم به اشغالگری ادامه دادند و نقشه 1967 را رقم زدند.
اسحاق رابین، نخستوزیر رژیم صهیونیستی و یاسر عرفات رئیس جنبش «ساف» فلسطین در سال 1993 پیمان اسلو را امضا کردند که طبق آن، غزه و کرانه باختری تحت عنوان کشور فلسطین به رسمیت پذیرفته شود؛ اما هیچگاه عملی نشد. در این نقشه حتی بخش اصلی کرانه باختری در کنترل کامل صهیونیستها قرار داشت.
گروههای مقاومت فلسطینی بهویژه حماس و جهاد اسلامی تاکنون برابر اشغال غزه مقاومت کرده و با ارتش رژیم صهیونیستی در حال نبرد هستند.در تمام این دوران، عضویت کامل فلسطین حتی بهعنوان سرزمینهای باقیمانده در سازمان ملل محقق نشده بود. پذیرش این عضویت در مجمع عمومی سازمان ملل در این روزها، نکات مهمی را در نظام بینالملل به اثبات رساند که برخی از آنها عبارتند از:
1. پس از حدود 75 سال، بزرگترین نهاد بینالمللی پذیرفت که فلسطین بهعنوان یک کشور عضو آن شود. این قطعنامه با 143 رأی موافق و تنها 9 رأی مخالف تصویب شد که نشان میدهد اکثر کشورهای جهان با این موضوع موافق هستند.2. برای آمریکا مشخص شد که دیگر نمیتواند بهطور یکجانبه تمام ساختار بینالملل را برای حمایت از جنایتهای اسرائیل همراه سازد.3. نسلکشی اخیر رژیم صهیونیستی در فلسطین و قتلعام بیش از 34 هزار نفر از مردمی که دو سوم آنها زن و کودک بودند، جایگاه جهانی اسرائیل را به خطر انداخته است.4. پس از تصویب این قطعنامه، نماینده رژیم صهیونیستی منشور سازمان ملل را در کاغذ خوردکن انداخت و به تمام کشورهای حاضر در مجمع عمومی توهین کرد. این اقدام، عدم پایبندی رژیم به قوانین و ساختار بینالمللی را ثابت کرد. 5. تصویب قطعنامه، همزمان با موج اعتراضات مردمی بهویژه دانشجویان سراسر جهان همراه است که نشاندهنده برملا شدن جنایتهای رژیم در سطح جهانی است.6. آمریکا برای حمایت از اسرائیل در سازمانهای بینالمللیای که سایر کشورهای جهان نیز حضور دارند، نمیتواند آنگونه که میخواهد، عمل کند. ایالاتمتحده میتواند قطعنامههای علیه اسرائیل را در شورای امنیت وتو کند. اما نمیتواند همه کشورها را در مجامع عمومی همراه سازد و این موضوع، به جایگاه آمریکا آسیب رسانده است. بهعبارتیدیگر، هزینه حمایتهای آمریکا از اسرائیل با سوء استفاده از نهادهای بینالمللی افزایشیافته و گاهی اوقات ناممکن است.
7. بعد از شکایت از رژیم صهیونیستی در دادگاه کیفری بینالمللی لاهه به جرم نسلکشی، این احتمال وجود دارد که حکم بازداشت نتانیاهو و مقامات دیگر این رژیم صادر شود. مقامات آمریکایی قضات دادگاه لاهه و خانوادههای آنها را تهدید کردند تا از صدور این حکم جلوگیری شود. پذیرش عضویت کامل فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل میتواند در تسهیل صدور حکم موثر باشد.