شما ملاحظه کنید آمریکاییها و دستگاههای مرتبط با آنها، با مخالفت زبانی با اسرائیل چه معاملهای دارند انجام میدهند! دانشجویان دانشگاههای آمریکا نه تخریب کردند، نه شعار تخریب دادند، نه کسی را کشتند، نه جایی را آتش زدند، نه شیشهای را شکستند؛ اینجور دارد با آنها رفتار میشود.
این رفتار آمریکاییها هم، حقانیت موضع جمهوری اسلامی را در بدبینیِ به آمریکا نشان داد؛ یعنی در واقع شد پشتوانهی همین «مرگ بر آمریکا»یی که شما میگویید. نشان داد به همه که آمریکا شریکِ جرم است. یک حرفی هم ممکن است یک وقتی بزنند بهعنوان مثلاً دلسوزی! دروغ است، خلاف واقع است.
آنچه که انسان مشاهده میکند در عمل، نشاندهندهی همراهی و همدستی آمریکا در این جرم بزرگ، در این گناه نابخشودنی، با رژیم صهیونیستی است. اینها شریک جرمند. چطور میشود نسبت به یک چنین نظامی، نسبت به چنین رژیمی، انسان خوشبین باشد؟ چطور ممکن است؟ یا به حرف او اعتماد بکند.
آموزش و پرورش یک دستگاهی در ردیف دستگاههای دیگر کشور نیست. سایر دستگاهها به کار گیرندهی نیروی انسانیاند، آموزش و پرورش ایجادکنندهی نیروی انسانی است. هویت منابع انسانی در آموزش و پرورش شکل میگیرد معلم وقتی که در میدان حضور فعال دارد درواقع دارد هویتسازی میکند.
در کشور ما مثل همه جای دیگر امنیتمان، پیشرفتمان، سلامتمان، رفاهمان، علممان، تحقیقاتمان، همهی ارزشهای انسانی و اسلامیمان احتیاج دارند به نیروی انسانی. این منابع انسانی را آموزش و پرورش درست میکند پس دربارهی آموزش و پرورش خیلی باید صحبت کرد.
روز دوازدهم اردیبهشت برای ما یک فرصت است که عرض اخلاصی بکنیم به جامعهی معلمین کشور. هم تشکر کنیم، هم عرض ارادت کنیم، هم در حد توان تکریم زبانی از معلمان عزیزمان بکنیم.
«من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» همه باید از معلمین شکرگزار باشند. شما هستید که فرزندان ما را تربیت میکنید، تعلیم میدهید و آنها را برای زندگی دوران عمرشان آماده میکنید.
همهی ملت در هر رتبهای، در هر شغلی باید از معلمین تشکر کنند.
سرفصل دوم، مسئلهی توانمندسازی معلمان است. توانمندسازی دوجور است: یکی، از لحاظ مسائل معیشتی و مادّی و اینهاست این همیشه مورد تأکید ما بوده و دولت در حدّ امکاناتش تلاش لازمی در این زمینه باید انجام بدهد.
اما توانمندسازی یک بعد دیگر هم دارد که آن عبارت است از اینکه معلم از نیروی معنوی خود، یعنی آن عشقی که در درون وجود انسان هست بطور طبیعی به تعلیم به تربیت، از آن استفاده کند و از معلومات لازم و نیازهای لازم و تجربههای لازم استفاده کند برای اینکه کار معلمی را قوام بدهد. اگر ما بخواهیم جامعهی معلّمین به سطح تراز برسند، باید مراکز تربیت معلّم را تقویت کنیم.
معاونت پرورشی یکی از مهمترین بخشهای آموزش و پرورش هست. اوّلین کار معاونت پرورشی این است که از ایجاد و رواج و شیوع آسیبهای اخلاقی و اجتماعی در میان خود جوانها جلوگیری کند.
یکی دیگر از مسائلی که مربوط به معاونت پرورشی است تببینِ مصالحِ بنیادیِ کشور و نظام جمهوری اسلامی است. نوجوانی که ما در آموزش و پرورش داریم، مصالح بنیادی نظام را بشناسند، مصالح کشورشان را بشناسند، جبههی دوست و دشمن کشورشان را بشناسند، مسائل اساسی مورد نیاز کشورشان را بشناسند، دیگر تبلیغات دشمنان و اینهمه تلاش میلیاردی که دارند میکنند برای تبلیغات و اینها و گمراه کردن افکار عمومی کشور دشمنان دارند انجام میدهند، خنثی خواهد شد.
اگر نوجوان ما در این زمینه پیشگیری بشود، پیشگیری بشود، به تعبیر رایج واکسینه بشود از لحاظ فکری، این تبلیغات دشمنان خنثی خواهد شد.
یک سرفصل که از همه مهمتر است مسئلهی تحوّل است. ما چند سال در گذشته این سند تحوّل را گذاشتیم در کشو، درش را هم بستیم، هیچ تحرّکی انجام نگرفت، ضرر کردیم.
حالا بحمداللّه شنیدم که سند مورد بازنگری قرار گرفته، که رو به اتمام است، در حال نهایی شدن است. نقشهی راه برای اجرای آن آماده شده.
این سند را جوری بایستی عمل کنیم که در تمام سطوح آموزش و پرورش اثر خودش را ببخشد. نگذارید وقفه ایجاد بشود. این سند روزبهروز باید بیشتر و بهتر ترمیم بشود.
برای دانشآموزان پیشرفتها را توضیح بدهید، نقاط مثبت را توضیح بدهید، چشماندازهای شوقانگیز را توضیح دهید. سعی کنید او را امیدوار کنید به آینده. این امید است که او را به حرکت خواهد درآورد در راه درست، پیش خواهد برد. این خدمت به آیندهی کشور است.
خب امروز همهی دنیا دارند میبینند رفتار رژیم صهیونیستی را، سی و چند هزار کشته در ظرف شش ماه، که از میان اینها اقلّاً نصفشان زنان و کودکانند. این چیز کمی نیست، چیز کوچکی نیست، اینقدر بیرحمی، اینقدر وحشیگیری، این سگ هار، به جان کودکان فلسطینی و مریضها و پیران و زنان و اینها بیفتد.
این یکی از چیزهایی است که موضع همیشگی جمهوری اسلامی را برای مردم دنیا ثابت کرد. این موضع همیشگی جمهوری اسلامی ایران حقّانیّتش ثابت شد. چرا؟ دهها سال است که در جمهوری اسلامی میگویند: مرگ بر رژیم صهیونیستی. چرا؟ این ثابت شد. به همهی دنیا نشان داده شد که حق با جمهوری اسلامی است، حق با ملّت ایران است. ذات شریر و خبیثِ خودش را در این امتحان بزرگ نشان داد. حقّانیّت جمهوری اسلامی ثابت شد.
بعضی خیال میکنند بروند کشورهای اطراف را وادار کنند که روابطشان را با رژیم صهیونیستی عادی کنند، مشکل حل خواهد شد. نه، اشتباه میکنند. فرض کنید کشورهای گوناگون آن دور و بر، عمدتاً کشورهای عرب روابطشان را با رژیم صهیونیستی عادی هم بکنند، این مشکل را حل نمیکند. مشکل را متوجه میکند به خود دولتهای آنها. یعنی آن دولتهایی که در این جنایات چشم پوشیدند و با وجود یک چنین جنایاتی با آن رژیم دست دوستی دادند، ملتها به جان خود آن دولتها خواهند افتاد. اگر امروز ملتهای منطقه علیه رژیم صهیونیستیاند، آن روز ملتهای منطقه علیه دولتهای خودشان خواهند بود. مشکل حل نمیشود. باید فلسطین برگردد به فلسطینیها.