به گزارش پایگاه خبری 598، به نقل از نورنیوز : مناسب تر از اول اردیبهشت نمی شد روزی را برگزید تا بهانه ای باشد برای بزرگداشت سعدی، شاعر طراوت های بی پایان زندگی. از میان های تمام ماه های سال، این اردیبهشت است که ایران را سرشار از عطر علف و نشاط گیاه و سبزینگی امید و رویش می سازد. سعدی، اردیبهشت و شادابی بی پایانش را به فرهنگ و ادبیات می کشاند و از مشتی حروف و واژه ی سرد و خنثی، حماسه ای از شوق زندگی شکوفا و انسانی فراهم می آورد. مهر سعدی به اردیبهشت شاداب تا آنجاست که دوکتاب ماندگار خود را "بوستان" و "گلستان" نام گذاری می کند تا دلالتی باشند بر عهد این سخنگوی وجدان ایرانی با زندگی سبز و سلیم. به این اعتبار، بهترین روز برای پاسداشت نام سعدی، اولین روز از ماه مینوی اردیبهشت است.
سعدی، آموزگار فنون عشق ورزی در زمانه ی دشواری هاست. از 4 شاعر قله نشین ایران (فردوسی، مولانا، سعدی، و حافظ) 3 تن با روزگار محنت بار مغول معاصر بودند. مولانا در مقابل و در مقابله با هجوم مغولان، به مهاجرتی دوسویه همت کرد: مهاجرتی آفاقی و جغرافیایی از بلخ بلوازده تا قونیه ی آرام؛ و مهاجرتی باطنی و انفسی از خلق به سوی حق. حافظ، راه رندی را پیش گرفت و بیرون از زمین و آسمان، مسیر سومی پیدا کرد تا سختی های زندگی را با زیرکی های حافظانه آسان کند. اما این سعدی بود که عشق را به جنگ تلخ ها و تباهی ها برد و فنون آسان عشق ورزی را به مردم معمولی آموخت تا در گردباد گرانبار شدائد و مصائب، تاب آور و توانمند باشند. سعدی، لذت زندگی عاشقانه را به انسان های اسیر در چنگال تقدیر، چشاند. او شاعر حکیمی بود که در قالب شعر، برای عشق، نظام نامه اخلاقی نوشت و زندگی در سایه عشق و اخلاق را مفهوم پردازی کرد.
هنر سعدی، سخن گفتن همزمان با مردم و حاکمان بود؛ سخنی که لبالب از مواعظ حکیمانه است. مردم زمانه را به اخلاق عرفی و ملموس دعوت می کرد و از آنها "رعایت و مدارا و ملاحظه" می طلبید؛ و حاکمان را به آداب آسانگیری با خلق، و مراعات حال بندگان و آبادکردن دنیای آنان فرامی خواند و "مردم داری صادقانه" را راز رضایت خدا و خلق می شمرد. این شاعر حکیم، در وعظ پادشاهان آنقدر بر مراعات مردم تأکید داشت که بقا و محبوبیت حاکم را مطلقا در گرو رضایتمندی رعیت می دانست. در فرهنگی که برای تبیین رابطه حاکم و مردم، استعاره ای غیر از "شبان و رمه" نداشت، سعدی به موازات، استعاره ی "بیخ و درخت" را ساخت و ترویج کرد. این استعاره، شأن مردم در مقابل حاکم را شأن ریشه برای درخت می داند و همان گونه که بنا و بقای درخت به ریشه است، بنا و بقای حکومت نیز به مردم است:
رعیت چو بیخ اند و سلطان درخت
درخت ای پسر باشد از بیخ، سخت
مکن تا توانی دل خلق، ریش
وگر می کُنی، می کَنی بیخ خویش
آغاز "گلستان" با "در سیرت پادشاهان" است و آغاز "بوستان" با " در عدل و تدبیر و رای". سعدی از واقعیت انکارناپذیر قدرت در رسیدن به زندگی خوب کاملا آگاه است و به این اعتبار، در منظومه حکمی خود، افزون بر سخن گفتن با مردم کوچه و خیابان، همواره – و نه یکبار - با اصحاب قدرت و نشستگان بر سریر سلطنت به زبان وعظ و اندرز سخن می گوید. لقب سعدی، "مصلح الدین" است و او به عنوان فرزانه ای فرهنگ مدار، در اصلاح ملک و ملت می کوشد. فضیلت او در این است که زبان سخن گفتن با قدرت را می شناسد و از این سخن گفتن دست نمی شوید. این چیزی است که برای هر اصلاح گر صادق و مشفقی ضرورت دارد. سعدی، از یکسو عافیت طلب ناامیدی نبود که نهاد قدرت را تماما کنار بگذارد و یکسره بر مردم متمرکز شود؛ و از سوی دیگر، شوریده ای انقلابی هم نبود که دعوت به طغیان علیه پادشاهان کند. راه او، سخن گفتن مکرر با قدرت و اندرز دادن دائمی به سلطان و پند نوشتن مستمر برای شاهان بود. سنت روشنففکری و تحول خواهی و توسعه گرایی ایران می تواند در مسیر کنشگری خود از روی این درسنامه ی جامع، بارها و بارها مشق کند و درس بیاموزد.
سعدی علاوه بر تمام آموزش هایی که می تواند برای انسان امروز ایرانی داشته باشد، پاسبان زبان فارسی، به عنوان رکن هویت ملی هم هست. هرچند زنده ماندن زبان فارسی در معرکه ی قدرت نمایی زبان تازی، مرهون مرارت های هوشمندانه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی بود اما این سعدی است که تراز زیباشناختی زبان فارسی را تعیین کرد. فردوسی، اصل زبان را پاس داشت و زنده کرد؛ اما سعدی این زبان نجات یافته از تهدید نابودی را به رتبه ای از جمال و فصاحت و شیرینی رساند که ماندگاری اش را تضمین کرد. اکنون این زبان فاخر و فخیم، البته در معرض دست درازی تکنولوژی های نوین ارتباطی است. آداب گویش و نگارش در فضای مجازی و شبکه های نوظهور اجتماعی، روزبه روز بیگانه تر از زبان اصیل و استوار به جامانده از سعدی می شود. هرچند زبان، پدیده ای پویا و پرتحرک است و در بستر اجتماعی، خود را تصحیح و متناسب می کند اما تمام این پویایی ها باید حول یک محور معیار رقم بخورد. آن محور معیار، زبان فارسی رسا و گیرای سعدی است. به مجرد اینکه زبان، لطمه بیند خسارتی به هویت ملی وارد خواهد شد.
بنا به این ملاحظات، باید سعدی را بار دیگر وارد زندگی مردم کرد. آشتی دوباره با سعدی، هم زندگی در سایه عشق و اخلاق را به مردم می آموزد؛ هم شیرینی و رسایی زبان فارسی را در کام ایرانیان، خصوصا نسل های نو می چکاند و می چشاند؛ هم هویت ملی و تاریخی ایرانی را که محل ملاقات ایرانیت و اسلامیت است تقویت می کند؛ هم به روشنفکران ما آداب سخن گفتن با نهاد قدرت را می آموزاند. سعدی به تعبیر استاد زنده یاد محمدعلی اسلامی ندوشن، یک ایرانی تمام عیار است.