برهان: کتاب به عنوان یکی از تأثیرگذارترین ابزار تحول جامعه، به خصوص در
عرصهی فرهنگی به شمار میرود، از این رو سعی در گسترش فرهنگ کتابخوانی از
مهمترین برنامههایی است که باید مراکز و مسؤولان فرهنگی جامعه با هدایت
صحیح و در راستای حفظ ارزشهای دینی و انقلابی پیگیر آن باشند. در این میان
برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، جایگاه ویژهای را در
برنامههای فرهنگی به خود اختصاص داده است،
بهطوری که میتوان برگزاری آن را بزرگترین رویداد فرهنگی کشور در طول سال
نامید. گستردگی فعالیتها و تأثیر پردامنهی نمایشگاه به گونهای است که
بسیاری از مباحث فرهنگی کشور را تحت الشعاع قرار داده است و بدون شک یکی از
مهمترین راههای رشد فرهنگ عمومی، برپایی هدفمند و اصولی نمایشگاه در
چارچوب قانون اساسی و انگارههای اسلامی است.
مصلی تهران در اردیبهشت 1391 نیز همچون سالهای گذشته میزبان نمایشگاه
بینالمللی کتاب تهران است که شاهد حضور خیل عظیم علاقهمندان به کتاب و
کتابخوانی، متولیان برگزاری نمایشگاه، دستاندرکاران نشر اعم از نویسنده،
ناشر و... خواهد بود. یکی از نکات بارز و قابل تأمل در هر دوره از نمایشگاه
بینالمللی کتاب تهران، حضور افراد با سطح تحصیلی، فرهنگی، دیدگاه، مذهب،
تیپ و حجاب متفاوت است که با هدف بازدید، خرید کتاب، سپری کردن اوقات
فراغت، کسب درآمد، تهیهی گزارش، مأموریتهای اداری، شناسایی معضلات و
زشتیها، دیدار با نویسندگان مورد علاقه، تخطئهی جریانهای فکری و عقیدتی
مخالف، تبلیغ دیدگاههای خود و همفکران خود، جلب و شناسایی مخاطب، تبلیغ
معارف اسلامی، اقدام فرهنگی و... در این رویداد بزرگ فرهنگی حضور پیدا
میکنند.
هر چند تبادل فرهنگی در نمایشگاه کتاب تهران در مقایسه با نمایشگاههای
مشابه ـ نظیر نمایشگاه کتاب فرانکفورت ـ ناچیز است اما این چیزی از اهمیت
برگزاری این نمایشگاه و تأثیر آن بر فضای فرهنگی کشور کم نمیکند و این
تأثیر و اهمیت تا جایی است که هر ساله مقام معظم رهبری چندین ساعت را به
بازدید از این نمایشگاه اختصاص میدهند.
از سوی دیگر عامهی مردم که در طول سال به دلایل عدیدهای از جمله مشکلات
اقتصادی، موضوعات و محصولات فرهنگی و به خصوص کتاب را به ناچار از سبد خرید
و عرصهی عمومی زندگی خود حذف کردهاند! این فرصت را مغتنم شمرده و همراه
با کودکان و نوجوانان خود به نمایشگاه میآیند تا با استفاده از بازار
ایجاد شدهی کتاب!! و نیز تخفیفهایی که ناشران ارائه میدهند، حداقل نیاز
فرهنگی خانوادهیشان را فراهم آورند.
توجه به نیازهای جدّی مخاطبین در این رابطه و تأمین نیازهای ایشان از
دغدغههای اصلی عناصر تصمیمساز در عرصهی فرهنگ، از مسؤولین تا مؤلفین و
ناشرین است. رأس این هرم را باید در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جستوجو
کرد و اضلاع آن را نیز بیشک باید نویسندگان، مترجمان، ناشران و... تکمیل
نمایند اما در این میان عدم اطمینان این سه رأس به یکدیگر ناخودآگاه فضایی
مبتنی بر تشکیک و تشویش به وجود آورده است تا نویسنده و ناشر به مدیریت
فرهنگی کشور به مثابه ابزار کنترلی و فشار ـ بدون توجه به قوانین مطلوب
ممیزی ـ نگاه کنند و البته آنچه در این فضا فراموش میشود، مخاطبان اصلی
محصولات فرهنگی هستند.
جری شدن عوامل تولید کتب ضد ارزشی که عموماً تفکرهای لیبرالیستی را با
آموزههای چپ سابق در زمان پهلوی آمیختهاند، عقبنشینی وزارت ارشاد را
پیروزی بزرگی برای خود تصور میکنند و امید آن را دارند که روزی به ایامِ
اصلاحات! بازگردند تا هر آنچه که در تضعیف اخلاق و عفت عمومی جامعه و
کمرنگ کردن و خنثیسازی دین منتشر میکردند را باز تولید نمایند.
مروری کوتاه بر جریانهای انحرافی در نمایشگاه کتاب
با توجه به موارد یاد شده باید گفت که گروهی از ناشران، خواسته یا ناخواسته
مبلغ و یا سردمدار جریانهایی شدهاند که فضا را برای تفکر و اندیشهی
درست، آلوده میسازند و این آلودگی فرصتی است تا پلشتیها، تحریفات،
دروغها و... را در این عرصه نمایان کنند. سرمایهگذاری وسیع برخی ناشران
خصوصی در کنار انفعال دستگاههای نظارتی و فضای لیبرال فرهنگی حاکم بر برخی
نهادهای مسؤول، باعث به وجود آمدن فضایی شده است که در نمایشگاه
بینالمللی کتاب تهران در ایام حاکمیت اصولگرایان، باید جریانهای خزندهی
براندازی، انقلاب مخملی، ابتذال، ضد دین و... را در میان کتب منتشره
جستوجو کرد تا مشخص شود که برنامهریزان فرهنگ غرب روی عناصر پیاده نظام
ناتوی فرهنگی حساب باز کردهاند.
اینها عواملی هستند تا یادآوری شود با گذشت سه دهه از انقلاب شکوهمند
اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی که پایههای عدل و عدالت را در جهان
مغبون کنونی مستحکم ساخت و پرچم مبارزه با استعمار را دوباره برافراشت،
هنوز افرادی هستند که کودکانه در پی بازگشت اسطورههای ارتجاع و وابستگی
هستند و با انتشار آثاری در تمجید و ستایش از پهلویهای وطن فروش، به تطهیر
مهرههای شطرنج آمریکا در ایران میپردازند و با دروغپردازی و تحریف
واقعیتهای آن دوران شوم و سیاه، اذهان جوانان را در آرزوی بازگشت آن ایام
آلوده میکنند.
امری که به فضل الهی هیچگاه رخ نخواهد داد اما توجه نسل جوان و بعضاً
ناآگاه در کنار کمکاری جبههی فرهنگی انقلاب در اطلاعرسانی درست و بدون
کلیشهسازی رواج یافته از وقایع دوران انقلاب و بیتوجهی به دستآوردهای
انقلاب و نظام اسلامی میتواند نگران کننده باشد.
متأسفانه امروز جریان ابتذال در عرصهی فرهنگ آشکارا و با اعلام قبلی وارد
عرصهی کتاب میشود و کسی نیز جلودار آن نیست! شنیعترین عبارتها و الفاظ
ضد اخلاق، توصیفهای نامشروع و تشریح صحنههای خلاف عفت و نیز ترویج الگوی
غربی برای بانوان این سرزمین، چند نمونهی بسیار کوچک و جزیی است از آنچه
که این جریان در پی خود دارد. بگذریم از این که تبعات چنین آثاری در ادامه،
دین را نیز مانعی در برابر خود میبیند و با تضعیف و تخریب پلهپلهی
عقاید مخاطب، زمینه را برای دیگر عناصر تخریب کننده فراهم میآورد.
جریانهای دین گریز با استفاده از سر پل ایجاد شده در عرصهی فرهنگ،
اصلیترین و بیشترین شبههها و تخریبهای فرهنگی را وارد میآورند تا باور
کنیم که نفوذ، تهاجم و ناتوی فرهنگی بسیار جدّیتر است از آنچه ما فکر
میکردیم. در حوزهی تاریخ نگاری مشروطه نیز جریانهای لیبرال و دین ستیز
با حضور فعال در عرصهی تحلیل و تبیین مشروطه ضمن برجستهسازی وجه لیبرالی و
غربگرایی مشروطه و سران آن، به انزوای روحانیت مؤثر در این جریان
پرداخته، آنان را از مخالفان مشروطه و استقرار حکومت قانون معرفی میکنند.
متأسفانه امروز جریان ابتذال در عرصهی فرهنگ آشکارا و با اعلام قبلی وارد
عرصهی کتاب میشود و کسی نیز جلودار آن نیست! شنیعترین عبارتها و الفاظ
ضد اخلاق، توصیفهای نامشروع و تشریح صحنههای خلاف عفت و نیز ترویج الگوی
غربی برای بانوان این سرزمین، چند نمونهی بسیار کوچک و جزیی است از آنچه
که این جریان در پی خود دارد.
جریان لیبرال دموکرات که در عرصهی اندیشهی سیاسی وارد شده، طی سالیان
اخیر و بعد از وقوع حادثهی 11 سپتامبر جریانی را پایهگذاری کرده است که
عناصر و تئوری پردازان ایالات متحده با تألیف کتاب و مقاله درصدد توجیه
عملکرد آمریکا در مبارزه با تروریسم ادعایی هستند. نکتهی جالب توجه و شگفت
انگیز این که این کتابها بدون ذرهای تغییر و توضیح در ایران ترجمه و
منتشر میشوند و در نمایشگاه کتاب عرضه میشوند تا جریانهای شیفتهی
ایالات متحده از این امر خشنود و راضی شوند.
این کتب علاوه بر ترویج ایدئولوژی آمریکا، به نظام اسلامی و البته اسلام
نیز تعرض کرده و آن را مخل نظم و امنیت جهانی میداند و لازم است آن را یک
جریان ضد فرهنگی به حساب آورد. از آن جا که وجود ایرانی مقتدر و سربلند
میتواند تهدیدی بر ضد استعمار نوین امپریالیسم غرب و شرق باشد پس با اخلال
در امنیت ملی و تشویق قومیتهای مختلف ایرانی، زمینهی تجزیهی این عظمت و
استقلال را فراهم میآورند.
دشمنان اسلامی که از راه نظامی نتوانستند اهداف تجزیه طلبانهی خود را به
سرانجام برسانند این بار میکوشند با استفاده از عناصر درون قومیتی،
زمینههای روانی را برای کسب استقلال از سرزمین مادری فراهم آورند. امری که
به شدت امنیت ملی و منافع عالی کشور را تهدید میکند. پانایرانیسم (مکتب
ایرانی)، پانترکسیم، پانکردیسم، پانعربیسم و... از مهمترین عناصر تجزیه
طلبی در ایران میباشد. این گفتهی امام راحل(ره) همیشه باید مورد توجه
باشد که فرمودند: «حفظ نظام از اوجبِ واجبات است» و بنا بر همین آموزه است
که باید جریانهای تخریب کنندهی نظام اسلامی را شناسایی کرد و اجازهی
حرکت و تحریک در این عرصه را به آنان نداد.
ادبیات، بیشترین هجمهی جبههی معارض
آنچه طی یک دههی اخیر در حوزهی کتاب، اتفاق افتاده است این امر را مسلم
نموده که جریان تضعیف نظام اسلامی کمتر در کتب سیاسی و بیشتر در عرصهی
ادبیات ـ رمان و داستان ـ رخ میدهد. آن جایی که نویسندگان و ناشران با
فراغ بال بیشتر موضوعات مد نظر خود را در قالب ادبیات داستانی به مخاطب
عرضه میکنند و کمتر توجهی نیز از سوی متولیان امر نشر به این موضوع
میشود. این مطلب میتواند برای ادبیات دفاع مقدس نیز صادق باشد، آن جایی
که گروهی از عناصر جنگ رفته و جنگ نرفته، تصمیم به موشکافی از زوایای پنهان
و نادیدهی دفاع مقدس گرفتند و نتیجه آن شد که رزمندگان اسلام (با عرض
پوزش) مشتی افراد فاسد، لاابالی و بیقید معرفی شدند که نه به قصد قرب
الهی بلکه به اجبار سرنیزهی حکومت روانهی جبههها شدند!
نکتهی مهم و قابل توجه، حضور و بروز جلوههایی از عناصر تأثیرگذار کانون
غیرقانونی نویسندگان ایران و شاگردان ایشان در نمایشگاه کتاب است. این
کانون از مهمترین مجامع مخالف نظام جمهوری اسلامی و اعمال قوانین
بازدارندهی حوزهی کتاب است که متأسفانه حضور چشمگیری در عرصهی نشر به
خصوص حوزهی ادبیات داشته و تقریباً تمام یا اکثر ناشران خصوصی چند نفر از
این افراد را در کنار خود جای دادهاند. نتیجهی تحرک و فعالیت این افراد
را میتوان در جریانهای ابتذال، دینگریزی و... در عرصهی کتاب مشاهده
کرد.
آنچه طی یک دههی اخیر در حوزهی کتاب، اتفاق افتاده است این امر را مسلم
نموده که جریان تضعیف نظام اسلامی کمتر در کتب سیاسی و بیشتر در عرصهی
ادبیات ـ رمان و داستان ـ رخ میدهد. آن جایی که نویسندگان و ناشران با
فراغ بال بیشتر موضوعات مد نظر خود را در قالب ادبیات داستانی به مخاطب
عرضه میکنند و کمتر توجهی نیز از سوی متولیان امر نشر به این موضوع
میشود.
تبلیغ فرق غیراسلامی
از دیگر جلوههای نیمه آشکار در نمایشگاه کتاب، حضور و بروز کتابهایی است
که رنگ و بوی ترویج بهاییت و یهود را در خود دارد. این امر البته بدان معنا
نیست که در این آثار به طور مستقیم به تبلیغ و ترویج این فرق پرداخته شده
بلکه وجود نشانهای که ثابت میکند که عناصر بهایی یا یهودی در ترویج و
انتشار این آثار نقش دارند، کفایت میکند تا موجبات نگرانی متولیان فرهنگی
فراهم آید. تبلیغ عرفانهای التقاطی و غیرالهی، تأکید بر رازهای موفقیت بر
مبنای اندیشه و فرهنگ غربی و... از دیگر محورهای این جریان مخرب است.
ناگفته نماند که به غیر از موارد یاد شده، کتبی نیز در ردّ و افشای این
فرقِ ساخته شدهی دست انگلیس، تألیف شدهاند که میبایست مورد توجه قرار
گیرند.
با تمامی مواردی که گفته شد، نباید این فرضیه پیش آید که نمایشگاه
بینالمللی کتاب تهران یکسره مملو از کتبی است با جریانهای آلوده و غیر
فرهنگی؛ بلکه کم نیست آثار و کتابهایی که در جهت هدایت و صلاح مخاطبین
عرضه میشوند که از زمرهی آثار ارزشمند به شمار میآیند اما رویکرد تولید،
تبلیغ و عرضهی این آثار از مهمترین محورهایی است که میبایست بیش از پیش
به آن توجه کرد و برای اصلاحش همت گمارد.