به گزارش پایگاه خبری 598، به نقل از فارس: «مادر دهفرزندیای که میگفت ایران بهشت است به عمان مهاجرت کرد!» این جملهای بود که پس از رسانهای شدن خبر مهاجرت زهرا صادقی و خانوادهاش خیلی زود تیتر برخی از خبرگزاریها و سایتهای خبری شد و این خانواده ده فرزندی مورد نقد قرار گرفت.
برخی از سواستفاده زهرا صادقی از فضای رسانه برای دیده شدن مینوشتند و برخی میگفتند اشکال رسانه است که الگوی نادرستی را به عنوان فرزندآوری به مردم معرفی کرده، در این میان بیشترین نقد و هجمهها به این سمت و سو بود که مادری که در این شرایط اقتصادی کشور خانوادهها را ترغیب به فرزندآوری میکرد چرا خودش در ایران نماند؟! البته برخی از مخاطبین صفحه مجازی این خانواده نسبت به این موضوع بیتفاوت بودند و بعضیها هم به تصمیمشان احترام گذاشتند و برایشان در این سفر آرزوی موفقیت کردند.
میخواستم فرزندم در ایران متولد شود!
حاشیهها و حرفهای مختلفی که پس از مهاجرت این خانواده به وجود آمد باعث شد در عمان با زهرا صادقی ارتباط بگیریم و مصاحبه کوتاهی با او داشته باشیم. سوال اول هم همانی بود که شاید در ذهن بسیاری از هواداران و منتقدان این خانواده شکل گرفت، چرا مهاجرت کردید؟!زهرا صادقی با اشاره به شغل همسرش و فعالیت او در حوزه طب سنتی اینطور میگوید:«مدتها بود به واسطه بیمارانی که همسرم از کشورهای مختلفی مثل ترکیه، کانادا، آلمان،استرالیا و ... داشتند تصمیم داشتیم چندسالی را مهاجرت کنیم. کمکم پیشنهاداتی از کشورهای دیگر برای همکاری به همسرم داده شد و پس از بررسی و مشورتهایی که داشتیم کشور عمان را برای زندگی موقتمان انتخاب کردیم. همسرم قبل از اینکه من و بچهها به عمان بیاییم چندباری را به تنهایی به این کشور سفر کرد و شرایط را سنجید و رفت وآمد داشت تا اینکه در نهایت تصمیم گرفتیم قبل از اینکه مدرسه بچهها شروع شود مستقر شویم. اما این ایام همزمان شد با تولد فرزند دهممان و به دلیل اینکه علاقمند بودیم حتما فرزندمان در ایران به دنیا بیاید، مدتی را صبر کردیم و بعد به عمان مهاجرت کردیم.» از رفتنشان که میگوید بیمعطلی از روزی میگوید که قرار است دوباره به ایران بازگردند«اصلا به ماندن طولانی فکر نکردیم و برنامهای هم نداریم!»
مسیری را میرویم که به مذاق دشمن خوش نمیآید!
خط و ربط صحبتهایمان به سمت و سوی حاشیههای ایجاد شده میرود، میپرسم در حالی که در میان بلاگرها موضوع مهاجرت شایع است تا بحال کمتر دیدهایم که برخی رسانهها چنین واکنشهای تلخی داشته باشند اما شما با اینکه در صفحه مجازیتان توضیح دادید که قصد برگشت دارید چرا اینقدر مورد نقد قرار گرفتهاید؟! انگار که در مدت فعالیتش با این رفتارها آشنا باشد میگوید:« من برای هدفی تلاش میکنم و تلاش کردم که در تعارض مستقیم با خواسته دشمن بوده است. کاهش جمعیت ایران سالهاست گزینه روی میز دشمن است. ما هم به فرمایش آقا کار فردی خودمان را انجام داده بودیم اما برای اثرگذاری در اجتماع همیشه به دنبال راهحل مفیدی به جز برگزاری همایش و کنگره بودیم تا اینکه با واسطه شنیدیم که حضرت آقا فرموند خانواده های پرجمعیت کف میدان حاضر باشند و پنجرهای از زندگی خودشان را به مردم نشان بدهند این شد که من بلاگری جمعیت را انتخاب کردم. طبیعتا بلاگری حاشیه زیاد دارد، مخصوصا اینکه که از قبل الگویی وجود نداشته باشد و تو هم خطاهایی داشته باشی. واقعیت این است که ما هم خطا داشتیم و هم دشمن که تلاش کردند زندگی ما را زیر ذرهبین ببرند و با انتشار مطالبی از خانوادهیما و با بازی با کلمات این خطاها را بزرگ جلوه بدهند. البته مخاطبما آگاه بود و بسیار زود متوجه این موضوع شد. من این رفتارها را هجمه میدانم نه نقد چرا که نقد همراه با مهربانی و عطوفت است به منظور رفع خطا و در فضای آرام صورت میگیرد اما اتفاقاتی که علیه ما در این چند روز صورت گرفت هیچ کدام از شاخصه های نقد را نداشت.»
چالشهایی که با مهاجرت بیشتر شد نه کمتر!
یک خانواده پرجمعیت و ده فرزندی طبیعتا در زندگی روزمره با چالشهای بیشتری رو به رو هستند چالشها و مشکلاتی که میخواهم از زهرا صادقی بپرسم با وجود مهاجرتشان به کشوری دیگر در زندگیشان بیشتر شده یا کمتر؟!صدای جیرینگ پیام مینشیند روی تلفن همراهم و خانم صادقی سوالم را در فایل صوتی جدیدی که برایم ارسال کرده اینطور پاسخ داده است:« مهاجرت به تعریف یونسکو یعنی دوباره متولد شدن، نوزاد وقتی از مادرش جدا شود بیتابی میکند و در فرهنگ همه جوامع وطن مادر آدمی است. برای ما هم مهاجرت شرایط سخت خودش را دارد.»
ایران بهشته اما من مهاجرت میکنم!
«بهشت روی زمین برای هرکسی وطنش است و قطعا ایران عزیزمان بهترینجا برای سکونت است، انشالله که از این شرایط بهترین استفاده را ببریم، دست پر برگردیم تا به مردم عزیزمان بیشتر و بهتر از قبل خدمت کنیم.» این جملاتی است که زهرا صادقی پس از اعلام خبر مهاجرتشان در صفحهمجازیاش به کار برد اما خیلی زود این کلمات معنا و مفهوم دیگری به خود گرفت و اینطور عنوان شد که این بلاگر درحالی شرایط ایران را به بهشت تشبیه کرده که خودش در کشور دیگری زندگی میکند و برای مردم نسخه ایران ماندن میپیچد. این مادر ده فرزندی بار دیگر جملاتش را برای مخاطبانش معنا میکند و میگوید:« غیراخلاقیترین رفتار به نظرم این است که برای تخریب یک فرد صحبتهای او را تقطیع یا تحریف کنند، متاسفانه برخی از خبرگزاریها با شیطنت جملههای من را جوری به مخاطب ارائه دادند که معنای متفاوتی از حرفم برداشت شد.واقعیت این است که معنای حرف من را کسانی درک میکنند که مدتهاست دور از وطن به سر میبرند و از کسانی که خارج از ایران هستند کامنتهای زیادی گرفتم که حرف من را تایید کردند.»
خانوادهای که همیشه در اولویت است!
آخرین فایل صوتی که از خانم صادقی روی صفحه گوشیام مینشیند خبر میدهد که گفت و گو به پایان رسیده، اینبار برایم چند جملهای درباره همه آنچه این چند وقت با مهاجرتشان اتفاق افتاده و چند خطی برای مخاطبینش که به قول او همیشه حجم زیادی مهربانی نثار او و خانوادهاش کردند، فرستاده است.میگوید:«روایت اول این جریان توسط خودمان بسیار ملایم در حال مطرح شدن بود اماسفری که میتوانست بسیار ساده و با جنبههای مثبت علنی شود با سیاه نمایی و دروغگویی برخی افراد باعث شد که جو جامعه به سمت بدبینی برود. از طرفی مدتهاست برای برخی از مخاطبینم تبدیل شدم به یکی از اعضای خانوادهشان حتی اسم کانالی را که در ایتا دارم، خانواده بزرگ ما انتخاب کردم و تمام اعضای آن را خانواده خودم دانستم طبیعی است که وقتی خبر رفتن ما را شنیدند احساس ناراحتی کردند و البته در پیامهایشان آرزوی سربلندی و موفقیت برایم داشتند.مخاطب من نباید این موضوع را فراموش کند که من مامورم فقط پنجرهای از فعالیت روزانهام را به نمایش بگذارم و حق این را دارم که مثل بقیه برایم رسیدن به اهدافم تلاش کنم و مثل همه حفظ و نگهداری خانوادهام برایم در اولویت است.»