به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری 598-رضا احمدزاده/ رژیم صهیونیستی و عناصر میدانی آنها که ما با نام داعش می شناسیم در سالگرد شهادت سردار دلها در گلزار شهدای کرمان دو فقره انفجار انتحاری داشتند که به شهادت و زحمت شدن عده کثیری از مردم انجامید. جدای از عوامل میدانی و نحوه نفوذ و عملیاتی کردن این حرکت تروریستی در میان جمعیت، شاید این سئوال برای خیلی ها پیش آمده باشد که ریشه و اهداف این حرکت چه بوده است. بنظر این راقم برای درک درست این حادثه باید افق دید خود را گسترش داده و اهداف را در ابعاد منطقه ای و از بعد دیگری شاید در ابعاد جهانی مورد بررسی قرار داد. با آغاز درگیری ها در فلسطین اشغالی و حملات وحشیانه صهیونیست ها به مردم غزه و به تبع آن فروپاشی هیمنه صهیونیست ها، امروز شاهد برخی تلاش ها از سوی این رژیم برای خلاصی از این وضعیت که حیات آنرا با خطر و تهدیدی جدی مواجه کرده است هستیم که ذیلا به اصلی ترین اهداف آنان در خلاصی از این شرایط می پردازیم:
1- صهیونیست ها قصد دارند تا برای فرار از تله ای که در آن افتاده اند سطح بازی را تغییر دهند به این معنا که هم ایران و هم غرب را واردار کنند تا خودشان مستقیما وارد جنگ شده و فشار را از روی صهیونیست ها بردارند.
2- در سوی دیگر معادله نه غرب و نه کشورهای منظومه سیاسی نظامی غرب در منطقه مانند : عربستان اصلا قصد ندارند تا خود درگیر جنگی کنند که اگر فرسایشی شود به هیچ عنوان توانایی اقتصادی – نظامی آنرا ندارند و مشخص است که با ورود کلیت غرب در جنگ جبهه جنگ بسرعت گسترش یافته و از کنترل فرضی غرب خارج خواهد شد.
3- امروز نیروهای مقاومت که در اطراف صهیونیست ها در حال فشار فزاینده به آنان هستند ما در موقعیت انتقام سخت با کمترین هزینه ها قرار داریم. چرا باید فرم مقاومت تغییر کند، در حالی که صهیونیست در ظاهر و غرب در حقیقت جنگ غزه، باید برای پهپادهای چند هزار دلاری ما موشک های دویست هزار دلاری هزینه کنند و اگر این شرایط ادامه پیدا کند این یعنی کسری شدید موازنه تجاری و مالی برای آمریکا و اروپا و صهیونیست ها خواهد بود که در نهایت می تواند فروپاشی و انتقام سخت ما را با کمترین هزینه ها محقق سازد.
4- در شرایط فعلی با حفظ حلقه محاصره صهیونیست ها در زمین و هوا و دریا ما همچنان باید توان بازدارندگی خود را هم در جنگ رسانه ای و القای قدرت هسته ای کشور به افکار عمومی دنیا و دولت های غرب و هم در واقعیت و در زمینه توسعه سلاح های متعارف و بازدارنده افزایش دهیم تا پالس های قدرت را به غرب ارسال کنیم که اگر کوچکترین حرکتی بر علیه ما صورت گیرد باید غرب کیسه های حمل اجساد سربازان خود را هرچه بیشتر آماده سازد.
5- در آخرین محور باید توجه کرد که جنگ ها منطق و سازمان خود را دارند به این معنا که باید مقابله طرف های درگیر با سطوح نیروهای میدانی و پشتیبانان آنان سنخیت داشته باشد. اگر صهیونیست ها امروز به نیابت از آمریکا و غرب در میدان حضور داشته و به سرکوب مشغول است، در جبهه مقاومت نیر باید به زعم غربی ها نیروهای نیابتی با صهیونیست ها روبرو شوند نه کشورهای اصلی محور مقاومت.
در مجموع اگر صهیونیست ها هم بخواهند ایران را درگیر کنند برای این است که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند اما قطعا آمریکا و غرب هویت و موجودیت خود را منطقه را براحتی فدای صهیونیست ها نخواهند کرد و اگر روزی سطح تنش ها افزایش پیدا کند احتمال اینکه آمریکا خود صهیونیست ها را گوش پیچیان به سر میز مذاکره و صلح با فلسطینی ها بکشانند دور از انتظار نیست اما بخوبی هم می دانند که دیگراستراتژی نه حماس و نه کشورهای محور مقاومت، نه مذاکره برای زنده ماندن که استراتژی قدرت و برابری و به رسمت شناخته شدن کشورهای محور مقاومت بعنوان یک طرف تاثیر گذار در معادلات منطعه ای و جهانی خواهد بود.
* رضا احمد زاده