به گزارش پایگاه خبری 598، به نقل از مهر، ساعت ۷ صبح روز یکشنبه ۹ مهر سال جاری، دختر دانش آموز ۱۶ ساله، همانند ۱۶ میلیون دانشآموز دیگر بهاتفاق دو نفر از دوستانش به ایستگاه مترو شهدای تهران رفت تا راهی مدرسه شود. اما «زمین افتادن» آرمیتا، نقطه عطف ویرانی طلبانی شده است که آرزوی آشوب و اغتشاش در ایران را دارند.
رسانههای ضدایران طی چند روز اخیر تلاش بسیار کردند تا با بهره گیری از سوژه آرمیتا گراوند، و مشابهت سازی آن با ماجرای مهسا امینی فتنه و آشوب دیگری رقم بزنند. اما اطلاع رسانیهای به موقع و انتشار فیلمهای متعدد از واقعیت صحنه راه را بر آنها بست.
متن داستان به استناد سخنان پدر و مادر و اظهارات دوستان و فیلم دوربین مداربسته روشن است. این دانشآموز به دلیل افتفشار، بلافاصله بعد از ورود به قطار تعادلش را از دست میدهد و زمین میافتد و چند هموطن نیز فوراً ی را به بیرون از قطار منتقل میکنند و در کمترین زمان اورژانس در محل رویداد حاضر شده و وی به بیمارستان منتقل میکنند.
هرچند که سوژه سازیها و بهانه تراشیهای دشمنان را پایانی نیست. آنها هر چقدر هم خود را در حال غرق شدن ببینند و بدانند، مجدداً به کف آبی دست میاندازند تا شاید بتوانند یک هجمه دیگر به راه انداخته و با خبرسازیهای کذب خود مدتی در میدان مزدوری باقی بمانند.
متن مناظره آرمیتا گراوند با حجاببان منتشر شد!
مانند ماجرای آرمیتا که آن را فرصتی یافتهاند برای بازتولید اغتشاشات؛ تا جایی که متن مناظره خیالی آرمیتا گراوند با حجاببان را هم به دروغ و با سناریو نویسیهای مضحک خود منتشر کردند تا به خیال خود افکار عمومی را با خود همراه کنند.
حال مانور رسانهای آنان حول «آرمیتا گراوند»، دانش آموز ۱۶ سالهای است که تنها چند ثانیه در واگن مترو بوده و دچار حادثه میشود اما این رسانهها مدعی هستند که به او حمله شده و در اثر ضربه به سر به کما رفته است، تا شاید بتوانند کمی از آرزوها و آمالشان را برای فروپاشی ایران به واقعیت نزدیک کنند، در این راه از هیچ خبرسازی مانند دستگیری مادر آرمیتا و ساختن روایتها و مصاحبههای دروغین ابایی ندارند تاجائیکه وارد پروژه سناریوسازی شده و برای حضور سه ثانیهای آرمیتا در واگن مترو دهها کلمه و داستان ساختهاند.
اما فرا متن موضوع چیزی دیگری است که رسانههای فارسی معاند درصدد برجسته کردن آن و تلاش برای روایت سازی دروغ هستند تا شاید بار دیگر زمینه اغتشاش دیگری را فراهم کنند. البته طبیعی هم هست که چنین تلاشی کنند چراکه تلاش آنها در جریان اغتشاش پاییز ۱۴۰۱ پس از چند ماه به بن بست خورد و نقاب از چهره کاسبان آن فروافتاد. پس از آن نیز بهرغم تلاشها برای احیای این اغتشاش در روزهای منتهی به پاییز امسال به شکل افتضاحی فراخوانهای اپوزیسیون شکست خورد به طوری که پس از ماهها مانور و تلاش رسانهای، ۲۵ مهرماه در آرامش کامل سپری شد.
از طرفی، چهره کاسبان اغتشاش که خود را حامی حقوق مردم ایران میدانستند اما خواستار تحریم و حمله نظامی به ایران بودند، طی چند ماه گذشته به خوبی عیان شد و همین افشای نیات پلید و کاسبکارانه آنها موجب شده است که دیگر افکار عمومی جامعه میدانی برای عرض اندام مجدد به آنها ندهند.
همچنانکه مجری یک شبکه ورشکسته با وقاحت کامل از دل اروپا و در میانه رقص و آواز، در توئیتی از مردم بابت عدم حضور در بیمارستان فجر گلایه میکند و میگوید «چرا فقط تماشاگریم؟»! شیادهایی که خود را منجی ایران میدانند و از آن طرف آب مردم را به هزینه دادن تشویق میکنند. کاسبان خون مردم که در این یکسال دستشان برای مردم ایران رو شده است و دیگر عملیات ایذایی ایران برای تحریک احساسات مردم کارساز نیست.
مانند مسیح علینژاد کاسب کار سیاسی که همواره به نام مردم ایران اما به کام خود علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کرده و جیب خود را در ینگه دنیا پر میکند، اما در جریان اغتشاشات سال گذشته نقاب از چهرهاش افتاد و کار به جایی رسیده که حتی همراهان و همدستان او پرده از شیادیهایش برداشتند و هشتگ # کاسب_خون یا MasihAlinejad blood اdealer را علیه او ترند کردند.
اگر «مهسا امینی» هم نبود یک «پروین خانمی» را پیدا میکردند
از اعترافات حسین باستانی سردبیر بی بی سی فارسی زمان زیادی نمیگذرد که رسماً و در سالگرد مهسا امینی به دروغ پردازیهای رسانههای فارسی زبان اذعان داشت. او در گفتگو با بی بی سی گفته بود: «اگر نگوییم همه اخبار، میتوانیم بگوییم بیشتر اخبار مربوط به تمرد نظامیان در جنبش پارسال ساختگی بود.»
البته به قول یکی از دبیران کل یک حزب سیاسی در کشور، که اگر مرحوم «مهسا امینی» هم نبود یک «پروین خانمی» را پیدا میکردند و کشور را تحت الشعاع او قرار میدادند و یافتن یک بهانه و بهتر است بگوییم بهانه سازی در یک کشور ۸۰ میلیونی با انبوه رسانهها و حقههای خبری کاری آسان است.
قطعاً هرگونه اتفاق و حادثهای برای هر کدام از شهروندهای کشور عزیزمان تلخ و ناگوار است و آرزو میکنیم هرچه زودتر این شهروند آیندهدار کشورمان از بیماری و مشکلات به وجود آمده برایش رهایی یابد اما باید توجه داشت حادثه با جنایت متفاوت است.
این بار اما هوشیاری رسانههای داخلی برای شفاف سازی در خصوص اتفاقات افتاده اجازه نداد که دروغ پردازیهای این رسانهها، یک حادثه ساده را تبدیل به ناآرامی و اغتشاش کنند. بررسی فیلمهای گرفته شده از این دانشآموز نشان میدهد روایت رسانههای فارسی زبان جعلی است و اگر ادعای آن را دارند روایت آنان درست است باید سند و مدرک خود را رو کنند.
مطمئناً نگاه و مدیریت مسئولین با توجه به تجربههای سال گذشته و نیز افزایش سواد رسانهای مردم اجازه نخواهد داد تا بار دیگر به دروغ، هیجاناتی کاذب به جامعه تحمیل شود و زمان و انرژی کشور صرف موضوعاتی شود که دشمنان میخواهند.