به گزارش پایگاه خبری 598، ناپدید شدن دوچرخهسوار تیم ملی در جریان مسابقات اسکاتلند و متعافب آن اعلام پناهندگی او هرچند به هیچ عنوان توجیهپذیر و مورد تأیید نیست، اما باز هم نشان از آن دارد که مسئولان ذیربط در انجام وظایف خود کوتاهی کردهاند و کار را به جایی رساندهاند که کارد به استخوان ورزشکار برسد و اینگونه فرار را بر قرار ترجیح دهد.
مدتهاست که صدای اعتراض ورزشکاران بابت کمبود امکانات و تجهیزات و عدم توجه مسئولان به این کمبودها و بدتر از آن نگاه تبعیضآمیز آنها به رشتههای ورزشی به آسمان بلند است، اما تا وقتی اتفاقی تلخ رخ ندهد همه چیز فقط در حد همان حرف باقی میماند! تازه زمانی هم که اتفاقی مانند آنچه برای ملیپوش دوچرخهسواری رخ میدهد، باز هم کمتر تقصیری متوجه مسئولان کمکار و ناکارآمد ورزش میشود.
اینکه گنجخانلو شبانه هتل محل استقرارش را ترک و روز بعد اعلام پناهندگی میکند داستان یک ساعت و دو ساعت نیست، ماجرا از مدتها قبل آب میخورد. از همانجایی که او همصدا با بقیه ملیپوشان دوچرخهسواری از کمبودها و نداشتن بدیهیترین امکانات مینالید. هنوز هم یادمان هست که برخی رکابزنان ملیپوش به صراحت عنوان میکردند که دوچرخههایشان قابل مقایسه با دوچرخههای رقبا نیست و از رده خارج شده است. هنوز یادمان نرفته که پیست دوچرخهسواری استاندارد کم داریم و رکابزنان مجبورند برای تمرین به دل جاده بزنند و خطرات را به جان بخرند و هزار و یک مشکل دیگر که هیچکدام از آنها را یادمان نرفته است، اما مسئولان ورزش کشور نه آن زمانی که ورزشکار اعتراض میکنند، چیزی میبینند و میشنوند و نه حتی زحمت بهخاطر سپردن انتقادها و اعتراضهای ورزشکاران را به خود میدهند. در عوض تا دلتان بخواهد خوشسفر هستند و در کنار ورزشکارانی که با سختی و مشقت خاص آماده مسابقات بینالمللی میشوند به محل مسابقات اعزام میشوند. جای دوری نرویم، نمونهاش همین گنجخانلو که به جای مربی، رئیس فدراسیون همراهش شد و حتی نتوانست از پس به سلامت بردن و آوردن یک ورزشکار نیز برآید! حالا سؤال اینجاست که آیا چنین رئیسی توانایی کنترل یک فدراسیون را دارد و میتواند پاسخگوی خیل عظیم هواداران این رشته باشد؟
اینجاست که ایراد کار خودنمایی و ثابت میکند که همین آقایان کار را به جایی رساندهاند که یک ورزشکار به غلط و به اشتباه مسیری نادرست را انتخاب و جلای وطن کند. اقدام گنجخانلو قابل دفاع نیست، چراکه اگر ورزشکاری ادعای مردمی بودن دارد باید بداند که همین مردم امروز در سختترین شرایط پای کشورشان ایستادهاند، ضمن اینکه ورزشکاران رشتههای دیگر و همین دوچرخهسواران هم با وجود تمام کاستیها ایستادهاند و برای اعتلای نام ایران تلاش میکنند، اما تمام اینها دلیل بر این نمیشود که مسئولان ورزش چشم بر مشکلات ببندند و گوششان صدای اعتراضات را نشنود. اینکه ملیپوش دوچرخهسواری ترکوطن میکند دردآور است، اما دردآورتر این است که حتی در این قیلوقال هم گناه آقایان مسئول دیده نشود و همه چیز سر ورزشکار خراب شود.
رسیدگی به ورزشکاران در تمام رشتههای ورزشی وظیفه تعریف شده فدراسیونها، وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک است، اما جای تأسف دارد که این وظیفه تعریف شده به درستی انجام نمیشود تا شاهد این باشیم که ورزشکارانمان به راحتی آب خوردن جلای وطن میکنند. هرچند که این همه داستان نیست، برخلاف بسیاری که حتی ناچار به بوسیدن و کنار گذاشتن ورزش قهرمانی میشوند، اما، چون اقدامشان مانند اعلام پناهندگی ورزشکاران بازخورد ندارد باز هم دیده نمیشوند!
منبع: جوان آنلاین