حال پرسش اين است كه چه كنيم
تا مبادا «نقدمان» به «تخريب» منجر نشود. از مهمترين ويزگي هاي نقد ان است
كه اولا ناقد بدنبال اصلاحگري بوده و ثانيا در كنار بيان معايب ، گوشه
چشمي هم به محاسن داشته باشد .عنصر «اميد بخشي» از لوازم ضروري هر نقد
سالمي است . و اما تخريب! در اين حالت بطور مطلق ، نه تنها ذكري از محاسن
به ميان نمي آيد بلكه همه چيزسياه و معيوب و ياس اور نشان داده مي شود .
از شاخص ترين نشانه هاي تخريب ان استكه فرد منتقد بدليل عناد و عصبيت ،
در داوري دچار خطا گرديده ونا خواسته در دام سخنان و رفتارهاي پرتناقض
گرفتار ميشود . از نشانه هاي مهم ديگر تخريب ان است كه ، سروكله دشمنان
فرصت طلب نيز از هر سو هويدا شده و هر يك مي كوشد به سهم خود با افكندن
هيزم بر اتش فتنه بر شعله هاي ان بيفزايد.
فارغ از اينكه موضع جناب
فرهادي در ارتباط با دين و سياست چه باشد ، نگاه دقيق و روانشناسانه ايشان
به برخي ناهنجاري هاي اجتماعي ، بسيار ستودني است. ما نيز در اين زمينه نه
تنها با اقاي فرهادي همدل و همراهيم بلكه دست شان را ميبوسيم و ايشان را
دعوت به ساخت هر چه بيشتر اثاري از اين دست ميكنيم و از متوليان فرهنگي
كشور نيز متوقعيم كه صادقانه ايشان را در اين زمينه ياري دهند. بنظر ميرسد
اقاي فرهادي با اثار خود در صدد ريشه يابي برخي نابساماني هاي اجتماعي است
كه امري بسيار پسنديده است ولي مع الاسف فيلمهاي ايشان بدليل باز بودن
پايان شان ، ذهن مخاطب را دچار اشفتگي در تحليل گردانده و انگشت اتهام
تماشاگران ناخواسته به سمت احكام شريعت و سياستهاي نظام جمهوري اسلامي
ايران نشانه ميرود. ازهمينجاست كه نگاه ما با اقاي فرهادي زاويه
ميگيرد!.پرسش از ايشان اين استكه منشا اين همه بدي ها از كجاست؟
با دسته بندي كردن نظرات منتقدان فيلم جدايي ... ، ميتوان نتيجه گرفت كه اقاي فرهادي ممكن است در پي يكي از اهداف زير باشد :
1-نقد اصولي سياستهاي نظام و رفتار كارگزاران حكومت از يك سو و دعوت از
شهروندان به اخلاقگرايي و رعايت قانون از ديگر سو، و مبارزه با هر گونه بي
عدالتي در جامعه.
2 - پالايش كردن فرهنگ ايراني از فرهنگ اسلامي .
3- ناكارامد جلوه دادن حكومت اسلامي از طريق بزرگنمايي ناهنجاري ها و ترويج فرهنگ ليبرال سرمايه داري غرب در جامعه.
در
صورت درستي احتمال اول ، بايد خدا را سپاس گفت و به وجود هنرمندان
اصلاحگري همچون جناب فرهادي افتخار نمود و حتي داوري هاي هر از گاه نادرست
شان را نيز به جان خريد ، چرا كه هيچ جامعه سالمي بي نقد منقدان دلسوز و
اگاه ، قادر به ادامه حيات نخواهد بود . ولي عده اي با بدبيني به اين
احتمال نگريسته و بر اين باورند كه نوع ادبيات و مواضع سياسي اقاي فرهادي و
حشر و نشر ايشان با كساني كه هيچ نسبتي با اقشار محروم و طبقات فرودست
جامعه ندارند ، بيشتر يادآور ژستهاي چپ گرايانه جريان روشنفكري دهه هاي
اواخر رژيم قبل است و لذا نمي توان دغدغه هاي او را چندان جدي تلقي كرد.
در
احتمال دوم ، غالب افرادي كه منتقد ايشانند بر اين عقيده اند كه اقاي
فرهادي بشدت داراي گرايشات باستانگرايانه بوده و از طريق فيلمهايش ميكوشد
تا با اسلام زدايي از فرهنگ ملي ايران اذهان را به سمت دوران كهن ايران
قبل از اسلام سوق دهد.
و اما در احتمال سوم، برخي معتقدند كه اقاي
فرهادي اساسا نه دغدغه دين دارد و نه ملت ! بلكه وي ميكوشد ، با تحريك
عصبيت هاي بظاهر ناسيوناليستي ، جمهوري اسلامي را ناكارامد جلوه داده و
تنها راه رهايي از فلاكت را سپر افكندن در برابر جهان ليبرال ، و پذيرش بي
چون و چراي ولايت غرب معرفي كند. و اما پرسش اين است كه منتقدان اقاي
فرهادي بر اساس چه قرائن و شواهدي به نتايج فوق رسيده اند. در اين بخش از
نوشتار به بررسي اين موضوع ميپردازيم:
در مجموعه اثار جناب فرهادي
موضوعاتي مانند قصاص و ديه، صدقه ، مسئله محرم و نامحرم ، تقليد از مجتهد ،
سوگند به قران ، حضانت فرزند، تبعيت زن از شوهر، قضاي اسلامي، حجاب ،
طلاق... به گونه اي كاملا حساب شده در كنا ر مقولاتي همچون خفقان اجتماعي ،
فقر ، فحشا ، اعتياد، قتل ، دروغ، تهمت، ، خيانت هاي ناموسي ، اختلافات
خانوادگي ، نارسايي سيستم قضايي ، بيكاري ، اختلاف طبقاتي با پس زمينه هايي
مانند رنگهاي تيره و مرده ، محيطهاي محقرانه و شلوغ و كثيف و پر تشنج
نشانده شده اند .در فيلم جدايي ...، اقاي فرهادي براي بيان مقاصد خود از
برخي نمادهاي ديني مانند ارم الله ، پرچم جمهوري اسلامي ، اذان ، چادر ،
مقنعه ، محاسن ...نهايت بهره را برده و برخي پيامهاي كليدي خود را در قالب
ديالوگ و مشاجرات بزرگترها و يا متون درسي ترمه و سميه با ظرافت گنجانده
است . اعدادي مانند 11 و 9 نيز در اين فيلم جاي خود را دارند كه البته
بدليل نبود قرائن روشن ، اين موضوع را يك تصادف انگاشته و از كنار ان مي
گذريم . همانگونه كه اشاره شد اقاي فرهادي سخناني در دل دارد كه مي كوشد با
زبان سينما انها را بيان كند. براستي اقاي فرهادي در صدد ارسال چه پيامي
به مخاطبان خود است؟ نابساماني هاي اجتماعي در فيلمهاي اقاي فرهادي به گونه
اي به تصوير كشيده ميشوند كه گويي اين تنها نظام جمهوري اسلامي است كه
بايد پاسخگوي همه ناهنجاري ها باشد.
منبع: کیهان