به گزارش پایگاه خبری 598، هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: ماههای پایانی مذاکرات ایران با طرفهای غربی، عمدتاً به دلیل تمامیتخواهی یکطرفه امریکا و غرب به رویکرد مرحلهای امریکا برای یک توافق کم و محدود متمرکز شد و به جایی نرسید.
در دو سال گذشته تحولات زیادی در جهان و منطقه رخ داده است. از یکسو شرایط ایران بهبود یافته و دارای ظرفیتهای بسیار مهمی در عرصه خنثیسازی و بیاثر کردن تحریمهای غربی است که این کار را میتواند با قطبهای مطرح در جهان دنبال کند و از سوی دیگر با جنگ در اوکراین و بحران اقتصادی در غرب بهطور کامل نیاز مجدد غرب برای نوعی توافق با ایران افزایش یافته است، خصوصاً اینکه میزان غنیسازی ذخیره شده مواد یا نوع سانتریفیوژهای جدید سایتهای هستهای، سرعت و میزان غنیسازی را افزایش داده است که غرب و رژیم صهیونیستی را حساس کرده است. مذاکرات انجام شده و پیامهای تبادلشده که میتواند برای دو طرف بهره مرحلهای و تاکتیکی داشته باشد، به یک توافق محدود رسیده است و درگامهای نهایی است.
صهیونیستها به دلیل مشکلات و بحرانهای پیچیده داخلی، خارج از مدار تبادل افکار و ایدهها بین ایران و غرب قرار داشتند و یکباره متوجه گامهای نهایی شدند و طبق رویه ژنتیکی، هیاهو و تهدید نهایی از برنامه هستهای ایران را در تعاملات فعال با اروپا و تا حدودی امریکا شروع کردهاند. صهیونیستها برای متأثر کردن آژانس هستهای و غرب، توافق فعلی را نوعی تسلیم در مقابل ایران قلمداد کردهاند و چنین بیان میکنند که موجودیت این رژیم با هستهای شدن ایران در خطر است، لذا اگر غرب از روند فعلی خارج نشود، اسرائیل ناچار به حمله نظامی به مرکز هستهای ایران است!
نکته جالب این است که مراکز فکری و تینکتنک اسرائیلی یا مقامات امنیتی و نظامی سابق این رژیم، هشدار میدهند که اسرائیل نباید با دم شیر بازی کند و حمله به ایران، یک اقدام تفریحی نیست، چراکه اولاً بینتیجه است و در صورت موفقیت، حداکثر میتواند تا دو سال برنامه هستهای ایران را به تعویق بیندازد. ثانیاً خسارت و تلفات اسرائیل در این عملیات بالا خواهد بود و نیروی هوایی آنها مسیر ۱۵۰۰ کیلومتری را نمیتواند تا اهداف ایرانی به سادگی طی کند و اگر هم میسر شود باید منتظر جهنم جنگ منطقهای در اسرائیل باشد. تمامی این شعبدهبازیهای اسرائیلی برای این است که غربیها را پشیمان کنند و بحران سازی علیه ایران ادامه داشته باشد و میدانند اساساً رؤیای حمله به ایران هم میتواند برای آن رژیم یک پایان موجودیتی زودهنگام را رقم بزند.
وقتی صهیونیستها در مقابل یک گروه در غزه تا حدی ناتوان هستند که در فاصله ۴۸ ساعت دست به دامن چند کشور میشوند تا حملات مقاومت فلسطینی متوقف شود و مقابله و حمله به لبنان و حزبالله را یک کابوس میدانند، حمله به ایران حتی در خواب و رؤیا هم برای نتانیاهو و این رژیم فراتر از خطر موجودیتی است. اساساً ایران برای اینکه به تراژدی قرن در جنایتکاری و اشغالگری و دزدی سرزمینی و آدمکشی و فرار از قانون بینالمللی و هزاران تخلف این رژیم پایان دهد نه تنها نیازی به بمب اتمی ندارد، بلکه توانمندی امروز ایران بسیار فراتر از تصور صهیونیستهاست و برای این رژیم و حامیان آنها کافی است. اسرائیل به خوبی میداند ایران نیازی به بمب هستهای ندارد و در برنامه ایران نیز نمیباشد و دستگاه اطلاعاتی امریکا ۲۰ سال قبل به این حقیقت اعتراف کرد. رژیم صهیونیستی بحرانزیست است و احساس میکند در انزوای شدیدی قرار دارد و سیر تحولات جهانی ممکن است جایگاه فعلی صهیونیستها را در لابیهای قدرت تکرار نکند، لذا با عربده و هیاهو به دنبال به گروگان گرفتن غربیها در منطقه است. غربیها تا به حال نشان دادهاند که در تصمیمات جدی هم اسیر امریکا و هم اسیر صهیونیستها هستند و استقلال رأی ندارند و اگر چنین نبود، در بسیاری از مسائل منافع خود را بر امریکا و صهیونیسم ترجیح میدادند.