به گزارش پایگاه خبری 598، روزنامه خراسان نوشت: کمی بعد از کش و قوس ها میان ایران و طالبان بر سر ماجرای حقابه هیرمند،برای چندمین بار از زمان روی کار آمدن طالبان در افغانستان، بار دیگر شاهد تنش و مشکلات مرزی بین دو کشور هستیم. در تازه ترین خبر، روز گذشته در ابتدا منابع محلی در افغانستان، از درگیری میان نیروهای طالبان و مرزبانان ایرانی در روستای وکیل ولسوالی گنگ نیمروز خبر دادند. براساس همین گزارش ها اعلام شد که نیروهای طالبان و مرزبانان ایرانی «از سلاحهای سنگین» استفاده کرده اند. در این بین تصاویر و اخبار مختلف و ضد و نقیضی از درگیری و تبادل آتش در مرز ایران و افغانستان دست به دست می شد؛ شایعات و اخباری که برایند این اخبار درست و غلط، افزایش تنش میان ایران و افغانستان بود که با استناد به یک تنش نظامی کوچک، به مخاطب حس آغاز جنگ را متبادر میکرد. صد البته در این میان جای خالی مواضع رسمی مسئولان مرتبط به این حوزه در ایران از جمله مرزبانی و معاونت امنیت استانداری در دقایق اولیه کاملا احساس میشد. به طوری که سکوت و ابهام ایجاد شده، فضا را برای مانور رسانههای ضدانقلاب و جنگطلب فراهم کرد تا جایی که برخی از کانالهای تلگرامی با بزرگ نمایی این درگیری،از شلیک موشک! تا حمله به فرودگاه زرنج (شهر مرزی افغانستان) خبر دادند! اما در نهایت منابع رسمی در داخل کشور به صحنه آمدند و با تکذیب برخی شایعات از جمله شلیک موشک، اصل این درگیری را تایید کردند:« در این درگیری از سلاحهای سبک و نیمهسبک و توپخانه استفاده شده است. با این حال اخبار مبنی بر بهرهگیری نیروهای ایرانی از موشک کاملاً کذب است.» همچنین اعلام شد که اخباری مبنی بر هدف قرار دادن فرودگاه زرنج در افغانستان توسط نیروهای ایرانی غیرواقعی و کذب است. اما در بخش دیگری از این گزارش از پایان این درگیری ها خبر داده شد:« پس از شروع درگیریها مکاتبات و تماسهایی میان سفارت ایران در افغانستان و وزارت دفاع دولت طالبان برقرار میشود/ بر همین اساس تقریباً این درگیریها پایان یافته و دو طرف مشغول بررسی چرایی این تنش هستند.»
شهادت 2 نیروی مرزبانی کشور
پس از انتشار اخبار رسمی در این باره؛ سردار رضایی، جانشین فرمانده کل انتظامی کشور توضیحات بیشتری را دراین باره ارائه کرد و گفت: « حدود ساعت ۱۰ صبح (۶ خرداد ماه) نیروهای طالبان از سمت کشور افغانستان بدون در نظر گرفتن و رعایت قوانین بین المللی و حسن همجواری با انواع سلاح مبادرت به تیراندازی به پاسگاه ساسولی واقع در حوزه هنگ مرزی زابل کردند که با واکنش قاطعانه مرزبانان دلیر و شجاع فراجا مواجه شدند.» وی افزود :« بعد از تیراندازیهای طرف طالبان، براساس پروتکلهای مرزی از سوی مرزبان درجه یک تذکرات لازم به نیروهای مهاجم داده شده است.» سردار رضایی در بخش دیگری از سخنان خود از دستورهای فرمانده فراجا خبرداد و اظهار کرد :«در پی شروع درگیری های مرزی از سوی طالبان، سردار «احمدرضا رادان» فرمانده کل انتظامی کشور، دستورهای قاطعانه لازم را به مرزبانان ابلاغ و تأکید کرد که شجاعانه و قاطعانه از مرزها دفاع کنند و به هیچ احدی اجازه تعدی و نزدیک شدن به مرزها را ندهند. در این دستور تاکید شده است که نیروهای مرزی جمهوری اسلامی ایران به هر گونه تعدی و تعرض مرزی قاطعانه پاسخ خواهند داد و حاکمان فعلی افغانستان باید در قبال عمل نسنجیده و مغایر با اصول بین المللی خود پاسخگو باشند.» در این درگیری ها ،متاسفانه ۲ نیروی مرزبان کشورمان شهید و ۲ شهروند دیگر زخمی شدند.
هفته قبل نیز فرمانده پاسگاه مرزی ساسولی توسط عناصر طالبان به شهادت رسیده بود. در مقابل تلویزیون افغانستان اعلام کرد در درگیری ها ۱۲ نفر از نیروهای طالبان کشته و ۳۶ نفر زخمی شده اند؛ پیشتر فرماندهی فراجای کشورمان از تلفات سنگین طالبان خبر داده بود.
در هر صورت ،این نخستین بار نیست که شاهد تنش مرزی میان طالبان و نیروهای مرزی کشورمان هستیم و در همین چند ماه که طالبان قدرت را در افغانستان به دست گرفته است، شاهد تنش های متعدد مرزی بوده ایم. به عنوان نمونه چند هفته قبل در اطراف پل «میلک» درگیری میان دو طرف رخ داد. پیش از آن نیز ویدئویی منتشر شد که نیروهای طالبان در حال انتقال یک سرباز بازداشتی نیروی مرزبانی با خشونت بودند.مرزبان ایرانی ساعاتی بعد از انتشار این ویدئو، آزاد شد، اما رفتار خشن نیروهای طالبان واکنشبرانگیز شد.حالا هم که پس از ماجرای جنجالی حقابه هیرمند، این حادثه رخ داده و توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرده و البته نگرانی هایی نیز به همراه داشته است. برخی این تنش آفرینی طالبان را ناآگاهی آنان از مسائل مرزی اعلام می کنند، برخی دیگر آن را فشار به ایران برای کسب امتیاز بیشتر با هدف مشروعیت سازی می دانند و برخی دیگر نیز آن را سناریوی صهیونیستی برای کشورمان قلمداد می کنند. با این حال، هر چه که باشد، مسئولان کشورمان باید به شکلی قاطعانه و البته با سیاستی هوشمندانه و برنامه ریزی شده جلوی این تنش آفرینی های سریالی را بگیرند. مهدی محمدی مشاور راهبردی رئیس مجلس نیز نوشت: واضح است که برنامهای برای بیثباتسازی مزمن مرزهای شرقی ایران وجود دارد و دستهای ناپیدا در حال خرج پول هستند.وقتی با خرده بازیگرهایی مواجه اید که نه قواعد بازی را بلدند و نه سیستم مرکزی آنها توان کنترل رفتارشان را دارد، گاهی برای ایجاد ثبات چارهای جز استفاده عریان از زور نیست.
پیام ایران در مرزهای شرقی این است: شرارت در مرزهای ایران هرگز تبدیل به یک کسب و کار نخواهد شد.
با طالبان چه کنیم؟
دکتر حامد رحیم پور-هنوز که هنوز است بسیاری از کشورها در مواجهه با طالبان با تردید رفتار می کنند زیرا پرسشهای مهمی مطرح است؛ این که باید طالبان را به عنوان حکومت افغانستان به رسمیت شناخت یا نه؟ این که باورهای افراطی طالبان در مناسبات دو جانبهاش با کشورهای مختلف باعث ایجاد مشکل میشود یا نه؟ یا اساسا این گروه چقدر خود را مقید به رعایت قواعد بینالمللی میداند؟و....علاوه بر این مسائل، ایران هم دغدغههای ویژهای در برقراری مناسبات رسمی با طالبان دارد؛ از جمله دغدغه در زمینه مبارزه با قاچاق موادمخدر، مقابله با گسترش تروریسم، سامان دهی وضعیت مهاجران، وضعیت حقابه ایران از هیرمند ،مسائل مرزی و...اما به نظر می رسد مدیریت پرونده پیچیده افغانستان معذوریتها و محدودیتهای خاص خود را دارد. راهبرد ایران مبتنی بر سیاست همسایگی، حفظ صلح و آرامش در این کشور با تشکیل دولت فراگیر است.نباید گمان کرد که اگر تنش یا جنگی با طالبان ایجاد شود، مردم خوشحال خواهند شد. بر مشکلات واقعی اقتصادی، به طور یقین با جنگ افزوده خواهد شد و این یعنی نارضایتی بیشتر. بُعد دیگر نارضایتی، وقتی است که خدایناکرده امنیت کشور با خدشه مواجه شود. برای ایجاد نارضایتی، لزوما به ایجاد ناامنی حقیقی نیازی نیست، ایجاد «حس ناامنی» کفایت میکند. نباید شک کرد که با فعال کردن گسلهای قومیتی و مذهبی نیز انجام چند عملیات برای آن ها کار دشواری نخواهد بود.سیاست آمریکا اما جنگ و درگیری داخلیِ قومی- مذهبی است به گونهای که ایران یک طرف جنگ باشد و آن ها در قطب مقابل قرار گیرند.از طرفی ، نوع نگاه به طالبان هم مهم است؛ تطهیر آن ها خطا و ترساندن و داعشسازی از آن ها نیز خطاست. زیرا به طور قطع آن ها چندین طیف دارند. یک جریانِ مهم و مسلط آن ها حقانیِ ضدایرانی است. اما برخی افراد در همین طالبان نزدیک به ایران وجود دارندکه حفظ این نیروهای نزدیک مهم است. البته هیچ گاه نباید از تهدیدها غافل شد. توافق و مذاکرات برخی جریان های طالب با آمریکا در قطر، نشانه روشنی بر تهدید بودن و لزوم مراقبت از آن هاست.درواقع وجود جریان طرفدار ایران، نباید موجب خوشبینی شود. ملاک، عمل به تعهدات (وارد نشدن طالبان به داخل خاک ایران در قالب پناهجویان، حفظ منافع ملی، اخراج آمریکا و داعش، تشکیل دولت فراگیر و حفظ امنیت سراسری) است. گرچه تقریبا واضح است که طالبان چنین کاری را نخواهد کرد و به احتمال زیاد به دنبال تشکیل امارت اسلامی خود است و حداقل ظواهر امر این را نشان میدهد.طبیعی است که وقتی ما از حکومت فراگیر صحبت می کنیم منظور مشارکت همه اقوام و مذاهب در راس حکومت است اما طالبان درنهایت به دنبال مشارکت دادن بقیه اقوام و مذاهب در بخشهای میانی و پایینی قدرت است که دلخواه هیچ کس جز آمریکا نیست. تشکیل ندادن یک حکومت فراگیر در کنار ناتوانی شدید طالبان در اداره امور عادی و اقتصادی کشورِ 40 میلیونی افغانستان ، افزون بر سخت گیریهای مذهبی و اجتماعی قطعا راهی جز تداوم تنش داخلی وهرج و مرج را نشان نمی دهد. حمایت از هستههای مقاومت مردمی به فرماندهی اشخاصی چون محمد اسماعیل خان، ژنرال علیپور و حتی احمد مسعود نیز می تواند باعث شود که حاکمان فعلی افغانستان واقع بین شوند و در مسیر عقلانیت گام بردارند.