ماجرا اینگونه آغاز می شود که رامبد جوان در حال رانندگی و با خبر کردن
همسرش از تصمیم ساخت برنامه است که ناگاه اتومبیلی از پشت با خودروی وی
برخورد می کند و ما شاهد شرح بگو مگوی این دو راننده هستیم.
در
ادامه رامبد و سحر کمی عصبانی برای ناهار پیش اشکان خطیبی می روند و در حال
گپ و گفت با اشکان یکی از افراد حاضر در رستوران از رامبد در خصوص دستمزدش
سوالی می کند که باعث عصبانیت هر چه بیشتر رامبد و در نهایت درگیری وی با
شخص سوال کننده می شود.
خودشیفتگی هنری
در
تمام طول این برنامه رامبد جوان، سحر دولتشاهی و اشکان خطیبی در حال طرح
موضوعات و نقل خاطراتشان در برخورد با مردم بودند و همواره به شکل متکبرانه
ای و کمی متلک گونه، سخن از زندگی خصوصی، عدم آرامش در محیط های عمومی و
نیاز به حریم شخصی و اینکه مردم نمی گذارند آنها راحت زندگی کنند و... می
گفتند.
دیدن این قسمت از برنامه، این احساس را ایجاد می کرد که:
1ـ
مگر این دوستان روزی که وارد این حرفه و شغل می شدند نمی دانستند که این
شغل چه ویژگی هایی دارد و چون نمی دانستند حالا مردم باید در رفتارشان
تجدید نظر کنند؟
2ـ چرا همیشه این مردم هستند که باید همه چیز را
درک کنند و رعایت کنند و چرا این عزیزان در محافل صنفی خودشان جمع نمی شوند
و راجع به نحوه ی مواجهه با مردم و این که چگونه باید با این شرایط کنار
آمد و تحمل و هضم کرد صحبت کنند؟
3ـ اگر همه اصناف و حرف، امکان
طرح موضوعاتشان با مردم را پیدا می کردند حتما آن ها هم در شغل شان دچار
سختی هایی هستند که شاید کمتر از مشکلات این دوستان نباشد، در هر شکل هر
شغلی سختی هایی دارد و چه لزومی دارد ما راجع به مشکلات صنفی و شغلی مان و
برخورد با مردم مستند تلویزیونی بسازیم؟
4ـ مگر غیر از این است که
اگر مردم نباشند و طرفداران این افراد نباشند این دوستان دیده نخواهند شد و
به طبع دیگر شآنی در عالم حرفه ای خود نخواهند داشت؟؟؟
5- مگر غیر
از این است که میزان توفیق و بقا و دوام بازیگران در عرصه سینما و
تلویزیون با میزان شهرت شان سنجیده می شود، و همین سبب می شود که آقایان و
خانم ها دستمزدهای آنچنانی طلب کنند، طرفه این که دوستان ما از چیزی که
باعث کسب معیشت و رفاه شان می شود، ناله شان گرفته و به فکر طرح سختی های
کارشان با مردم افتاده اند.
6- و در پایان، مگر نه این است که ما
در هنر و ورزش رشته های بسیار متنوعی داریم که سینما و فوتبال به سبب همین
دیده شدن و شهرت فعالانش بیشتر مورد علاقه مردم شده است؛ آیا این بیشتر
دیده شدن الزاما دلیل برتری این هنر و ورزش به سایر رشته هاست؟ و اگر نیست
چه چیزی باعث شده که اینان خود را اینگونه بالاتر ببینند و از این امکان در
اختیارشان استفاده کنند که رفتار مردم وعلاقمندانشان را نقد کنند؛ در حالی
که ما شاهد تواضع و برخورد نرمتر هنرمندان سایر رشته ها با مردم و
علاقمندانشان هستیم.
به نظر می رسد نوع لحن مورد استفاده برای طرح
چنین موضوعی از سوی سازندگان این برنامه کمی (و شاید بیشتر از کمی) طعنه
زننده، تحقیر آمیز و مغرورانه بوده است و معذرت خواهی ضبط شده رامبد جوان
هم در بخش پایانی برنامه چیزی از این فضای موهن کم نکرده است و طبیعتا همین
ها سبب برافروختگی و آزردگی نگارنده را فراهم آورده است. البته که مردم
این سرزمین مثل همیشه صبرشان زیاد است و چشم انتظار قسمتهای دیگر این
برنامه خواهند نشست بلکه تغییر رویه ای و نگاهی در لحن بکارگرفته شده ایجاد
گردد.
منبع: عصر ايران