به گزارش پایگاه 598، روز ۳۱ مرداد ماه سال ۱۳۷۹ به دنیا آمد، روزی که گرمای خورشید، تهران را تبدیل به جهنم کرده بود. اما این نوزاد به دلیل داشتن پدری محضردار و پدربزرگی بازاری باعث شد اولین روز خود را در بهشت پشت سر بگذارد.اما بدون شک در بهشت ماندن یا جهنمی شدن، تماماً به تصمیم همین نوزاد مربوط است و او وقتی که تنها ۱۳ سال داشت، تصمیم گرفت تا جهنم را انتخاب کند. همانطور که خودش میگوید: «آن زمان پدربزرگ من در بازار مغازهای داشت و با اینکه در زندگی همه چیز برایم تأمین بود اما تصمیم گرفتم دخل مغازه او را خالی و با پول آن با رفقایم عشق و حال کنم.
حقیقت این است که آن زمان راه راست پیش پای من بود اما تصمیمم این شد که راه کج را انتخاب کنم؛ راهی که امروز مرا در ۲۳ سالگی به این نقطه رسانده است.»این جوان حالا به جرم کلاهبرداری و جعل اسناد، توسط پلیس آگاهی تهران بزرگ دستگیر شده و تاکنون طبق گفته سرهنگ ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی تهران نزدیک ۵۰۰ میلیون تومان، از حساب مردم پول برداشت کرده است.
شاهدزد شدم
ایلیا درباره چگونگی این کلاهبرداریها میگوید: «سالها پیش تصمیم گرفتم تا از خانواده جدا شده و تنها زندگی کنم. بنابراین باید کاری برای پول درآوردن پیدا میکردم و از آنجایی که مدرک سیکل داشتم هیچ جا کار به من نمیدادند. بنابراین با جست و جوی زیادی در فضای مجازی و سایتهای مختلف بالاخره یک روش را فهمیدم. سایت شرکت همراه اول مشکلی دارد که هرکسی به راحتی با داشتن یک کپی کارت ملی و عکس میتواند به راحتی خط تلفن را حتی اگر به نام خودش نباشد نیز سوزانده و از نو بگیرد.
از طرفی سارقی را پیدا کرده و از او مدارک شناسایی را که از ماشینها به سرقت برده بود، گرفتم و قرار بود به او پول بدهم که دورش زدم. راستش عملاً با دزدی از یک دزد، شاهدزد شدم.»این جوان ادامه میدهد: «با آن مدارک توانستم سیم کارتهای افراد را به راحتی بسوزانم و خطی جدید بگیرم. حساب افراد و کارتهای عابربانک آنها نیز در اختیارم بود و پیامک برای انتقال وجه نیز به خطهایی میآمد که در اختیار من بودند، بنابراین به راحتی هرچه پول در حسابهایشان بود خالی میکردم. فقط در دو مورد از این اقدامات ۲۰۰ میلیون تومان به جیب زدم.»
خرید پژو ۲۰۷ با کلاهبرداری
او اعتیاد را یکی از عوامل اصلی برنگشتن به زندگی سالم میداند و تأکید میکند: «مواد مخدر را حتماً ترک میکنم و اگر امکانش وجود داشته باشد در زندان هم که شده درس میخوانم. دوست دارم همین کامپیوتر را ادامه دهم. البته همه اینها بستگی به این دارد که از راه کج بتوانم به زندگی سالم برگردم که کار بسیار سختی است. سال قبل با ۴۰۰ میلیون تومان یک پژو ۲۰۷ خریدم البته وضعیت مالی پدرم نیز بد نیست و محضردار است. حتی خانهای را که در آن زندگی میکنم نیز او برایم خریده و امیدوارم بعد از این حوادث من و برادرم را کمک کند تا بتوانیم به زندگی برگردیم.»