به گزارش سرویس اقتصادی پایگاه تحلیلی خبری 598؛ مقام معظم رهبری در سخنرانی نوروزی حرم مطهر رضوی پیرامون مسائل اقتصادی، نکات مهم و ریشهای مشکلات اقتصادی کشور را تبیین کردند که مورد توجه اقتصاددانان و فعالین اقتصادی واقع شد.
رویکردهای اقتصادی جمهوری اسلامی ایران را در سه دسته «دولتسالاری اقتصادی»، «سرمایهسالاری اقتصادی» و «مردمیسالاری اقتصادی» میتوان تقسیم بندی کرد.
از طرفی رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود تاکید ویژهای بر امر «مردمی سازی» اقتصاد داشتند بطوریکه عدم اجرای آن در دهه 60 را از ریشه مشکلات فعلی دانستند که بایستی حل شود.
اما سئوال این است که «مردمی سازی» به چه معناست؟ مردمیسازی اقتصاد به معنی حضور همگانی مردم در تصمیمسازیها، تصمیمگیریها و فعالیتهای اقتصادی است یا به تعبیری دیگر همگانی کردن ثروت در کشور.
در مردمی سازی اقتصاد، نقش و جایگاه دولت هدایت گری، حمایتگری و تسهیلگری است؛یعنی دولت باید راهی را برای هدایت اموال مردم به سمت تولید بوجود بیاورد تا از ظرفیت همگانی مردم برای پیشرفت کشور استفاده کند.
اکنون تلقی مردمی این است که در بن بست ها بار را بر دوش مردم بگذاریم و مبنایی در این میان وجود ندارد؛ خروجی مردمی سازی و دولت مردمی باید این باشد که مردم احساس کنند در حوزه اقتصادی متولی هستند و ضرر و منفعت تابع «عاملیت»، «مدیریت» و «مالکیت» خودشان است، در این موضع گله ای نخواهند کرد.
در این بین برخی افراد «مردمی سازی» اقتصاد را همان «خصوصی سازی» تلقی میکنند درصورتیکه اقتصاددانان نظری خلاف بر آن دارند. لذا خبرنگار 598 درخصوص مفهوم مردمی سازی اقتصاد و تفاوت آن با مفهوم خصوصی سازی با حمیدرضا مقصودی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه قم مصاحبه کرد.
کارشناس مسائل اقتصادی در توضییح مفهوم مردمی سازی و تفاوت آن با خصوصی سازی بیان کرد: طبیعتا معنا دوتاست. مردمی سازی اقتصاد یعنی همگانی کردن ثروت به این معناکه ثروتهای عمومی به نحوی واگذار شود که عموم مردم بتوانند از آن استفاده کنند.
اما خصوصی سازی اقتصاد به معنای حرکت ثروت به سمت نظام کارگر و کارفرمایی است یعنی دقیقا نقطه مقابل همگانی سازی. حال شاید در جایی از اقتصاد، سرمایهداران اندکی نیز باشند که بتوانند عملیات مثبتی هم در اقتصاد انجام دهند؛ خب انجام دهند. البته کمکهایی هم به آنها میشود.
اما وقتی صد سال گذشته را مرور میکنیم حدود 60-70 درصد تسهیلات بانکی را سرمایهداران به خود اختصاص دادهاند و بعضا همچون زالو به بدنه دولت چسبیدهاند و کارگران را استثمار میکنند. حال این افراد اسم خود را بخش خصوصی گذاشتهاند. درواقع بخش خصوصی از رانتهای دولتی استفاده میکند و اساسا آنها خود دولت هستند یا شاید هم دولت خود اینهاست.
به عنوان مثال وقتی همه هفت تپه را در قالب یک بلوک واگذار کردند، آیا میتوان اسم آنرا همگانی سازی اقتصاد گذاشت؟ خیر چون مردم نمیتوانند آنرا خریداری کنند. در عوض برای مردمی سازی شرکت نیشکر هفت تپه میشد این شرکت را در قالب تعاونیهای بسیار بزرگ چند هزار نفره با مدیریتهای پیچیده خود ایجاد کنند.
اما در واقع دولت این کار را نمیکند و بجای آن خودِ دولت شرکتی را برای خریداری اموالی همچون هفت تپه تاسیس میکند و یا اینکه رانت عظیمی را به یک کلان سرمایهدار میدهد تا آن اموال را خریداری کند که نتیجهاش هم همین هفت تپه میشود و مردمی که کارمند دولت بودند تبدیل به کارگر بخش خصوصی میشوند.
در واقع اگرچه مردمی سازی و خصوصی سازی نقطه مقابل یکدیگرند اما خصوصی سازی و دولتی سازی اقتصاد، اشتراکات فراوانی دارند.