به گزارش پایگاه تحلیلی خبری 598؛ نمی دانم این درد تا کی و تا کجا ادامه دارد! نمی دانم این بی مهری تا چه ماه و سالی طول می کشد! نمی دانم وقت آن بلوغ فرهنگی جبهه ای کی فرا می رسد! نمی دانم حزب الله تا کی می خواهد در حال و هوای خود سیر کند و آنقدر پرت باشد که حتی از یاران هم غفلت کند! نمی دانم چرا نگاه جبهه ای در عرصه فرهنگ بعد از گذشت چند دهه از توصیه های رهبر انقلاب هنوز هم رنگ واقعیت و عینیت به خود نگرفته است؟ عجیب است.
چرا هنوز بعد از گذشت سالها از تذکرات رهبری مبنی بر وقوع «تهاجم فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی» و «شبیخون فرهنگی» بدنه اصلی نیروهای انقلاب در مساجد و هیاتها و... با هنر و سینما آشتی نکرده است یا لااقل به عنوان یک مصرف کننده عادی دغدغه اش نشده است! روزی حزب الله از این می نالید که تولیدی ندارد که حال بخواهد توزیع و مصرف کند، فقر نفر داشتیم. اما حال چه؟ آیا امروز هم می توانیم این ادعا را کنیم؟ امروزی که نسلی از هنرمندان مستند ساز و فیلم ساز مومن و انقلابی تربیت شده اند و در این برهوت بی معنای سینما و هنر، آثار فاخر و ماندگار تولید می کنند.
چرا حمایت از بر و بچه های حزب اللهی مهجور در عرصه هنر و سینما را برای خود یک تکلیف دینی و شرعی نمی دانیم؟ ای کاش همان قدر که برخی دوستان، حمایت از فلان لیست مذبذین سیاسی را برای خود تکلیف می دانستند، حمایت از جهادگران و سربازان اصلی جبهه جنگ نرم را هم برای خود وظیفه و امری واجب می دانستند. به جرأت می گویم، اگر بدنه حزب الله پای کار حداقل بازدید و مصرف تولیدات فرهنگی جبهه انقلاب بیاید، صحنه فرهنگی کشور خصوصا در سینما دگرگون خواهد شد. شک نکنید که این حضور و حمایت، تاثیر خود را در ترغیب فیلم سازان و بازیگران جهت پرداختن به سوژه های انقلابی، تخصیص بودجه های کافی برای تولیدات آثار انقلابی توسط دستگاه ها و جلب توجه توده مردم به این فیلم ها، نشان خواهد داد.
چرا مجموعه های فرهنگی و مردمی ما حداقل بخشی از رسالت خود را حمایت از این تولیدات فرهنگی نمی دانند؟ چند امام جماعت مسجد را سراغ دارید بین دو نماز یک فیلم سینمایی را به نماز گزاران معرفی کند؟ چند مداح پیدا می کنید که سینه زنان هیات خود را دعوت به دیدن فلان فیلم روی پرده کند؟ چند امام جمعه می یابید که بخشی از خطبه دوم خود را به تایید و تبلیغ یک اثر فاخر سینمایی که بیان گر ارزشهای گفتمان انقلاب اسلامی است اختصاص دهد؟ اینها حقیقتا درد است. مگر آقایان شک دارند که اثر یک فیلم سینمایی بر ذهن و قلب مردم و خصوصا نسل جوان از صدها کتاب و منبر و سخنرانی شان بیشتر است؟ اگر هنوز هم شک دارید که التماس دعا!
این گلایه از جریان انقلاب زمانی دوچندان می شود که آدم می ببیند در طول سالیان اخیر چه آثار خوب و جذابی ذیل کلان گفتمان انقلاب اسلامی و خصوصا در معرفی انسان های تراز انقلاب اسلامی ساخته شده ولی حتی بعضا به چشم جریان انقلابی هم نیامده چه برسه به مردم عادی. به چشم رساندنی که باید توسط حزب الله انجام می شد اما چه کنیم که خود حزب الله هم کور است کور. فیلم هایی چون «موقعیت مهدی»، «منصور»، «تک تیرانداز» و « غریب» را می توان نمونه هایی از دهها آثار ساخته شده ای دانست که متاسفانه آنطور که باید و شاید دیده نشدند. البته غریب هنوز وقت دارد که غریب نماند.
فیلم سینمایی غریب که بخشی از زندگانی شهید محمد بروجردی را به تصویر می کشد این ایام روی پرده سینماهای سراسر کشور است. روایتی از مسیح کردستان، نماینده امام در میان مردمی که اسیر ظلم و جنایت و غارت و ددمنشی کومله و دموکرات بودند. تجزیه طلبانی که همین چندماه پیش ادعای دفاع از کُرد و زن و آزادی داشتند و با نسلی روبه رو بودند که گذشته سیاه آنان را نمی شناخت، گذشته ای که در آن به صغیر و کبیر رحم نکردند و زن و بچه کُرد را به سلاخی می کشاندند. غریب علاوه بر معرفی شهید بروجردی، بخشی تلخ و جانکاه از تاریخ این کشور را روایت می کند.
غریب انسان تربیت یافته مکتب خمینی را می شناساند. انسانی که در گیر و بند محدویت های میدان و فشلی ساختارها نمی ماند و تکلیف خود را می شناسد و عمل می کند ولو اینکه به قیمت تهدید و اخراجش تمام شود. او خود را خرج خمینی میکند نه خمینی را خرج خود. او چریک است اما روحی لطیف دارد. او جهاد در میدان را با اشک در شب توأمان می کند. او حتی برای برگشتن و توبه کردن جانیانی چون کومله وقت می گذارد، او الحق سرباز خمینی است که جز مکتب خمینی جایی چنان آدمی نمی یابی. خلاصه آنکه غریب را دریابید که غریب نماند.
منتظر این دستگاه و آن دستگاه نمانید. پدران و مادران دست بچه های خود را بگیرند و به سینما بیایند. هیاتها، مساجد و پایگاه های بسیج و نمازهای جمعه بسم الله بگویند و با حضور مردم، بر و بچه های جبهه فرهنگی انقلاب را تقویت کرده و قوت قلبی برای کارهای بعدی باشند.