پایگاه تحلیلی خبری 598؛ انگار قرار است برخی مفاهیم تعمداً و با برنامه ریزی اتاق های فکر برخی ذی نفعان، موقتی و موسومی تعریف شوند. مفاهیمی که در دوره ای خوب و در دوره ای مذموم هستند. اگر قرار است زمین بازی حریف را بهم بزند تبلیغ، ترویج و تشویق شود و اگر قرار است بساط سفره ما و رفیق را بهم بزند تقبیح، تشنیع و تقریع شود.
رهبر انقلاب به جوانان انقلابی میگوید شما افسران جوان جنگ نرم هستید و آتشبهاختیار باشید، اما برخی آقایان میگویند آتشبهفرمان باش! و فرمانشان چیزی نیست جز محافظهکاری و بیخاصیتی و انفعال و وادادگی! اگر با هنجارهای غیرانقلابی شان همخوان نباشی، نابهنجار خواهی بود، چون اینانند که هنجارساز و قاعدهپردازند و تعیین میکنند که چگونه باید بود و چه باید گفت!
در پی اختهسازی تئوریک انقلابیها هستند و میخواهند قلم نقاد و شجاع را بشکنند! به نام علم و ادب و اخلاق، به جان سخن حق افتادهاند و برای حق گویی و حق نویسی، تنبیه و تحریم و تهدید تعیین میکنند! آقایان! علم، بیطرفی نیست! ادب، دوپهلونویسی نیست! اخلاق، هراس نیست! آقایان! به گمانم از یاد بردهاید که شما معیار نیستید! «آقا»، معیار است! قطعا نگفتن، فضیلت نیست! به روی همه لبخند زدن، شیعهگی نیست و در میدان نبودن هم بزرگی نیست!
آتش به اختیاری آتش به خرمنه اینان می زند و توهم خود بزرگ و خود آقا پنداری شان را بهم می ریزد. آتش به اختیاری کلید عبور از نظم الیگارشیک شکل گرفته در فضای سیاسی امروز کشور است و این اتمسفر مسموم اگر قرار است پاکسازی شود باید نظم برساخته از تفکرات بیمارگونه ذی نفعان سیاسی گریزان از تکلیف وباورهای اصولی و مکتبی بهم ریخته و نظمی انقلابی جایگزین شود.
امروز آتش به اختیاری سیاسی، نیاز فوری و حتمی بدنه دلسوز و پای کار حزب الله است. این لشکر آتش به اختیار دیگر منتظر نظر حاج آقا فلانی و دکتر بهمانی نمی ماند، دیگر کنش و نظر خود را در قفس آهنین خوش آمد و بد آمد این و آن محصور نمی کند، دیگر منتظر نیست تا دیگران برایش تصمیم بگیرند، خود و هم لشکریانش تصمیم می گیرند و به خط می زنند، ممکن است حتی شهید شوند اما چه عیب! مگر علم الهدی و دیالمه و... شهید نشدند؟ اما الگو ماندگار شد، الگوی مبارزه تن و تانک علم الهدی و اصحابش را می گویم، از الگوی افشاگری و رسوا سازی تحجر و التقاط و تزویر دیالمه سخن می گویم.
آتش به اختیاران سیاسی باید متشکل شوند. باید خود را پیدا کنند و از عَرضه خود نهراسند. باید عرصه را بیابند و کنش کنند. باید از الان طراحی کنند. باید تکلیف سیاسی خود را بشناسند. از یک مطالبه کوچک محلی و امر و نهی حاکمان تا نخبه پروری سیاسی و زمینه سازی برای انتخاب گزینه های اصلح انتخابات مجلس سال آینده. همچون سید حسین علم الهدی و یارانش. روزی گروه سیاسی و انقلابی موحدین را تشکیل می دهد ، روزی سیرک مبتذل و مستهجن مصری را به آتش می کشد و روز دیگر معلم نهج البلاغه می شود و صدای علی را پژواک می کند.
امروز بزرگترین خطر برای پدرخوانده های سیاسی لشکر جوانان مومن و انقلابی شمشیر زن آتش به اختیار است. لشکری که نمی خواهد دیگر مصداق ضرب المثل «افسار شتر بر دُم خر بستن» باشد. لشکری که آنقدر خود را آقا و بزرگ می داند که آقایی مُشتی هزار زیست و ابن الوقت سیاسی را نپذیرد. لشکری که خود را وامدار هیچ گروه و دسته ای جز امام و شهدا و آرمانهای انقلاب نمی داند. لشکری که شاخصها را معیار گذارده و اشخاص را با آن محک می زند و نه آنکه شاخصها را به زور به لباس گشاد و تنگ این و آن وصله بزند. وصله هایی که غالب اوقات نچسب و حال بهم زن است.
خلاصه آنکه انقلابی در زنجیر نمیماند. انقلابی، پرنده قفسشکن است، نه مرغ خانگی که در بند آب و دانه باشد. ای فاضلان زمیننشین! نمیدانید که جوان انقلابی، سبکبار است و سودای پرواز دارد؟! زمین از آن شما، اما با آسمان چه میکنید؟! آن که رسم پریدن میداند، از تنگترشدن حلق محاصره، نمیهراسد!