کد خبر: ۵۲۱۹۹
زمان انتشار: ۲۰:۴۷     ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۱
واکنشی اخلاقی از حسینیان به موج اهانت‎ و ها تخریب‌ها/

به دنبال انتشار مجموعه‌ای پر حجم از تخریب‌ها و توهین‌های سازماندهی شده علیه روح الله حسینیان در هفته‌های اخیر، این نماینده شجاع و انقلابی مجلس در واکنشی اخلاقی به این حجم گسترده تخریب، با ارسال رنج‌نامه‌ای برای رجانیوز، به بخشی از شبهات وتهمت‌های وارد شده در رسانه‌ها و شب‌نامه‌های گروه‌های مختلف سیاسی علیه خود پاسخ داد.

در ادامه متن کامل یادداشت رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی را می‌خوانید: 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
اللهم نشكو اليكَ فقد نبينا و غيبةَ وليِّنا و كثرةَ عدونا و قلةَ عددنا
خدايا تو شاهدي كه همواره در راه تو صبوري كرده‌ام و توهين‌ها و تحقيرها و هتاكي‌ها و تهمت‌ها را به تو واگذار كرده‌ام .
 
خدايا تو شاهدي كه براي اعتلاي كلمةالله همواره تلاشي در حدّ خود داشته‌ام.
 
خدايا تو شاهدي كه براي باليدن مكتب تشيع از خواب و خوراك خود زده‌ام و آثار و تأليفاتم نشانه‌ي آن.
 
خدايا تو شاهدي كه همواره به رهبرم عشق ورزيده‌ام 
 
خدایا تو شاهدي كه در زندان رژيم شاه بخاطر حرمت امام و حاضر نشدن به توهين وي چنان شكنجه شدم كه بي‌هوش بر زمين افتادم.
 
خدايا تو شاهدي كه اولين كسي بودم كه در حمايت از امامم به نقد آيت‌الله منتظري در زمان قائم مقامی او پرداختم و پشت پا به آينده خود.
 
خدايا تو شاهدي چون سربازي براي رهبرم امام خامنه‌اي در هر جا احساس وظيفه كرده‌ام به ميدان آمده‌ام و سينه سپر كرده‌ام.
 
خدايا تو شاهدي كه همواره آرزويم اين بوده كه در ركاب رهبرم به شهادت برسم.
 
خدايا تو شاهدي كه اولين فحش رسانه‌اي توسط منافقين نثارم شد و از همان سال 60 تاكنون يك سره مشمول اين توهين‌ها هستم. 
 
خدايا تو شاهدي كه در حاكميت دوم خردادي‌ها هيچ روزي نبود كه روزنامه‌هاي زنجيره‌اي زير تازيانه هتاكي قرارم ندهند.
 
خدايا بر همه‌ي اينها تو را سپاس مي‌گويم كه از انقلاب بزرگ آن امام و اين امت نه نان و نه نام و نه مقام را نصيبم كردي، بلكه سختي‌ها و بي‌مهري‌ها را و تيرها را به من تقدير كردي.
 
در جريان فتنه 88 همه شاهدند كه بنده مانند سربازي جان به كف در خط مقدم با آنچه در توان داشتم به ميدان آمدم. البته سزاي كسي كه از آرمانش دفاع مي‌كند جز تازيانه‌ي هتاكي و تير تهمت‌ چيزي نيست. نبايد از رسانه‌هاي آمريكا و انگليس و توده‌اي‌ها و سلطنت‌طلبان و منافقين و فتنه‌گران جز اين انتظار داشت. حتي از سايت‌هاي کینه جو و وابسته به کانون های قدرت و ثروت نيز جز تخريب توقعي نداشتم؛ اما رسانه‌های وابسته به آنانی که خود را جبهه متحد خوانده‌اند را چگونه تحمل كنم كه بي‌مهابا اينجانب خصوصاً و دوستانم را عموماً مورد هتاكي قرار داده‌اند.
 
خدايا مي‌دانم كه فرياد سوء را خوش نمي‌داني؛ اما چه كنم كه هر چه تلاش كردم تا اينان را از اين رفتارشان برحذر دارم نتيجه‌اي نبخشيد و ظلم را به جايي رساندند كه مظلومي صبور چون من هم به فغان آمد.
 
خدايا اينك كه جان به لب رسيده و كاسه صبرم شكسته رنجنامه‌اي را براي دفاع از خودم به پيشگاه تو عرضه مي‌دارم:
 
1ـ سايت یکی از نمایندگان مجلس مدت‌هاست به هتاكي اينجانب پرداخته و طي مقالات و نامه‌هاي بدون امضاء بنام دانشجويان دانشگاه امام صادق(ع)  و ... اينجانب را متهم به تذبذب سياسي و مخالفت با ولايت فقيه نموده است و استدلال كرده است كه حسينيان اول با خاتمي بود و سپس عليه وي و ابتدا تجليل‌كننده از هاشمي و سپس انتقادكننده از وي.
 
نمي‌دانم اشكال به مواضع ابتدايي بنده است يا به مواضع بعدي. اگر منظورتان اين است كه چرا از اول در مقابل خاتمي و هاشمي موضع منفي نگرفتم كه اعتراف مي‌كنم كه بنده علم غيب نداشته‌ام و اگر علم غيب هم داشتم شرعاً نمي‌توانستم بر مبناي علم غيب عليه افراد موضع‌گيري كنم.
 
اگر اشكال به مواضع بعدي اينجانب است اين هم خلاف عقل و منطق است؛ زيرا وقتي روند آقاي خاتمي برخلاف مسير انقلاب مي‌شود و در حكومت وي ارزش‌ها كم‌رنگ و مورد حمله قرار مي‌گيرند چگونه سكوت كنم؟ البته اين اشكالي است به بسیاری از مدعیان كه چرا در آن زمان فرياد برنياورد و در وسط ميدان نپريدند و سينه سپر نكردند!
 
شما خود واقفيد آقاي هاشمي زماني يكي از انقلابيون بي‌چون و چرا و مورد محبت رهبر انقلاب بوده است. زماني مردم در شعارهاي نماز جمعه‌ي تهران دشمن هاشمي را دشمن پيامبر اعلام کرده‌اند اما زماني ديگر همین مردم در نماز جمعه عليه وي شعار داده‌اند. آيا بايد نمازگزاران را به تذبذب سياسي متهم كرد يا تعارض در انديشه؟
 
آقاي هاشمي انقلابي و خط امامي زماني ديگر به حمايت از سران فتنه‌گر پرداخت. آيا نظر مدعیان اصولگرایی بر اين است كه بعد از جريان فتنه نيز همچنان بايد از هاشمي تجليل مي‌كردم تا مواضعم متناقض نباشد؟ بگذريم كه بر تخريب اينجانب چقدر به دروغ تمسك مي‌جويند از جمله رأي دادن اينجانب به آقاي خاتمي كه اين دروغ محض است. چنانچه عضويت آقاي عبدالله نوري در جمعیت دفاع از ارزش‌ها از دروغ‌هاي شاخداري است كه فقط از رسانه‌های بی‌اعتبار و شب نامه‌های متصل به کانون‌های قدرت و ثروت می‌توان سراغ داشت. 
 
علاوه بر این، جمعیت دفاع از ارزش‌ها تشكيلاتي بوده است كه بر مبناي نظر اكثريت تصميم‌گيري مي‌كرده است چه بسا بنده با بسياري از تصميمات جمعيت مخالف بوده‌ام. البته مدعیان احتمالا بايد اينقدر خرد سياسي داشته باشند كه عبدالله نوري انقلابي و نماينده‌ي امام در سپاه پاسداران که دیوار خانه آقای منتظری را یک شبه پایین آورد را با عبدالله نوري زمان دوم خرداد قياس نكنند.
 
از این مدعیان پرمدعا تعجب مي‌كنم چطور یکی از شرايط تناقض كه وحدت در چند جهت است را نمي‌دانند و هاشمي يار امام را با هاشمي يار فتنه يكي مي‌گيرند. شايد هم مي‌دانند، ولي به اين نتيجه رسيده‌اند كه حسينيان را به هر طريق از سر راه به قدرت رسيدن خودشان بايد حذف كرد.
 
به‌عنوان مثال عرض می‌کنم: بنده روزي معتقد بودم فلان نماینده مجلس يكي از افراد متدين و انقلابي است در همه‌جا از وي حمايت مي‌كردم و حتي در جلسات وقتي سخني به ناروا از وي به ميان مي‌آمد روي‌ترش مي‌كردم؛ ولي اينك نظرم برگشته، آيا بايد باز هم از وي حمايت كنم؟
 
آيا عمل امام خميني(ره) براي ما حجت نيست كه هر كس را در گرو اعمال و رفتار و مواضع سياسي روزش بايد مورد ارزش‌گزاري قرار داد؟ امامي كه روزي آيت‌الله منتظري را فقيه عالي‌قدر و ثمره‌ي عمر خود مي‌دانست، روزي ديگر وي را در قعر جهنم مي‌ديد، آيا اين تناقض را بايد در مواضع امام جستجو كرد يا در رفتار متناقض آيت‌الله منتظري؟
 
2ـ برخی از مدعیان در مصاحبه با رسانه‌های حزبی‌اشان، دوستان بنده و از جمله اينجانب را به خويشتن‌داري توصيه كرده‌اند و اين اختلافات را موجب غده‌هاي چركين براي همكاري آينده‌ي اصول‌گرايان دانسته‌اند. اين گفته حرف صحيحي است و سخن منطقي اما مصداق کلمة حق يراد بها الباطل! 
 
تعجب مي‌كنم كه این دوستان چرا وقتي همان رسانه دوستان مورد اشاره بنده و خصوصا اینجانب را يك سره زير شلاق هتاكي‌هاي خود گرفته بود در هيبت يك استاد اخلاق ظهور نكردند. يا چرا وقتي با صدور اعلاميه با كنايه به آيت‌الله مصباح توهين كردند و جبهه‌ي پايداري را متهم به داشتن اهدافي بالاتر از رياست جمهوري كردند، خداوند را در نظر نگرفتند؛ ولي با يك عكس‌العمل اينجانب عارف و عابد گشته‌اند؟ 
 
از آقايان عضو جبهه متحد بپرسيد آيا همين مطلب را يك هفته قبل به ايشان متذكر نشدم و نگفتم اگر بنا باشد ما با هم كار كنيم اين تخريب‌ها را قطع كنيد؟ اگر اين آقايان حاضر به اعتراف نيستند از آقاي دكتر حداد سؤال كنيد. چند روز است كه ايشان را حكم قرار داده‌ام و از وي خواسته‌ام تا آن رسانه به اختلاف‌اندازي‌ها پايان دهد و چند بار آقاي حداد به ایشان تذكر داده‌اند اما اعتنا نكرده‌اند!
 
من مي‌دانم فرياد بدگويي از مسلمان مورد رضاي خدا نيست؛ اما همان خدا به مظلومين اين اجازه را داده است كه گاهي فرياد برآورد: لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنْ الْقَوْلِ إلَّا مَنْ ظُلِمَ. من از دست دوستان سابق احساس ظلم مي‌كنم ظلمي كه هنوز ادامه دارد.
 
3ـ مي‌پرسم گناه من چيست؟ آيا در مقابل حاكميت اسلامي سر به شورش برداشته‌ام؟ آيا در مقابل ولايت ايستاده‌ام؟ آيا با فتنه‌گران ساخته‌ام؟ مگر نه اين بود كه هرگاه احساس كرده‌ام كيان انقلاب و اسلام مورد هجوم قرار گرفته است، گاه تنها و گاه جمعي سينه سپر كرده‌ام و از حيثيت و آبروي خود گذشته‌ام. آيا اينك سزاوار است رسانه‌ای مرا به خاطر مواضعم در دوم خرداد مورد حمله قرار دهد؟ يا انتقادم از آقاي هاشمي را به‌عنوان تناقض و تذبذب جلوه دهد؟ پس گناه من چيست؟ آیا گناهم این است که نخواسته‌ام زير پرچم مدعیان قرار بگيرم؟
 
 آنها تحليل كرده بودند كه در اين انتخابات به خاطر حضور جبهه پايداري، جبهه اصلاح‌طلب به پيروزي مي‌رسد و من گفته‌ام چنين تحليلي غلط است و تحليل بنده درست درآمده است و تحليل مدعیان اصولگرایی مثل بسياري از مواضع دیگر غلط از كار درآمده است و همين گناه ما را بس است!
 
راستي چه گناهي كرده‌ام كه رسانه‌ای مرا به شيخ ساده‌اي مانند كروبي تشبيه كرده است؟ نمي‌دانم مبنای این کینه‌توزی همیشگی دوستان نسبت به اينجانب چیست؟! در انتخابات مجلس هشتم دو نفری که اکنون نیز عضو مرکزیت جبهه متحد هستند بخاطر مواضعم علیه تجدیدنظرطلبان در دوم خرداد اصرار داشته‌اند كه بنده در ليست اصول‌گرايان قرار نگيرم، وقتي علت را از آنان پرسيدم فرمودند: حضور شما در ليست اصول‌گرايان موجب ريزش آراء خواهد شد؛ و حال آنکه بنده در دور اول با اختلاف آراء نسبت به آقايان رأي آوردم و آن بزرگواران در دور دوم با آراي بسيار كمتري به مجلس راه يافتند!
 
4ـ مدعیان يك دليل براي تخريب جبهه‌ي پايداري عموماً و اينجانب خصوصاً دارند و آن وحدت‌شكني و عدم همراهي با ايشان در جبهه متحد است. نمي‌دانم قسم حضرت عباس را باور كنم يا دم خروس را. در انتخابات نهم رياست‌جمهوري اصول‌گرايان، كارگزاران و اصلاح‌طلبان عليه يكديگر صف‌آرايي كرده بودند. محور اصول‌گرايان شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي بود كه از نامزدي آقاي لاريجاني حمايت مي‌كردند؛ اما همين آقایان اتحاد را شكستند و رئيس ستاد آقاي قاليباف شدند. چطور امروز طرفدار دو آتشه‌ي وحدت شده‌اند با آن سابقه‌ي وحدت‌شكني و ديگران را متهم به وحدت‌شكني مي‌كنند؟
 
5ـ رسانه‌ای در پاسخ به اينجانب با اعلام يك آمار مغلوط ثابت كرده است كه حضور برخی نمایندگان در مجلس بيشتر از حسينيان بوده است. و اشكال من هم همين جاست که چرا باید کسی در مجلس حضور نداشته باشد و برای او غيبت هم رد نشود؟ دوستان صادقانه بگويند که براي سپری کردن برخی آزمون‌های تخصصی و ارتقا مدارک تحصیلی که در دوران نمایندگی اخذ شده است، چقدر مرخصي گرفته‌اند؟ 
 
در حالي كه بنده طبق نامه‌ي رسمي مجلس تا تاريخ 21/10/90 با كسر همه‌ي غيبت‌ها و مرخصي‌ها 88 روز از مجلس مرخصي طلبكارم و حتي از مرخصي‌ها خود استفاده نكرده و نخواهم كرد.
 
6ـ نوشته‌ايد كه بنده اعلام كرده‌ام داوري جامعتين را براي حل و فصل اختلافات اصول‌گرايان پذيرفته‌ام. بلي اكنون نيز اعلام مي‌كنم داوري عادلانه‌ي جامعتین را پذيرا هستم، ولي حضور بی واسطه و مستقیم این دو نهاد مقدس در انتخابات را نه مصلحت جامعتين مي‌دانم و نه مصلحت انقلاب. امروز رقابت بين اصول‌گرايان و به اصطلاح اصلاح‌طلبان نبود تا جامعتين بر حكم وظيفه از اصول‌گرايان حمايت كنند. امروز رقابت بين دو جناح اصول‌گرا بود، اصول‌گراياني كه روي مباني تأكيد داشتند و حمايت جامعتین از يكي از اين‌ها را ضربه‌‌اي می‌دانم بر اين دو نهاد ضروري الوجود. چه اينكه نتايج انتخابات نيز نشان داد كه جامعتين شایسته است پدري كنند نه برادري و چتری باشند بر همه گروه های اصولگرا آنچنان که مقتضی ذات این دو نهاد مبارک است.
 
7ـ در پايان نيز درخواست مي‌كنم به جاي تخريب‌ها به فكر وحدت و همكاري در مجلس نهم برآييد و به برنامه‌ای برای رفع مشکلات مردم بیاندیشید و بدانيد كه تخريب‌ها هيچ نتیجه‌ای ندارد و به بقین بدانید كه در جمهوري اسلامي هيچ‌كس با تخريب ديگران به قدرت نخواهد رسيد و اگر هم برسد بي‌دوام خواهد بود.
 
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ 
روح‌الله حسينيان
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها