1- شنیده ام جلال در جایی نوشته: عده ای بر سر کسی ریخته و حسابی کتکش میزدند. زدنشان که تمام شده و رهایش کردند از هم میپرسیدند: «برای چه میزدیمش؟»
2- گاهی اوقات جو و محیط اطراف، ما را به موضع گیری میکشاند بدون اینکه بدانیم موضوع نزاع چیست؟ و بزرگ است یا کوچک؟
به راستی، این همه نزاع سقیفه و غدیر بر سر چیست؟
3- تحلیل ساده ولی معروفش این است که نزاعی بوده بر سر به قدرت رسیدن کسی یا دیگری و ... که شنیده اید.
و اقتضای این تحلیل آن است که کسی که به قدرت رسید، به هدف خویش رسیده باشد و بعد از آن به اجرای دستورات پیامبر و قرآن مشغول شود. این چنین نزاعی ظرفیت ادامه یافتن در تاریخ را ندارد. یعنی نزاعی بوده اجتماعی، نه اینکه نزاعی باشد تاریخی.
اما گذشت تاریخ اشتباه این تحلیل را نمایش داد. وقتی با گذشت زمان، لایه های نمادین این جریان کنار رفت و چهره واقعی اش در دوران معاویه و یزید -که خلف همان جریان بود- نمایان شد، معلوم شد که اینان با اینکه به حکومت رسیدند و قدرت و ثروت را در انحصار خود قرار دادند، اسلام را رهایش نکردند تا راه خود را طی کند و پیام خود را ترویج. بلکه به مقابله با اسلام و ترویج فسق و کفر پرداختند.
4- یعنی دعوای آنها بر سر این نبود که علی علیه السلام حاکم باشد یا دیگران. بلکه دعوا بر سر این بود که حکومت دینی باشد یا اومانیستی و به عبارتی همان جمهوری و به عبارت بهتر طاغوتی؟ یعنی اگر علی علیه السلام قبول میکرد که به روش آنها حکومت را اداره کند، آنها بر سر قدرت نزاعی نداشتند و با حاکم شدن او مخالفت نمیکردند. چنانچه در شورای 6 نفره، این خواسته را به علی علیه السلام بیان کردند.
نزاع سقیفه و غدیر نزاع دو نوع اداره عالم بود که در یکی محور عبودیت خدای متعال بود و در دیگری عبودیت نفوس و طاغوت ها و ...
به فرموده امام صادق علیه السلام: إِنَّا وَ آلَ أَبِي سُفْيَانَ أَهْلُ بَيْتَيْنِ تَعَادَيْنَا فِي اللَّهِ. قُلْنَا: «صَدَقَ اللَّهُ» وَ قَالُوا: «كَذَبَ اللَّهُ». موضوع نزاع تصدیق کلام خدای متعال بود.
و این، ادامه نزاع تاریخی انبیاء با فراعنه و نمرودهای تاریخ است.
5- این نزاع، ادامه نزاع دو جریان تاریخی است بر سر نوع حکومت.
در یکی عدل است و اکرام انسان و صدقه و قرض الحسنة و ایثار و نکاح و تشکیل خانواده و اجتماع بر اساس محبت و انس و ...
در دیگری استثمار مستضعفین و ربا و زنا و فحشا و منفعت طلبی و ارتباطات بر اساس شهوت و لذت طلبی ها.
در یکی جستجوی لذات عالی عبودیت خدای متعال و بندگی اوست و در دیگری ترویج شهوات و غرائز پست حیوانی.
در یکی رساندن انسان به کمالات قرب خدای متعال است و در دیگری تحمیر انسان ها در بند دامن و شکم و غضب و ...
در یکی تشکیل جامعه و امت است برای ترویج عبودیت و تولی به ولایت الله. در دیگری تشکیل جامعه برای رسیدن به لذات مادی و حرص به دنیا.
در یکی زندگی کردن برای آخرت است و در دیگری دل بستن و طمع در دنیا.
در یکی سپردن امت به ولی الله است تا امت را بر مبنای ولایت و محبت اداره کند. در دیگری سپردن جامعه به ارباب قدرت و ثروت تا با تحزب و سرکوب و تبلیغات و ... بر مردم حکومت کنند و آنها را به سمت منافع خود حرکت دهند.
6- و ما هنوز در وسط این نزاع تاریخی و ادامه دهنده راه یکی از این دوییم.
7- دو نظام، با اصول و فروع و جهان بینی و اخلاق و فرهنگ و اقتصاد و احکامی متفاوت و با هم در رقابت. نزاع سقیفه و غدیر، بر سر به قدرت رساندن یکی از این دو روش بود.
8- و جریان سقیفه ترجیح داد، به قیمت سرکوب و خشونت و سبعیت و قتل اشرف اولاد آدم، حکومت خود را بنا کند ولو بر پایه هایی سست که در ادامه تاریخ فرو بریزد.
درست مانند عمرو عاص که در صفین ترجیح داد زنده بماند ولو شرافت و حیات تاریخی خود را با عریانی نابود کند.
9- و جریان غدیر، با عبودیت و عصمت، به دنبال محکم نمودن پایه های نظام الهی خویش رفت تا به تدریج و در آینده تاریخ، نظامی بنا نهد که زوال نپذیرد و نظام باطل را از اساس نابود کند.
10- و فاطمه زهرا سلام الله علیها، استراتژی مقابله با جریان کفر طاغوتیان را اینگونه بنا نهاد که عاقبت شوم تاریخی نظام طاغوت را در خطبه فدکیه و هنگام ملاقات زنان مدینه، برای مردم بیان کند و تاریخ و آینده این جریان را به ایشان بنمایاند: لَتَجِدُنَّ وَ اللَّهِ مَحْمِلَهُ ثَقِيلًا، وَ غِبَّهُ وَبِيلًا، إِذَا كُشِفَ لَكُمُ الْغِطَاءُ، وَ بَانَ مَا وَرَاءَهُ من الْبَاسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ
11- و او سلام الله علیها، حقیقت و باطن نزاع را نه برای مردم خواب آلوده آن زمان بلکه برای تاریخ و آیندگانی که به ولایت بیدار شده اند بیان نمود. و این که در گوش ماست طنین صدای اوست که: حقیقت حکومت طاغوتیان، برپایی جهنم استکبار و طغیان و استثمار و کشاندن جوامع انسانی در منجلاب قوای حیوانی و امیال پست شهوانی صاحبان قدرت است. و ما امروز، در عصر مدرنیته، به تماشای تحقق پیش بینی او -سلام الله علیها- نشسته ایم.
و حقیقت نظام ولایت اولیاء الله، بهشت عدن ولایت و عبودیت خدای متعال است و جامعه ای سرشار از محبت و ایثار و تعاون بر بندگی خدای متعال و ترویج لذات عالی عبودیت.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«در بهشت درختی است به نام «طوبی»؛ هیچ قصر و خانه ای در بهشت نیست مگر آنکه شاخه ای از شاخه های طوبی در آن است. و بدانید که اصل و ریشه آن درخت در خانه علی است.»
آری! بهشت، سایه سار ولایت علی علیه السلام است.
12- و استراتژی دیگر او -سلام الله علیها-، نشان دادن خباثت جریان تاریخی باطل به آیندگان بود با ایستادگی تا پای شهادت.