به گزارش
پایگاه 598، استیصال آمیخته با خشم لندن از معدوم شدن ابرجاسوسش در تهران، از افکار عمومی انگلیس نیز پنهان نمانده است. روزنامه گاردین در مقالهای جالب توجه، مفتضح شدن اقتدار پوشالی استعمار پیر و دیپلماسی موهن آن را به نقد کشید. «سایمون تیسدال» تحلیلگر حوزه خاورمیانه در این رسانه متمایل به حزب کارگر، این هفته در مقالهای با عنوان «انگلیس در پی اعدام علیرضا اکبری توسط ایران دست و پا چلفتی و ناتوان به نظر میرسد»، عملا تاریخ سیاست لندن علیه ایران را در یک جلسه محاکمه فشرده، به ناکارآمدی و شکست متهم کرد.
تیسدال نوشته خود را اینگونه آغاز میکند: «رابطه بریتانیا با ایران تاریخچهای پردردسر و جبرانناپذیر دارد که سابقهاش به جنگ امپراتوریهای قرن هجدهم انگلستان، فرانسه ناپلئونی و روسیه تزاری برای کنترل ایران بازمیگردد. ایرانیها حافظهای طولانی دارند. آنها بریتانیا را مسؤول بسیاری از مصائب خود تا امروز میدانند».
او سپس به مرور آخرین خیانتهای آنگلوساکسونها در کشورمان میپردازد«بریتانیا سال 1941 به بهانه محدود کردن نفوذ نازیها و حفاظت از میادین نفتی شرکت آنگلو-پارسی APOC (نفت ایران - انگلیس) حمله کرد. سال 1953 دوباره مداخله کرد و با کمک ایالاتمتحده کودتا – آژاکس – را ترتیب داد تا یک دولت منتخب دموکراتیک – به رهبری مصدق - را سرنگون کند و حکومت شاه خودکامه و طرفدار غرب را تقویت کند».
وی معتقد است اشغال سفارت آمریکا و قطع روابط دیپلماتیک تهران با واشنگتن پس از انقلاب اسلامی 1979 ایران نیز نتوانست شکاف میان ایران و آنگلوساکسونها را به طور کامل برطرف کند و انقلابیهای رادیکال چندین سال بعد، سفارت و باغهای مجلل بریتانیا در مرکز تهران را نیز به انتقام قرنها تحقیر ملی به طور نمادین تصرف کردند. رخدادی که باعث شد لانه جاسوسی انگلیس در تهران در دهه گذشته به مدت 4 سال (تا سال 1394) تعطیل شود.
در ادامه این مقاله آمده است: «حال در پی اعدام علیرضا اکبری، یک تبعه دوتابعیتی انگلیسی- ایرانی متهم به جاسوسی در روز شنبه، ریشی سوناک (نخستوزیر) و جیمز کلورلی (وزیر خارجه) بر سر دوراهی گیر کردهاند؛ آیا خودشان به دست خودشان سفارتشان در تهران را ببندند یا به فراخواندن سفیر بریتانیا اکتفا کنند؟ وزارت خارجه [بریتانیا] در طول سالها استدلال کرده است بهرغم رفتار غالباً خصمانه ایرانیها، بهتر است خطوط ارتباطی باز بماند. این رویکرد ظاهراً به آزادی امدادگر(!) نازنین زاغری راتکلیف، یکی دیگر از دوتابعیتیهای ایرانی- انگلیسی، در سال گذشته کمک کرد».
روزنامهنگار برجسته انگلیسی به عنوان دستیار سردبیر گاردین معتقد است زبان توهینآمیزی که توسط ریشی سوناک و جیمز کلورلی علیه ایران مورد استفاده قرار گرفته، نه فقط از نقطه نظر سیاسی، بلکه به لحاظ فرهنگی نیز موجب افزایش تنش بین ۲ کشور میشود.
او با اعتراف به اینکه نظام جمهوری اسلامی به طور فزایندهای هم در برابر دیپلماسی آرام است و هم در مقابل اقدامات عمومی قویتری مانند تحریمها غیرقابل نفوذ به نظر میرسد، مینویسد: «سوناک و کلورلی دچار قضاوت اشتباه شدهاند. محکوم کردن توهینآمیز حکومت [ایران] و وحشیانه خواندن، تنشهای فرهنگی را نیز بیشتر خواهد کرد. بریتانیا به جای اینکه قوی و مصمم به نظر برسد، زبان تند کلورلی را انتخاب کرده که بوی ناتوانی میدهد. داگلاس هرد و لرد کارینگتون، وزرای خارجه سابق حزب محافظهکار تا این حد دست و پا چلفتی نبودند. واقعا استانداردها از آن زمان بسیار کاهش یافته است». تیسدال در ادامه به تشریح ابعاد استیصال لندن در مقابل تهران میپردازد: «دولت [محافظهکار] واقعاً چه کاری میتواند انجام دهد؟ میتواند روابط دیپلماتیک خود را تعلیق کند و دیپلماتهای مستقر ایران در لندن را باز پس بفرستد؟ حداقل برای کوتاهمدت. میتواند تحریمهای بیشتری مثلا علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعمال کرده یا به سازمان ملل شکایت کند؟»
در نهایت نتیجهگیری ستوننویس گاردین این است که انگلیس بدون کمک آمریکا هیچ کاری نمیتواند علیه ایران انجام دهد که در این صورت هم مشکل اینجاست که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا نهتنها دل مشغولیها و نگرانیهای دیگری دارد، بلکه زیاد به این دولت ضعیف انگلیس گوش نمیدهد.