پایگاه 598: در ماه های اخیر، جهاد تبیین از پرکاربردترین - و به عبارت بهتر- پرکاربردترین کلیدواژه رهبر انقلاب بوده و کمتر سخنرانی و دیداری از ایشان را میتوان یافت که به این موضوع اشاره ای نشده باشد؛ تکرار و تاکید چندباره ایشان بر این قضیه، بیانگر آن است که آنچنان که باید و شاید، مقصود از جهاد تبیین محقق نشده است؛ لذا به نظر میرسد ارزیابیِ مسیری که در این مدت در مقوله جهاد تبیین پیموده شده است، امری ضروری و اجتناب ناپذیر میباشد؛ در این یادداشت می کوشیم با ارائه یک دسته بندی از انواع مواجهه هایی که با «جهاد تبیین» صورت گرفته است، مسیر ارزیابی را هموارتر کنیم.
۱. برخی از همان ابتدا که جهاد تبیین بر سر زبان ها افتاده و روشن شده بود که شکست تحریم منوط به شکست تحریف است، بر طبل انکار کوبیده و نظیر واکنشی که نسبت به «تهاجم فرهنگی» در دهه ۷۰ داشتند و آن را توهم توطئه میدانستند، در مورد اخیر نیز چنین راهبردی را در پیش گرفتند؛ البته در این مورد واکنش آنان هوشمندانه تر و حساب شده تر بود؛ مثلا مدعی بودند «به جای صرف وقت و هزینه برای تبیین، به حل مشکلات کشور بپردازید!» این افراد تمایل نداشته و ندارند که قبول کنند حل تدریجی مشکلات کشور -که هم اکنون در جریان است- زیر سایه سنگین تبلیغات منفی، محو و نابود میشود!
۲. برخی دیگر که از ابتدا به کارهای فرهنگی مشغول بودند، پس از مطرح شدن جهاد تبیین و به گونه ای که گویی اتفاق خاصی رخ نداده است، همان کارهای روزمره و متعارف پیشین را به اسم جهاد تبیین، روانه بازار مصرف کردند و به این شیوه مدعی بودند در حال عمل به فریضه جهاد تبیین هستند!
۳. گروهی دیگر با مطرح شدن جهاد تبیین، فعالیت هایی را شروع کردند که عنوان جهاد تبیین را یدک میکشید ولی در کمال ناباوری آن چه در صحنه عمل رخ میداد، خلاف آن چیزی بود که در ساحت ادعا مطرح میشد؛ این گروه خود به دو دسته تقسیم میشدند؛ برخی از روی بی اطلاعی و عدم آگاهی دست به چنین اقداماتی میزدند و دسته دیگر اتفاقا از روی آگاهیِ کامل، مرتکب چنین اقداماتی میشدند؛ به عنوان مثال انتشار گسترده عکس های کشف حجاب در فلان نقطه از کشور و القای فراوانی افراد بی حجاب که با تابلوی مبارزه با بی حجابی صورت میگرفت، چه نسبتی با جهاد تبیین میتواند داشته باشد؟ یا مثلا بزرگنمایی از اختلافات جزئی و طبیعی بین دوستداران انقلاب و غفلت از دشمن اصلی، چه جایگاهی در پازل جهاد تبیین خواهد داشت؟!!
۴. گروهی هم بودند که:
اولا اقدامات آن ها برخاسته از بینش صحیح و متقنی است که آنان را از آفات حرکت در این مسیر مصون داشته است؛
ثانیا تلاش آنان در راستای جهاد تبیین، تلاش عادی و معمولی نبوده و حقیقتا مجاهدانه پا به این عرصه گذاشته اند؛
ثالثا اختلافات ناچیز در جبهه خودی، آنان را از توجه به دشمن اصلی - که همان استکبار جهانی است- بازنداشته است؛
رابعا مطالب اساسی مورد نیاز جامعه را بی آلایش و با زبان عامه فهم ارائه میدهند؛
به زعم نگارنده به میزانی که کمیت و کیفیت گروه چهارم ارتقاء یابد، میتوان امیدوار بود که تا حد قابل قبولی به فرمان جهاد تبیین جامه عمل پوشانده شده است؛ حال به نظر شما چند درصد شخصیت ها و رسانه ها در دسته چهارم قرار دارند؟!
محمد چراغی