به گزارش پایگاه 598، تحریم یکی از مسائل اساسی اقتصاد ایران است که نحوه مواجهه با آن محل اختلاف جریانات سیاسی مختلف در کشور بوده است.
در مواجهه با این پدیده بیرونی دو راهبرد متفاوت ارائه شده است که شامل «توافق با آمریکا برای رفع تحریم» و «بیاثر کردن تحریمها» است.
دولت تدبیر و امید با اتخاذ راهبرد اول قصد داشت که سایه تحریم را از سر کشور بردارد و با «افزایش فروش نفت» و «جذب سرمایهگذاری خارجی»، اقتصاد ایران را سروسامان بدهد، خوب است ثمره این راهبرد را در ۸ سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ طبق منابع آماری داخلی و خارجی مورد بررسی قرار دهیم.
*تاثیر «تقریبا هیچ» برجام بر صادرات نفت ایران
تصویر ۱، نمودار صادرات نفت ایران طبق آمار اوپک است. همانطور که در تصویر مشاهده میشود بعد از اجرای برجام صادرات نفت ایران از یک به دو میلیون بشکه در روز افزایش یافت، اما بعد از خروج آمریکا از برجام، رقم صادرات به یک میلیون بشکه سابق برنگشت و به کمتر از ۱۰۰ هزار بشکه در روز رسید.
تصویر ۱
در ابتدا اینگونه به نظر میرسد که برجام اثر مثبتی بر فروش نفت ایران داشته است، اما اگر دقیقتر نگاه کنیم، مشخص میشود که برجام در طول دوره اجرا یک هزینه پنهان بر صادرات نفت ایران اعمال کرد که اثرش را بعد از خروج آمریکا گذاشت.
در دوره اجرای برجام، همه زیرساختهای دور زدن تحریم افشا، مستهلک و کنار گذاشته شد، به همین دلیل بعد از خروج آمریکا از برجام، صادرات نفت ایران به یک میلیون بشکه سابق برنگشت و به کمتر از ۱۰۰ هزار بشکه در روز رسید و سپس باوجود شیوع کرونا، با ایجاد زیرساخت دور زدن تحریمها، دوباره صادرات نفت ایران افزایش یافت.
در نتیجه مجموع هزینه و فایده برجام موجب شد که صادرات نفت ایران در طول دولت یازدهم و دوازدهم روی ۱.۱ میلیون بشکه در روز باقی بماند و تغییر محسوسی نسبت به قبل از برجام و شرایط فعلی نداشته باشد.
در تصویر ۲ به خوبی نمایان است که چگونه هزینه و فایده برجام سربهسر شده است.
تصویر ۲
* جذب سرمایهگذاری خارجی در دوره برجام، یک سوم دولت رئیسی
اما برای بررسی میزان موفقیت برجام در جذب سرمایهگذاری خارجی به گزارشات و اظهارات رئیس سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران مراجعه میکنیم.
علی فکری، رئیس سازمان سرمایهگذاری، در این باره توضیح میدهد: توتال در سالهای بعد از برجام آمده بود تا با یک نمایش، اراده سیاسی اروپا برای حضور در ایران را القا کند؛ اما واقعیت این بود که اروپا هیچگاه نخواست موانع همکاریهای راهبردی اقتصادی با ایران را رفع کند. بعد از برجام حدود ۱۰.۴ میلیارد دلار سرمایه خارجی در کشور جذب شد، درحالیکه از این مقدار فقط مجوز ۱.۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی باطل نشد.
طبق گزارش این سازمان، در سال اول دولت سیزدهم برای ۸.۹ میلیارد دلار سرمایه خارجی مجوز صادر شد. از این مقدار تاکنون ۵ میلیارد دلار مجوز معتبر باقی مانده و ۳.۹ میلیارد دلار از مجوزها در سال اول دولت سیزدهم باطل شده است.
به بیان دیگر جذب سرمایهگذاری خارجی در دولت سیزدهم و بدون برجام بیش از ۳ برابر دوران اوج اجرای برجام بوده است که حاکی از ناتوانی برجام در جذب سرمایهگذاری خارجی است.
اما چرا برجام نتوانست کمکی به جذب سرمایهگذاری خارجی کند؟ زیرا این توافق تضمینی برای پوشش ریسک سرمایهگذاران خارجی نداشت و طبیعتا احیای برجام همین اندک سرمایهگذاری خارجی را نیز در پی نخواهد داشت، زیرا شرکتهای خارجی رفتار سیاسی آمریکا و متعهد نبودن این کشور به توافق را یکبار به چشم دیدهاند.
*روایتی از یک آرامش قبل از طوفان در اقتصاد ایران
حال سوال اساسی اینجاست که چرا با وجود ناکامی برجام در دو ماموریت ذکر شده، وضعیت معیشتی مردم در دو سال اجرای این توافقنامه بدتر نشد، مثلا نرخ دلار ثابت باقی ماند درحالی که بعد از خروج آمریکا از برجام و در حال حاضر قیمت دلار در حال افزایش است و سفره مردم در حال کوچکتر شدن؟
به طور کلی مشکلات اقتصادی کشور ریشه داخلی دارد که میتوان صدها مورد آن را ذکر کرد. در دوره اجرای برجام، دولت روحانی با اعمال سیاستهای پولی و مالی نادرست، به صورت دستوری مانع از افزایش قیمت ارز شد و همین عامل موجب شد فنر قیمت ارز فشرده و فشردهتر شود و با خروج آمریکا از برجام و ایجاد شوک، این فنر به ناگهان آزاد شده و قیمت دلار از ۳ به ۳۰ هزار تومان افزایش یابد.
در واقع افزایش جهشی قیمت ارز به دلیل خروج آمریکا از برجام نبود بلکه ریشه در تعمیق ایرادات ساختاری اقتصاد ایران در دولت روحانی داشت و این اقدام آمریکا، انرژی فعالسازی اولیه برای رها شدن فنر قیمت ارز را فراهم کرد که پیشتر به صورت دستوری و غیرواقعی ثابت نگهداشته شده بود.
مسعود براتی کارشناس اقتصاد بینالملل در این باره میگوید: تحریم بیشتر از این که خودش قدرت داشته باشد، روی گسلهای اقتصادی کشور سوار میشود و هدفگیری گسلهای داخلی را با دقت انجام میدهد. اگر گسل داخلی انرژی داشته باشد تخلیه میشود و فشار بسیار زیادی در نتیجه این اقدام به اقتصاد کشور وارد میشود و اگر این گسل پر انرژی نباشد، تخلیهای نیز صورت نمیگیرد.
وی افزود: اجازه دهید با ذکر یک مثال این موضوع را توضیح دهم؛ در دی ماه ۹۶ شبکه صرافیهای ایران در کشور امارات ضربه خورد که این موضوع ناشی از اعمال قانون کاتسا و تأسیس مرکز هدفگیری تأمین مالی تروریست در عربستان بود. البته افرادی که از داخل، اطلاعات شبکه صرافی ما را لو داده بودند، در وارد شدن ضربه به شبکه صرافی ایران نقش داشتند.
براتی گفت: در این بین هر چند ضربه وارده به شبکه صرافی ایران خیلی جدی نبود، اما این فشار ناشی از تحریم بر یک گسل پر انرژی بر اقتصاد ایران سوار شد. در زمان بروز این اتفاق، حجم نقدینگی سرسامآوری توسط نظام بانکی ما خلق شده بود و از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان به ۱۸۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده بود. در نتیجه با اعمال یک محرک تحریمی، یک انفجار بزرگ در اقتصاد ایران ناشی از گسل به وجود آمده از خلق نقدینگی رخ داد.
این کارشناس حوزه تحریم گفت: اما شما اتفاق دی ۹۶ را با خرداد ماه ۹۸ مقایسه کنید که در این دوره بانک مرکزی ایران پس از خروج آمریکا از برجام، تحریم تروریستی میشود. ضربه این تحریم نسبت به تحریم سال ۹۶ بزرگتر بود، اما بر روی گسلی سوار شده بود که انرژی زیادی نداشت، در نتیجه انفجاری در اقتصاد کشور رخ نداد. این موضوع نشان میدهد که تحریم یک محرک است و بر روی گسلهای اقتصادی کشور سوار میشود و به خودی خود انرژی ندارد.
* نمیتوان مشکلات ساختاری اقتصاد ایران با برجامدرمانی حل کرد
بنابراین گزارش در حال حاضر سیاست دولت سیزدهم بر اعمال قیمت دستوری و غیرواقعی برای ارز نیست و تصمیم گرفته است همزمان با انجام اصلاحات ساختاری مثل حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، مانع از افزایش تدریجی قیمت ارز نشود تا اقتصاد ایران حداقل پیشبینیپذیر باشد و قیمت ارز به صورت جهشی افزایش پیدا نکند.
در مجموع مشکلات اصلی اقتصاد ایران، ریشه داخلی دارد که بدون حل آنها، در مجموع تغییری در معیشت مردم ایجاد نمیشود و نمیتوان مشکلات ساختاری اقتصاد ایران با برجامدرمانی حل کرد.