به گزارش پایگاه 598، سعید ونکی در الف نوشت: آقای علی دایی اخیراً گفتهاند: «به امید آزادی بیقید و شرط زندانیان این روزها. در این ماهها و روزهای اخیر شاهد تهدیدات بیشماری علیه خود و خانوادهام از سوی نهادها، رسانهها و افراد ناشناس بودهام که خودشان را فیلسوف، پروفسور و جامعه شناس میدانند که با نسبت دادن سخنان نادرست برخی از بزرگان مانند آیتالله بهجت و سواستفاده از نام ایشان سعی در تخریب من دارند.نقل از ایشان میکنند که به من گفتهاند در فضای مجازی نباشم. نمیدانم این حرف از کجا آمده است. در زمان حیات ایشان اصلا فضای مجازی به صورت امروز وجود نداشت. من از آن بزرگوار درس انسانیت،شرافت، وطنپرستی و آزادگی گرفتهام. با این عوام فریبیها و تهدیدها به کجا میرسید؟»
میتوان درک کرد که مقتضیات این روزها، اتخاذ مواضعی است که توجهات بیشتری را به خود جلب کند و شاید این امر چندان مهم نباشد اما نمیتوان از کنار برخی ادعاهای مطرح شده که دارای تناقض ذاتی است، عبور کرد.
آقای دایی گفتهاند که بسیاری افراد ناشناس، نهادها و رسانهها، ایشان و خانوادهشان را تهدید کرده و حتی به طعنه صفاتی نظیر جامعهشناس، فیلسوف و پروفسور را هم به این افراد دادهاند. تصور میشود که دلیل ایشان برای حملات، مبتنی بر مواضعی است که در وقایع اخیر کشور اتخاذ کرده. فارغ از ادعای مطرح شده در خصوص حملات و تردید درباره صحت و سقم آن، ایشان باید به این سوال پاسخ دهند که خودشان مدرک فلسفه، جامعهشناسی و علومسیاسی خود را از کدام دانشگاهها اخد کردهاند؟ مگر ایشان در وقایع اخیر تبدیل به تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی نشده بودند؟ فارغالتحصیل متالوژی و تربیتبدنی و بازنشسته فوتبال، کجای معادلههای پیچیده اجتماع و سیاست قرار میگیرد؟ مگر ایشان در ماجرای فوت مرحومه اسرا پناهی ادعاهایی را مطرح نکرد و هیچگاه نتوانست آن را ثابت کند؟ غیر این است که ایشان صرف قرائن شخصی خود را دستاویز نتیجهگیری و تحلیل این ماجرا قرار دادند؟ فراموش کردند که همین شبههافکنیها باعث برملاشدن رازهای خصوصی و خانوادگی آن مرحومه شد؟ آیا آقای دایی اخیراً تخصص کارآگاهی خود را اخد کرده و ما از آن بیاطلاعیم که اینگونه با قطعیت حکم میکنند؟
در همین اظهارات اخیرشان از آزادی بیقید و شرط زندانیان صحبت کردهاند! بفرمایند این آزادی بیقید و شرط، شامل آن کسانی هم میشود که امنیت و جان شهروندان را به خطر انداختهاند؟ حداقل برای اثبات حرفتان و پایبندی به آزادی زندانیان، از آن دزد فلکزدهای که گردنبند جنابعالی را به سرقت برد و از جرمش نگذشتید و خواستار محاکمهاش شدید، میگذشتید!
اینجا بحث بر سر اتخاذ موضع و یا حمایت از یک واقعه سیاسی و اجتماعی نیست، زیرا ایشان هم به مانند میلیونها شهروند ایرانی که ساکن این کشور است، حق اظهارنظر، تایید و یا مخالفت با هر واقعه و پدیدهای را دارند. بلکه بحث بر سر خودبرتربینی است. چطور ایشان اجازه ورود، اظهارنظر و قضاوت در خصوص هر مسئلهای را به خود داده اما افراد دیگر را با القاب طعنهآمیزی چون پروفسور و فیلسوف مورد نوازش قرار میدهند؟ ایکاش آقای دایی از ورود به مسائلی که به آن آگاهی ندارند پرهیز کند تا به وجهه ایشان بیش از این خدشه وارد نشود. نمیتوان با اطلاق صفاتی نظیر مردمیبودن به خود، پشت کموکاستیها و ظاهربینیهای شخصیتی پنهان شد. آقای دایی! بهتر است ابتدا یک سوزن به خودتان بزنید و یک جوالدوز به دیگران!