به گزارش پایگاه 598، به نقل از ایرنا، تنها یک هفته به پایان دوران ریاست جمهوری میشل عون باقی مانده و لبنان به زودی دست خوش تحولات سیاسی و اقتصادی خواهد بود. تا کنون رایزنی ها برای انتخاب رئیس جمهور جدید لبنان رنگ و بوی جدی به خود نگرفته و به عقیده صاحب نظران، لبنان هنوز در ابتدای راه طولانی انتخاب رئیس جمهوری است. در این بین سفارت سوئیس در لبنان هفته گذشته از برگزاری ضیافتی بین نمایندگان تمامی احزاب سیاسی لبنان در منزل سفیر این کشور خبر داد که قرار بود شامگاه سه شنبه گذاشته برگزار شود اما سپس به زمان نامعلومی موکول شد. هدف از این ضیافت حمایت از روند گفتگو بین تمامی احزاب لبنانی و همچنین زمینه سازی کنفرانس ژنو با همین هدف در ماه آینده بود.
برخی از شنیده های غیر رسمی در محافل سیاسی لبنانی از این حکایت داشت که سوئیس قصد دارد طرف های سیاسی لبنانی را برای تجدید نظر در پیمان طائف و رسیدن یه یک پیمان دیگر ترغیب کند، پیمانی جدید که نواقص طائف را نداشته و از میزان بحران های سیاسی و اقتصادی در لبنان بکاهد.
در این بین، ولید البخاری سفیر عربستان در لبنان بلافاصله پس از انتشار این خبر با انتشار پیامی در حساب توئیتر خود هرگونه تغییر در پیمان طائف را مردود شمرد و پیمان جدید را عامل تجزیه لبنان دانست.
سفیر عربستان به این میزان نیز اکتفا نکرده و دوشنبه گذشته با میشل عون رئیس جمهور و نبیه بری رئیس مجلس لبنان دیدار کرد و پس از پایان دیدارها محل را بدون مصاحبه با خبرنگاران ترک کرد، اقدامی که معمولا در لبنان مثبت تلقی نمی شود.
سفارت سوئیس سپس در بیانیه ای لغو ضیافت را اعلام و آن را به زمان دیگری موکول کرد اما این پرسس مطرح است که چرا اقدام اخیر سفارت سوئیس، عصبانیت مقامات عربستان را برانگیخت؟ پاسخ به این سوال نیازمند نگاهی گذرا پیشینه نوع نگاه سعودیها با لبنان و روابط آنها با جریان های سیاسی دارد.
نقش مخرب سعودیها در تحولات سالهای اخیر لبنان
پس از به روی کار آمدن میشل عون رئیس جمهور وابسته به جریان ملی آزاد که متحد اصلی حزب الله در بین مسیحیان به شمار می آید، عربستان سعودی به دلیل آنکه این موضوع را شکست در برابر حزب الله لبنان در عرصه سیاست تلقی می کرد، سیاست بایکوت عون در سطح منطقه ای و بین المللی را در پیش گرفت. اهداف عربستان از این سیاست را می توان در تلاش برای به شکست کشاندن دوران ریاست جمهوری میشل عون، تضعیف پایگاه اجتماعی مقاومت و در نهایت ایجاد یک درگیری داخلی در لبنان عنوان کرد؛ امری که در نهایت باوجود همکاری کامل سفارت آمریکا در لبنان توفیق چندانی برای سعودیها به همراه نداشت.
گرچه همزمان با انتخاب میشل عون، سعد الحریری نزدیک ترین چهره سیاسی به عربستان نخست وزیری لبنان را بر عهده گرفت اما خشم سعودی ها همچنان پا برجا ماند که در ماجرای معروف گروگانگیری الحریری در نوامبر۲۰۱۷ و استعفای اجباری وی از نخست وزیری لبنان علنی تر خود را نشان داد، هر چند این ماجرا با درایت جریان های سیاسی و مقامات لبنانی و فشارهای بین المللی، به بازگشت الحریری به عرصه قدرت منجر شد.
اوج دخالت های سعودی – آمریکایی در بحران های اخیر لبنان را می توان در حمایت تمام قد این دو از ریاض سلامه حاکم بانک مرکزی لبنان دانست. سلامه که از سال ۱۹۹۳ تاکنون ریاست بانک مرکزی را بر عهده دارد. او طی این سالها با سیاست های غلط مالی، لبنان را به کشوری کاملا بدهکار تبدیل کرد و در سال های اخیر با بردن بخش اعظمی از ذخایر ارزی لبنان به خارج از کشور، ضربه اصلی را بر پیکره نحیف اقتصاد بحران زده لبنان وارد آورد. علیرغم تلاش های فراوان میشل عون، واشنگتن و ریاض با اعمال شدیدترین فشارهای سیاسی تاکنون مانع عزل سلامه شده اند.
تلاش های سعودی برای کشاندن لبنان به جنگ داخلی جدید به فشارهای سیاسی و اقتصادی ختم نشد. در اکتوبر ۲۰۲۱ شبه نظامیان حزب نیروهای لبنانی به ریاست سمیر جعجع مرتکب جنایت در منطقه "الطیونه" و تیراندازی به سوی فعالان نزدیک به جریان مقاومت و شهادت ۷ نفر شدند که با صبر و درایت حزب الله و جنبش امل، از ورود لبنان به تله خطرناک جنگ داخلی و خونریزی جلوگیری شد.
با نزدیک شدن به انتخاب رئیس جمهور جدید در لبنان روند دخالت های سعودی وارد فاز تازه ای شده است؛ به گونه ای که سفیر عربستان در دیدار با سمیر جعجع رسما اعلام کرد که عربستان رئیس جمهوری از جریان نزدیک به مقاومت به نام گروه ۸ مارس را قبول ندارد. این گفته در دیدارهای بعدی سفیر سعودی با روسای سایر احزاب نزدیک به ریاض نیز تلویحا تکرار شد.
به نظر می رسد پس از شکست خفت بار عربستان در یمن و ناکامی ریاض در تحقق اهداف منطقه ای خود و شکست طرح علنی کردن روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و همچنین متزلزل شدن روابط ریاض با غرب خصوصا آمریکا، سران عربستان به لبنان به عنوان تنها میدانی می نگردند که هنوز فضایی برای اعمال سیاست های مخرب منطقه ای خود دارد؛ میدانی که به دلیل ساختار سیاسی، این امکان را به ریاض می دهد تا از طریق وابستگان خود طرح هایش را پیاده کند که تاکنون جز شکست و ناکامی چیزی برای ریاض در پی نداشته است زیرا پایگاه اجتماعی مقاومت نه تنها تضعیف نشده بلکه بیش از پیش تمسک خود را به مقاومت و سلاح آن اعلام کرده و جنگ داخلی نیز که مورد نظر سران ریاض بود، امروز امری غیر ممکن به نظر می رسد.