مشرق - در
فاصلۀ 95 روزۀ بعد از وفات پیامبر اسلام(ص) ظلمهایی به وقوع پیوست که
منجر به تغییر خلافت از مسیر اصلیاش و متعاقباً شهادت حضرت صدیقۀ کبری(س)
شد. ظلم تغییر خلافت آنقدر عظیم است که هیچ ستم و مصیبتی را در تاریخ بشریت
با آن قیاس نمیتوان کرد.
نعمت
و رحمت خدا بر قوم یهود به جایی رسیده بود که حضرت سلیمان(ع) از سوی خدای
حکیم بهترین حکومت، امنیت و رفاه را برای قوم خویش آورد و شیاطین را در بند
کرد و به توسط آنها عمارتهایی عجیب که بشر قدرت آن را نداشت برای قوم
یهود ساخت (سبأ/13). اما عدهای کاهن ناسپاس پیدا شدند و طبق آنچه که در
آیۀ 102 سورۀ بقره آمده خواستند سرّ سلیمان را بفهمند تا خودشان نیز چنان
قدرتی پیدا کنند. پس به آن شیاطین در بند نزدیک شدند و علم سحر را از آنها
آموختند و از آن استفادۀ نا به جا کردند و مثلاً میان برخی همسران نزاع
افکندند. کار به جایی رسید که اکثر رؤسای قوم به این هوس افتادند که سحر را
بیاموزند و قدرتی کسب کنند.
وقتی این شیوخ، قدرت ناچیز خود را بر
قدرتی که خدای تعالی به سلیمان(ع) بخشیده بود ترجیح دادند آنگاه خدای تعالی
حضرت سلیمان را از این مردم ناسپاس گرفت. مضافاً که به واسطۀ ظلمهای
آنان، حکومت به جانشین سلیمان(ع) یعنی آصف بن برخیا نرسید. بعد از این زمان
اوج بینظیر، دوران افول و گمراهی یهود شروع شد. حکومت آصف غصب شد و جنگ و
نزاعها در میان مردم شدت یافت. از این پس خداوند حکیم تقریباً در هر نسل
چند نبی میفرستاد تا این قوم گمراه را به عهد خدا و تورات موسی یادآور
کند. اما آنها مرتکب قتل این پیامبران خدا نیز شدند. چند نسل بعد، این
فرزندان حضرت ابراهیم و اسحاق و یعقوب که در زمان حضرت سلیمان لایق شده و
روی ابرها راه میرفتند به حکم خداوند توسط سپاه بخت النصر و تیتوس قتل عام
شدند و نُه سبط از دوازده سبط آنها تماماً منقرض شد.
حدیث
حکمت آمیزی از پیامبر اکرم نقل است که فرمودهاند: هر آنچه در بنیاسرائیل
واقع شده در این امت نیز همانند آن واقع میشود، قدم به قدم و مو به مو.
به این لحاظ به روشنی دیده میشود که این وقایع قوم یهود، در تاریخ صدر
اسلام مشابه داشته است. حکومت عدل پیامبر اکرم(ص) همچون حکومت عدل سلیمان
نبی(ع) بود که به وصیّ آن نبی خدا نرسید. لذا آفتاب طالع حکومت نبی اکرم(ع)
نیز بعد از وفات آن حضرت رو به افول گذاشت و دویست سال بعد، به شب بیقمرِ
غیبت انجامید؛ شب طویلی که تا به اکنون 1177 سال دوام داشته است.
آیا
تاکنون اندیشیدهاید که اگر حضرت علی(ع) بلافاصله بعد از پیامبر اکرم(ص)
جانشین آن حضرت میشد و امامان یکی پس از دیگری حاکم میشدند آیا باز هم
امام زمان(عج) از نظرها غایب میشد؟
مصایب
صدر اسلام از آنجایی شروع شد که ودیعۀ حکومت به جانشین پیامبر(ص) نرسید.
کسانی که حکومت را غصب کردند مدعی شدند که پیامبر(ص) اصلاً برای خود جانشین
نصب نفرموده است. اما چطور شد که خود آنها قبل از مرگشان برای خود جانشین
نصب کردند؟ آیا نعوذاً بالله عقل خلفا بیش از پیامبر اکرم(ص) میرسید یا
دلسوزی آنها برای مردم و حکومت بیشتر بود؟ البته که هیچکدام.
نقل
است که چند روز پس از بیعت مردم با ابوبکر، حضرت امیرالمؤمنین(ع) با همسرش
فاطمه(ص) و حسنین(ع) شبانه به درب منزل برخی از صحابه میرفتند و سفارش
پیامبر را یادآوری میکردند. آیا این مسئله آنقدر مهم بود که امام از آبروی
خود و خانوادهاش خرج کند؟ بله! بزرگتر از آنچه به ذهن بیاید. با انحراف
مسیر خلافت از آصف، فقط قوم یهود متضرر شد اما تغییر مسیر خلافت در اسلام،
تمام اقوام و ملل جهان را متضرر کرد. زیرا رسالت پیامبر خاتم، جهانی است.
حق
امام علی(ع) بود که حاکم بر مردم شود، هرچند که در اسلام نمیتوان حق و
تکلیف را از هم جدا کرد؛ مانند سکهای که یک روی آن حق باشد و سمت دیگرش
تکلیف. و این تکلیف امام علی(ع) بود که حاکم شود زیرا بشریت قرون جاهلی را
پشت سر گذاشته و منتظر چنین روزی بود. لذا امام(ع) با رفتن به درب خانۀ
اصحاب پیامبر(ص) و ذینفوذان، حجت را بر آنها تمام کرد تا کسی در دنیا یا
عقبی مدعی نشود که ما حق را نمیشناختیم یا فراموش کردیم.
اگر امام
علی بلافاصله پس از رحلت پیامبر(ص) حاکم میشد آنگاه امامان نسل او نیز هر
کدام صد یا دویست سال حاکم میشدند تا جهان به پایان برسد. آنگاه نه امام
حسین(ع) آنچنان شهید و مظلوم میشد و نه امام زمان(عج) در غیبت میماند
بلکه همه چیز در جای خود قرار میگرفت. نه جنگی واقع میشد و نه خونی به
ناحق میریخت و نه مالی به ظلم غصب میشد. نعمت و رحمت خداوند دهها برابر
بیش از آنچه در حکومت سلیمان جلوهگر شد از در و دیوار دنیا میریخت و زمین
را بهشت برین و مردم را خرسند میکرد.
ما در ایام فاطمیه فقط
غمهای حضرت صدیقۀ کبری را یادآور نمیشویم، که اگر اینچنین هم بود چیزی از
اهمیت آن نمیکاست، بلکه ما غصهدار تغییر و ظلم به بشریت در تاریخ هستیم.
امام علی(ع) و حضرت صدیقۀ کبری از چهارده قرن قبل غصۀ غربت بشریت را
خوردهاند که چطور در این ظلمتکده که نامش «دنیا» است به گیتی خواهیم آمد و
در وقتی که دستمان به امام زمان خود نمیرسد چگونه میتوانیم حق را
بشناسیم و پیرو آن گردیم.
اندوه و غربتی که در فاطمیه هست غم و
اندوه انحراف حق در تاریخ بشریت است. قبل از آنکه ما درد و رنجهای مادرمان
را یادآور شویم این اوست که غصهدار رنجهای بشریت است، این اوست که به
نزد اصحاب رسول خدا(ص) میرود و حق علی(ع) را یادآور میشود، این اوست که
در همه وقت از بیان حق خودداری نمیکند.
سخن خود را با نقل حدیثی از آن صدیقۀ کبری به پایان میبرم که استدلال بسیاری از سخنان ما در آن است.
محمود بن لبید میگوید:
پس
از رحلت پیامبر(ص)، حضرت فاطمه(س) را در کنار قبر حضرت حمزه در احد در حال
عزاداری و گریه مشاهده کردم. فرصت را غنیمت دانسته سؤال نمودم: آیا برای
امامت علی(ع) از سخنان رسول گرامی اسلام(ص) میتوان دلیلی آورد؟ حضرت
زهرا(س) پاسخ داد: شگفتا! آیا روز غدیر خم را فراموش کردید؟ شنیدم که
پیامبر گرامی اسلام فرمود: علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان
شما قرار میدهم. علی(ع) امام و خلیفۀ بعد از من است و دو فرزندم (حسن و
حسین علیهما السلام) و نُه نفر از فرزندان حسین، پیشوایان و امامانی پاک و
نیک هستند. اگر از آنها اطاعت کنید شما را هدایت خواهند نمود و اگر مخالفت
ورزید، تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد.
پرسیدم: بانوی من! چرا علی برای حقّش قیام نکرد؟
پاسخ داد: رسول
خدا فرمود: «مَثَل امام مانند کعبه است، مردم باید در اطراف آن طواف کنند،
نه آنکه کعبه به دور مردم طواف نماید». سپس ادامه داد: آگاه باش قسم به
خدا اگر حق را به اهلش واگذار میکردند و از عترت رسول خدا اطاعت
مینمودند، حتی دو نفر با یکدیگر اختلاف نمیکردند و امامت همانگونه که
رسول خدا معرفی فرمود از علی(ع) تا حضرت قائم(ع) فرزند نهم امام حسین(ع)،
از جانشینی به جانشینی دیگر به ارث میرسید. اما افسوس که کسی را مقدم
داشتند که خدا او را کنار زده بود، و کسی را کنار زدند که خدا او را مقدم
داشت. رهآورد بعثت را انکار کردند و به بدعتها روی آوردند. آنها
هواپرستی و شهوت را برگزیدند و بر اساس رأی و نظر شخصی عمل کردند. هلاکت و
نابودی بر ایشان باد! آیا نشنیدند کلام خداوند را که فرمود: ﴿پروردگار تو
خلق میکند آنچه را که میخواهد و اختیار تعیین امامت به دست اوست﴾ (قصص
/68). آری شنیدند اما همانگونه که که قرآن فرمود: ﴿دیدۀ بصیرت آنها کور و
چشم دل آنها بینور است﴾. افسوس که آنها (سران سقیفه) آرزوها و هوسهای خود
را تحقق بخشیدند و از مرگ و قیامت غافل ماندند. خدا نابودشان گرداند و
آنان را در کارهایشان گمراه کند. ای پروردگار! من به تو پناه میبرم از کمی
یاران پس از فراوانی آنان و پیروزی.
امیر اهوارکی
پی نوشت:
1
. بحار الانوار، ج 53، ص 108 كُلُّ مَا كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ
يَكُونُ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ مِثْلُهُ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ
الْقُذَّةِ بِالْقُذَّة.
2 . 224- نص، [كفاية الأثر] عَلِيُّ بْنُ
الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ
بْنِ عَلِيِّ بْنِ زَكَرِيَّا عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ الضَّحَّاكِ عَنْ
هِشَامِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ عَمْرٍو
عَنْ مَحْمُودِ بْنِ لَبِيدٍ قَالَ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللهِ ص كَانَتْ
فَاطِمَةُ ع تَأْتِي قُبُورَ الشُّهَدَاءِ وَ تَأْتِي قَبْرَ حَمْزَةَ وَ
تَبْكِي هُنَاكَ فَلَمَّا كَانَ فِي بَعْضِ الْأَيَّامِ أَتَيْتُ قَبْرَ
حَمْزَةَ فَوَجَدْتُهَا ع تَبْكِي هُنَاكَ فَأَمْهَلْتُهَا حَتَّى سَكَنَتْ
فَأَتَيْتُهَا وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهَا وَ قُلْتُ يَا سَيِّدَةَ
النِّسْوَانِ قَدْ وَ اللهِ قَطَعْتِ نِيَاطَ قَلْبِي مِنْ بُكَائِكِ
فَقَالَتْ يَا بَا عُمَرَ وَ لَحَقٌّ لِيَ الْبُكَاءُ فَلَقَدْ أُصِبْتُ
بِخَيْرِ الآبَاءِ رَسُولِ اللهِ ص وَا شَوْقَاهْ إلَى رَسُولِ اللهِ ثُمَّ
أَنْشَأَتْ ع تَقُولُ
إِذَا مَاتَ يَوْماً مَيِّتٌ قَلَّ ذِكْرُهُ وَ ذِكْرُ أَبِي مُذْ مَاتَ وَ اللهِ أَكْثَرُ
قُلْتُ
يَا سَيِّدَتِي إنِّي سَائِلُكِ عَنْ مَسْأَلَةٍ تَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِي
قَالَتْ سَلْ قُلْتُ هَلْ نَصَّ رَسُولُ اللهِ قَبْلَ وَفَاتِهِ عَلَى
عَلِيٍّ بِالْإِمَامَةِ قَالَتْ وَا عَجَباً أَ نَسِيتُمْ يَوْمَ غَدِيرِ
خُمٍّ قُلْتُ قَدْ كَانَ ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَخْبِرِينِي بِمَا أُشِيرَ
إلَيْكِ قَالَتْ أُشْهِدُ اللهَ تَعَالَى لَقَدْ سَمِعْتُهُ يَقُولُ
عَلِيٌّ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِيكُمْ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ
الْخَلِيفَةُ بَعْدِي وَ سِبْطَايَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ
أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ لَئِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هَادِينَ
مَهْدِيِّينَ وَ لَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ لَيَكُونُ الِاخْتِلَافُ فِيكُمْ
إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قُلْتُ يَا سَيِّدَتِي فَمَا بَالُهُ قَعَدَ
عَنْ حَقِّهِ قَالَتْ يَا بَا عُمَرَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللهِ ص مَثَلُ
الْإمَامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِي أَوْ قَالَتْ
مَثَلُ عَلِيٍّ ثُمَّ قَالَتْ أَمَا وَ اللهِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَّ عَلَى
أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِي اللهِ
اثْنَانِ وَ لَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ
حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَ لَكِنْ
قَدَّمُوا مَنْ أَخَّرَهُ اللهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ قَدَّمَهُ اللهُ حَتَّى
إذَا ألْحَدُوا الْمَبْعُوثَ وَ أَوْدَعُوهُ الْجَدَثَ الْمَجْدُوثَ
اخْتَارُوا بِشَهْوَتِهِمْ وَ عَمِلُوا بِآرَائِهِمْ تَبّاً لَهُمْ أَ وَ
لَمْ يَسْمَعُوا اللهَ يَقُولُ ﴿وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ
ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ﴾ بَلْ سَمِعُوا وَ لَكِنَّهُمْ كَمَا قَالَ
اللهُ سُبْحَانَهُ ﴿فَإنَّها لا تَعْمَى الأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى
الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ﴾ هَيْهَاتَ بَسَطُوا فِي الدُّنْيَا
آمَالَهُمْ وَ نَسُوا آجَالَهُمْ فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ
أَعُوذُ بِكَ يَا رَبِّ مِنَ الْحَوْرِ بَعْدَ الْكَوْرِ.