پرده‌ای از توطئه ضد انقلاب که در مرگ مهسا امینی دیده نشد!

به گزارش پایگاه 598: خبر بسیار کوتاه بود (" مهسا امینی" درگذشت). اما باز خوردهای آن در رسانه های برانداز داخلی و حامیان خارجی ایشان چنان مورد توجه قرار گرفت که بسیاری از ناظران اگاه را به تعجب واداشت:

1- اولین محور مورد توجه این حادثه این بود که چگونه در مدت چند ساعت فضای رسانه ها و توئیت زدن سلبریتی های هنری و ورزشی آغاز شده و خود نقش دادگاه و محاکمه و صدور حکم را بر عهده گرفتند و در اندک زمانی حکم بر محکومیت در ظاهر پلیس و در باطن نه چندان پنهانی نیز نظام سیاسی کشور را در هاله ای از ابهام مشروعیت و مقبولیت فرو بردند. ایا این امر حکایت از برنامه از پیش تعیین شده نداشته است؟

2- نکته جالب تر این موضوع نقشی است که برخی ورزشکاران ایفا کردند. آنان که در چند ماه گذشته سرخط خبرهای چالشی در رسانه ها بودند و در جایگاه اشراف ورزشی تلاش کرده بودند تا خود را زبان گویای مردم و دلسوز آنان نشان دهند این‌بار نیز بدون اینکه منتظر اعلام نتیجه بررسی های مراجع مربوطه باشند با توئیت زدن های خود استارت این استراتژی را زدندو بدنبال ایشان بود که برخی بازیگران نه چندان مطرح که رزومه ای به تعداد کمتر از انگشتان دست داشتند عقده گشایهای خود را نشان دادند . یکی کشف حجاب کرد که قبلا هم کرده بود دیگری هم کشف حجابی کرد و هم قطره اشکی ریخت و برخی ها نیز به روش های دیگر.

3- به‌ یاد داشته باشیم که همین آقایان در زمان مشکلات شخصی خود از همین پلیس و دولت انتظار فوریت ،الویت و رانت های مالی در مصرف امکانات خدماتی و امنیتی در رسیدگی و حل مشکل خود را داشتند. ایشان چنان متوقع تربیت شده اند که گویی فقط نامشان باید گره‌گشای مشکلاتشان باشد و بیت‌المال و امکانات رفاهی جامعه حق ایشان و باید در اختیازشان باشد لیکن وقتی خر انتظاراتشان از پل برآورده شدن گذشت و یا نتوانستند حاجت های خود را برآورده سازند برای عقده گشایی‌های خود با هر موضوعی توئیتی می زنند و فریادی می کشند که چرا چنین شد و چنان شد.

4- حادثه تاثر آور مرگ مهسا امینی را باید در دو بخش مورد بررسی قرار داد:
- بخش اول از زمان حضور وی در خیابان تا انتقال به سالن پلیس امنیت اخلاقی را شامل می شود .
-بخش دوم حضور در سالن تا زمان سکته وی را. بخش دوم توسط این سلبریتی ها و استحاله طلبان و براندازان بزرگ نمایی می شود اما به عمد بخش اول مورد غفلت قرار می گیرد، چرا؟

فیلم پخش شده در صدا و سیما بسیار واضح آن مرحومه را نشان می دهد و هیچ شک و شبه ای در آن نیست ، اما در بخش اول باید این سئوال را پرسید : که مهسا امینی چرا در حوزه ماموریت ها و اجرای قانون پلیس امنیت اخلاقی قرار می گیرد و چرا وی را تحت الحفظ به پلیس امنیت انتقال می دهند؟ آیا جز این است که وی شئونات پوششی و اخلاقی جامعه در خیابان را رعایت نکرده است؟ چرا به دیگر بانوان حتی بی حجاب هم چنین توجهی نمی شود؟ چرا امثال این سلبریتی ها و استحاله طلبان با مصیح علینژاد در‌باره بخش دوم به زبان مشترک می رسند که همدیگر را پوشش می دهند؟ پاسخ این سوال و دیگر سئوالاتی از این دست بسیار راه گشا خواهد بود.

5- کجا این سلبریتی ها و آنانی که تحت یک خود تحقیری تاریخی در برابر غرب برای سگ ها دلشان می سوزد و برای مردم فرانسه و انگلیس و غربی ها شمع روشن می کنند و اظهار همدردی می کنند چرا برای پلیسی که امنیت آنان را تامین می کند و در چند ماه گذشته عده زیادی از ایشان توسط اراذل و اوباش خیابانی و قاچاقچیان مواد مخدر و... مظلومانه به شهادت میرسند محض نمونه یکبار توئیت زدند و اظهار همدردی کردند؟

در نتیجه گیری باید افزود که اگر اقتدار پلیس بدون دلایل موجه خدشه دار شود همه مردم متضرر خواهند شد. سلبریتی ها نشان داده اند که همیشه گرین کارت و ویزایشان در "پر شالشان " قرار دارد و هر وقت احساس خطر کنند در رفتن خود به خارج تردید نخواهند کرد و این مردم هستند که باید تاون این خدشه دار شدن اقتدار را بدهند و صد البته رسیدگی به عملکردهای خارج از قانون ضابطان از اهم واجبات است اما کلیت جریان را مخدوش کردن همراهی با دشمنان خواهد بود.

* رضا احمدزاده