بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی
تهران با انتشار نامهای سرگشاده ای خطاب به ریاست این دانشگاه از اقدام
فرهاد رهبر در ممانعت از اکران فیلم "قلاده های طلا " در این دانشگاه
انتقاد کرد.
به گزارش رجانیوز، در این نامه نسبت به اعمال محدودیتهای غیر متعارف از
سوی مسئولین دانشگاه تهران بر تشکلهای دانشجویی مختلف و از بین رفتن فضای
سیاسی دانشگاه، همکاری نکردن ریاست دانشگاه جهت برگذاری کرسی های آزاد
اندیشی و در مقابل پررنگ شدن برنامه های سرگرمی و بعضا غیراخلاقی در محیط
دانشگاه انتقاد شده است.
بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در این نامه سرگشاده با اشاره به تاکید رهبر
معظم انقلاب مبنی بر لزوم وجود نشاط سیاسی در فضای دانشگاه به مخالفت رئیس
دانشگاه تهران نسبت به اکران فیلم "قلادههای طلا" استناد کرده و مینویسد:
فراموش نکرده ایم که رهبری بزرگوار در دوران موسوم به سازندگی از چه
تعبیری برای دستانی که در غیر سیاسی کردن دانشگاه میکوشند، استفاده کردند:
" خدا لعنت كند آن دستهایی را كه تلاش كردهاند و میكنند كه قشر جوان و
دانشگاه ما را غیر سیاسی كنند. كشوری كه جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی
باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی
دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین كشوری میتواند بر دوش
مردم، حكومت و حركت و مبارزه و جهاد كند؟!"
در ادامه متن کامل این بیانیه را که نسخهای از آن در اختیار رجانیوز قرار گرفته است میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
در محیط دانشگاه، بایستی به این نکته خیلی توجه کرد؛ آنگاه روحیه ی انقلابی
دانشجویان را در نظر گرفت.این دانشجویان بایستی مثل قشر دانشجو در همه جای
دنیا، کسانی باشند که جزو پیشبرندگان انقلاب و جزو پایه های اصلی انقلاب
باشند و نسبت به مسایل انقلابی هرگز احساس سردی نکنند...روحیه ی انقلابی
اینها در دانشگاه نباید ضربه بخورد. "رهبر معظم انقلاب"
دانشگاه از دیرباز قلب تپنده ی فعالیت های سیاسی و الهام بخش جامعه بوده و
به تعبیر شهید مظلوم انقلاب اسلامی نقش موذنی برای امت اسلامی را ایفا
میکند که باید بیدار باشد تا نماز امت قضا نشود. نقش دانشجویان در ایفای
رسالت خود مبنی بر مطالبهگری و عدالتخواهی و روشنگری فضای جامعه و پاسداری
از آرمان ها و مرزبانی از ارزش ها ی اصیل بوده که انقلاب اسلامی را در
عبور از گذرگاه های مهم و حساس یاری کرده است.
در طول انقلاب اسلامی نیز تاکیدات مکرری از طرف امام امت و رهبر معظم
انقلاب مبنی بر لزوم سیاسی بودن دانشجویان،اهمیت این امر را بیشتر آشکار
ساخته است.
در این بین دانشگاه تهران به عنوان نماد آموزش عالی ایران، از دیرباز موطن
اصلی و مامن جنبش دانشجویی بوده و نقش ویژهای را در رخدادهای دانشجویی
کشور داشته است. اما این نقش متاسفانه به علت برخورد نادرست مسئولین
دانشگاه و شیوه مدیریت حاکم بر آن روز به روز روبه افول و خاموشی میرود.
پس از حوادث سال 88 طبیعی بود که با دانشجونمایانی که فضای بازِ دانشگاه
را محلی برای سوء استفاده دیده و با تبدیل شدن به بازوی اجرایی جریان فتنه
و ضد انقلاب،دانشگاه را به آشوب کشانده بودند و یا افرادی که دانشجو بودن
خود را محملی قرار داده و در فضای جامعه فتنه گری میکردند برخوردهایی صورت
بگیرد تا فضای دانشگاه حالت قبلی خود را بازیابد.
اما در این مسیر خطایی اساسی رخ داد. مشخصاً در دانشگاه تهران، نگرشی مورد
توجه مسئولان دانشگاه قرار گرفت که به بهانه حفظ آرامش عملاً فضا را برای
هر گونه فعالیت سیاسی ناهموار میکند. مسئولین امر به جای برخورد با
اقدامات سیاسی فتنه گران،تصمیم گرفتند صورت مساله را پاک کرده و با اِعمال
محدودیتهای روزافزون، دانشگاه را از لحاظ سیاسی به وضعیتی کرخت و منفعل
رهنمون شوند.
محدودیتهای اعمال شده نظیر محدود کردن مهمانان برنامه ها به اعضای هیات
علمی دانشگاه تهران،سخت گیری در اعطای مجوز به برنامه های سیاسی و ... تنها
بخشی از محدودیتهای اعمال شده در دانشگاه است که دامنگیر همهی تشکلهای
دانشجویی شده است.
ریاست محترم دانشگاه، آقای دکتر فرهاد رهبر، در مقاطع مختلف و به بهانههای
متعدد با تشبث به خزانۀ پایان ناپذیرِ «ترس از آن داریم که ...» و «خبر
موثق داریم که ...» با اقدامات عادی و طبیعی تشکلهای دانشجویی مخالفت
مینمایند. مخالفتی که به جهت شیوۀ فردی و متکی بر شخص ایشان در دانشگاه
معنایی جز به تعطیلی کشاندن فضای فعالیتهای سیاسی دانشجویی ندارد.
در این شرایط نظرات شخص ریاست دانشگاه است که میزان و معیار عمل قرار
میگیرد، نه قواعد و ضوابط. مثلا شخص ایشان تصمیم میگیرند که مجوز
برنامهای لغو شود و یا مهمانان برنامهای ممنوع الورود شوند. در حالی که
همین مهمانان در دیگر دانشگاههای کشور مانعی برای سخنرانی ندارند و بعضاً
از ارکان ثابت برنامههای صدا و سیمای جمهوری اسلامی هستند.
بارها و بارها دانشجویان این جمله را از ایشان شنیدهاند که "من تصمیم می
گیرم که..." و یا "به نظر من صلاح نیست". آخرین نمونهی این اقدامات،
مخالفت شخص ریاست دانشگاه با اکران فیلم "قلادههای طلا" است که به رغم
برگزاری جلسات اکران آن در بسیاری از دانشگاههای کشور به دلایلی نامعلوم
از پخش آن در دانشگاه تهران جلوگیری شده است. جالب اینجاست است که حتی برخی
مدیران میانی دانشگاه در گفتگوهای خصوصی اذعان به موافقت خود با برنامه
مذکور دارند ولی مخالفت آقای رئیس فصلالخطاب همهی این خواستهها است!
در مقابل آنچه رخ می دهد چیزی نیست جز تسهیل برگزاری برنامه های مبتذل و
سخیف توسط مسئولین دانشگاه. برنامه هایی نظیرنمایش مختلط در برنامه ی آیین
ورودی های سال 90، تئاتر مبتذل "پابرهنه در پارک" در دانشکده ادبیات،
برگزاری برنامه ی "شب چله" در دانشکده حقوق در ایام عزاداری سالار شهیدان،
برنامه ی " رخدادهای بزرگداشت عید نوروز" در دانشکده علوم و برنامه ی "مچ
اندازی" بین هواداران تیم های استقلال، پیروزی و تراکتور! تنها بخشی از
این برنامه هاست.
ظاهرا مسئولین دانشگاه، دانشگاه را آرام می خواهند، حتی اگر بهای آن رخوت
جنبش دانشجویی و غیر سیاسی شدن دانشگاه باشد. و گویی که چنین دانشگاهی
مطلوب مدیریت دانشگاه است. دانشگاهی که در عمل به مثابه یک دبیرستان مختلط
باشد و نهایت دغدغه دانشجویان را روابط شخصی خودشان تشکیل بدهد. فراموش
نکردهایم که رهبری بزرگوار در دوران موسوم به سازندگی از چه تعبیری برای
دستانی که در غیر سیاسی کردن دانشگاه میکوشند، استفاده کردند: "خدا لعنت
كند آن دستهایی را كه تلاش كردهاند و میكنند كه قشر جوان و دانشگاه ما
را غیر سیاسی كنند. كشوری كه جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل
سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی دنیا را
نمیفهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین كشوری میتواند بر دوش مردم،
حكومت و حركت و مبارزه و جهاد كند؟!" 12 آبان 72
ممکن است این شیوۀ مدیریت و سکوت و آرامش مصنوعی حاصل از آن در کوتاه مدت
به مذاقها خوش آید، اما آیا چنین آرامشی در بلند مدت پایدار است؟ آیا این
به معنای پاک کردن صورت مسئله نیست؟ آیا رهبر فرزانه انقلاب از محافظهکاری
به مثابه قتلگاه انقلاب یاد نکردهاند؟
آیا دانشگاهی با چنین فضایی، امکان تحقق کرسیهای آزاد اندیشی را دارد؟
آیا مسئولین دانشگاه آنقدر که دغدغهی اجراکردن طرح دانشگاه تهران 2 را
دارند، برای محقق ساختن کرسیهای آزاداندیشی مد نظر رهبر معظم انقلاب دغدغه
داشته اند؟ جالب آنکه هرگاه در هریک از زمینه ها از مسئولین دانشگاه خصوصا
شخص ریاست دانشگاه سوال و مطالبه ای صورت می گیرد،دست پیش را میگیرند و
طلبکارانه می پرسند" شما دانشجویان چه کرده اید؟"
جناب آقای دکتر رهبر!
این برخوردهای سلیقهای و برخاسته از نظرات شخصی شما تا کجا ادامه خواهد
داشت؟ تا کی قرار است به اسم تشخیص مصلحت و مصلحت سنجی،"تعیین مصلحت" و
"منفعت سنجی" کنید؟
اگر دانشجو که تجسم روح آرمانگرایی جامعه است با عملکرد مدیرانی چون شما به
سستی و رخوت بیافتد، اگر آنجا که لازم است فریاد بزند و با ظلم و فساد در
جامعه به مقابله برخیزد از بیم هزینههای آن سکوت کند ، دیگر باید فاتحه
آرمانگرایی را در کلیت فضای جامعه خواند و مجلس ختم آرمانها را برگزار
کرد.
جناب دکتر رهبر!
سیرهی معصومین(علیهم السلام) و رهنمودهای امام راحل و رهبر معظم انقلاب،
همه و همه بر پاسخگو بودن مسئولین تاکید دارند. دربارۀ مسائل و حوزههای
مختلف عملکرد حضرتعالی و شرایط فعلی دانشگاه سؤالهای مختلفی قابل طرح است.
اما به بهانۀ مسأله اخیر از شما میپرسیم که برای تحقق کرسی های آزاد
اندیشی که بارها و سالها از جانب رهبر عزیز انقلاب بر آن تاکید شده چه
کارکرده اید؟آیا بسترهای لازم را فراهم کرده اید؟ آیا دانشگاه تحت مدیریت
شما مبدا هیچ تحولی هست؟
تا به کی قصد دارید که جنبش دانشجویی را محدود کرده و با براه انداختن
بروکراسی اداری آرمانهای خالص دانشجویان انقلابی را در پلههای دانشگاه
محبوس دارید؟
و در آخر به شما یادآوری میکنیم که فرزندان کوچک حضرت روح الله در دانشگاه
آمادهاند تا برای بازگشت روح آرمانگرایانه و انقلابی دانشجویی به دانشگاه
تهران هزینههای لازم را پرداخت نموده و ضامن اجرای فرامین و انتظارات پیر
طریق هدایت روح الله بزرگ و نائب برحقش امام ومرجع مان حضرت آیت الله
خامنه ای در محیط دانشگاه باشند.
والسلام
بسیج دانشجویی دانشگاه تهران