به گزارش پایگاه 598، کشته شدگان هر کشوری برای مردمان آن سرزمین همواره بسیار مورد احترام و ارزش بوده است، چرا که آنان در دفاع از سرزمینشان جنگیده اند و این عمل بسیار قابل تقدیر و تکریم از سوی مردمان آن مکان جفرافیایی است.
در کشورمان ایران عزیز نیز آنگونه گفته شده که مقام و منزلت شهدا در پیشگاه خداوند حکیم بسیار والاست، آنقدر که هم ردیف اولیا و انبیاء بر می شمارند و در کتاب آسمانی قرآن کریم هم هرگاه از شهدا یاد شده، لفظ زیبای شهید در کنار کلماتی مانند صدیقین و ابرار آورده شده است.
در عصر حاضر و همچون شهدای والا مقام 8 سال دفاع مقدس، تاریخ مجددا اثبات خواهد کرد گروهی از این وارستگان که هم اکنون به نام «مدافعان حرم» شناخته میشوند در میان خیل عظیم مردانی که در ادوار مختلف اجازه نداده اند چراغ راه حق خاموش گردد، نامشان در این کره خاکی مانند یک الماس، درخشان خواهد بود و به زیبائی هرچه تمام تر خودنمایی میکند.
*شناسایی پیکر 5 شهید مدافع حرم در محور خانطومان سوریه
و حالا به تازگی در خبرها آمده است که همزمان با ایام محرم سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش، پیکر 5 شهید مدافع حرم که در محور خانطومان سوریه به شهادت رسیدند از طریق تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه شناسایی و تایید گردیده و پیکرهای مطهر این شهدای والامقام به میهن اسلامی بازگشته اند که در میان اسامی منتشر شده، نام شهید والا مقام سردار شهید عبدالله اسکندری که به سیدالشهدای مقاومت استان فارس شهرت یافته است دیده می شود.
این شهدای عزیز از استانهای مازندران، البرز و فارس هستند که برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و مبارزه با تروریستهای تکفیری عازم سوریه شده بودند و به شهادت رسیدند اما تا چند روز اخیر همچنان پیکرهای پاکشان در خاک سوریه باقی مانده بود.
در این رابطه روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای آورده است:
«با عرض تسلیت و تعزیت فرارسیدن ماه محرم و ایام سوگواری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، به آگاهی ملت شهید پرور و عاشورایی ایران اسلامی می رساند؛ در راستای پیگیری دستور سردار سرافراز سپاه اسلام ،شهید حاج قاسم سلیمانی مبنی بر پیگیری ویژه مفقودین محور خان طومان،با عنایات الهی و تلاش های مستمر و شبانه روزی گروه تفحص ،هویت پیکر مطهر پنج شهید مدافع حرم از استان های مازندران ،البرز و فارس با نام های سردار شهید "عبدالله اسکندری"، سردار شهید "رحیم کابلی"، شهید والامقام "مصطفی تاش موسی"، شهید والامقام "محمد امین کریمیان" و شهید والامقام "عباس آسمیه"، از طریق تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه شناسایی و تایید گردید و پیکرهای مطهر این شهدای والامقام به میهن اسلامی بازگشت.
بنابر اعلام روابط عمومی کل سپاه، پیکرهای مطهر این شهدای والامقام برای طواف و زیارت حرم مطهر امام رضا علیه السلام عازم مشهد مقدس خواهد شد و پس از طواف ضریح مقدس امام هشتم توسط خادمان آستان مقدس رضوی، به زادگاه خویش رهسپار خواهند شد تا با رعایت دستورالعمل های بهداشتی ستاد ملی مقابله با کرونا تشییع و خاکسپاری شوند.»
*اعلام زمان آیین وداع با پیکر شهدای تازه تفحص شده در چند نقطعه ایران
۱/ آیین طواف و زیارت پیکرهای مطهر شهیدان در حرم ملکوتی حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (ع) در مشهد مقدس دوشنبه ۱۰ مردادماه، بعد از نماز مغرب و عشا (برگزار شد)
۲/ آیین استقبال از پیکر مطهر ۵ شهید مدافع حرم در مصلای بزرگ شهر بابل سه شنبه ۱۱مرداد ماه ساعت ۲۳
۳/ آیین وداع و بدرقه پیکر شهدا با حضور پرشور و عاشورایی مردم قدرشناس و شهید پرور تهران پنجشنبه ۱۲ مرداد ماه ساعت ۱۸ میدان امام حسین (ع)
۴/ آیین وداع با پیکر مطهر شهدای استان مازندران ( شهیدان محمد امین کریمیان و مصطفی تاش موسی ) جمعه ۱۳ مرداد ماه ساعت ۲۲ در شهر ساری ، بوستان ولایت
۴ / آیین وداع، تشییع و خاکسپاری پیکر مطهر شهید استان فارس ( سردار شهید عبدالله اسکندری ) دوشنبه ۱۷ مرداد ماه همزمان با عاشورای حسینی در آستان مقدس حضرت احمد بن موسی (ع) در شیراز
*سردار بی سر وطن که بود؟
در اطلاعیه و در میان اسامی شهدای تازه شناسایی شده، نام سردار شهید عبدالله اسکندری، رئیس سابق بنیاد شهید استان فارس نیز وجود دارد؛ شهیدی که در سال 1393 به دست تروریستهای «اجناد الشام» به شهادت رسید. شهیدی که توسط ابوجعفر نامی که از فرماندهان این گروهک تروریستی بود، پس از شهادت او سر از پیکر بیجاناش جدا کرد و تصاویر آن را در فضای مجازی منتشر ساخت. شهید اسکندری امروز سیدالشهدای مقاومت استان فارس نامیده میشود.
در همین باره خانم اعظم سالاری، همسر سردار شهید عبدالله اسکندری پس از منتشر شدن این خبر، در گفتوگو با فارس اظهار کرد: از خرداد سال ۹۳ که همسرم شهید شد، در همه این چند سال چشم انتظاری، همیشه دلم را سپردم به خدا و گفتم هر چه او بخواهد من هم میخواهم. با اینکه نبود همسرم بسیار سخت بود. اما چند روزی بیتاب عبدالله بودم. حس میکردم قرار است اتفاقی بیفتد؛ خصوصا در روزهایی که به محرم نزدیکتر میشدیم.
همسر شهید اسکندری در سال 1394 نیز در گفتوگویی به نکات جالبی درباره زندگینامه و نحوه شهادت این سردار اسلام اشاره کرده بود. وی به روزنامه جوان میگوید: شهید در سال 1358 وارد سپاه شدند و در کردستان و مریوان حاضر بودند. اولین حضور ایشان در جبهه سوسنگرد بود. همسرم همرزم سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان بودند. سردار اسکندری در مدت حضورشان در جبههها تکتیرانداز، تیربارچی، نیروی اطلاعات شناسایی و... بودند. در عملیات خیبر فرمانده سپاه لار بودند. در عملیات بدر جانشین فرمانده گردان، در والفجر 8 جانشین رئیس ستاد تیپ الهادی بودند و در عملیاتهای کربلای 1، 3، 4، 5 و 8 رئیس ستاد تیپ الهادی بود. شهید در عملیات والفجر 10 جانشین تیپ مهندسی و در عملیات بیتالمقدس4 فرماندهی تیپ مهندسی را بر عهده داشتند. از دیگر مسئولیتهای ایشان، فرماندهی مهندسی رزمی 46 امام هادی (ع)، فرماندهی تیپ 46 امام هادی(ع)، فرماندهی مهندسی رزمی قرارگاه مدینه منوره، فرماندهی مهندسی تیپ 42 قدر و فرماندهی مهندسی رزمی جبهه مقاومت بود. همسرم در عرصههای سازندگی هم فعالیت داشتند که در احداث سد کرخه احداث جاده نیریز در استان فارس، طرح توسعه نیشکر، اجرای طرحهای سد و بسیاری دیگر از فعالیتهای جهادی سهیم بودند. طی سالهای جنگ نیز کمتر فرصت میکرد به ما سربزند و مرتب در مناطق عملیاتی بودند.
وی درباره حضور شهید اسکندری در جبهه دفاع از حرم بیان میکند: کمی قبل از اعزامشان به سوریه به من گفتند که احتمالاً سفری به لبنان داشته باشند. من هم ساک ایشان را آماده کرده بودم. مأموریتهای ایشان همیشگی بود اما این بار همه چیز رنگ و شکلی دیگر داشت. کمی بعد یعنی نزدیک مراسم اعتکاف بود که به من گفتند دوست دارند در این اعتکاف شرکت کنند و بعد راهی شوند. هنوز دستور اعزام ایشان صادر نشده بود که شهید به مراسم اعتکاف رفتند. روز دوازدهم ماه رجب سال 1393 بود، خیلی خوشحال بود که میتواند در اعتکاف شرکت کند. زمانی که در اعتکاف بودند، دلتنگشان میشدم و چند باری گوشی را بر داشتم تا زنگ بزنم، اما پشیمان شدم گفتم مزاحم نشوم.
وی ادامه میدهد: بعد از بازگشت به من گفتند که سفر ایشان به لبنان نیست. بلکه ایشان باید راهی سوریه شوند. من هیچ حرفی به نشانه اعتراض نزدم. چون اصولاً هرگز روی حرفها و تصمیمات ایشان حرفی نمیزدم. من همسرم را کامل قبول داشتم و هر تصمیمی که در طول 33سال زندگی گرفته بودند من هم همراهیشان میکردم. دو سه روز بعد از اعتکاف بود که صبح زود از خانه خارج شدند. یک ساعت بعد تماس گرفتند و به من گفتند: ساک من را آماده کن میخواهم به تهران بروم. به خانه آمدند ساکشان را برداشتند من هم همراهشان تا فرودگاه رفتم. بچهها هم همراه ما بودند. در مسیر تا فرودگاه دائم ذکر میگفتند و من میخواستم حرف بزنم اما ایشان در حال ذکر بودند نگاهشان میکردم و دیدم در حال و هوای خودشان هستند. برای همین حرفی نزدم. زمان خداحافظی در فرودگاه به ایشان گفتم: کی بر میگردید؟ گفتند: دو ماه دیگر. گفتم: نه، من تاب نمیآورم؛ شما دو هفته دیگر یک سری به من بزنید بعد بروید، گفتند: ببینم خدا چه میخواهد. به ایشان گفتم: اگر بگویم هرروز با من تماس بگیرید برایتان مشکل خواهد بود اما از شما خواهش میکنم یک روز در میان با من تماس بگیرید. گفتند: حتماً.
وی اضافه میکند: میدانستم این رفتن با همه رفتنهای این چند ساله تفاوت دارد. دل من هم با او رفت. خاطرات زمان جنگ یادم میآمد و... اما خودم را دلداری میدادم که اتفاقی نمیافتد... رفتند و ساعت 4 و 20 دقیقه همان روز پیام دادند «با توکل بر خدا من پریدم. » طبق وعده یک روز درمیان با من حرف زدند. درست شب قبل شهادت زنگ زدند و با تک تک بچهها صحبت کردند. فردای آن روز که با من صحبت کردند گفتند من سوریه هستم، به خانوادهام هم بگویید. روزی که خبر شهادت ایشان را به ما دادند خواهرها و برادرهایش نمیدانستند که ایشان کجا رفتهاند.
همسر شهید اسکندری درباره تماس آخر خود با همسرش میگوید: آخرین جمله ایشان را همیشه به یاد دارم، در همان تماس آخر به من گفت تصدقت شوم برایم دعا کن، اتفاقاً همرزمانش هم خندیدند. من با خنده گفتم: دوستانت میخندند !گفت اشکال ندارد بگذار بخندند. آخرین جمله ایشان به من همین بود؛(تصدقت شوم برایم دعا کن.)