به گزارش پایگاه خبری 598 به نقل از مشرق، «زمان زیادی تا شروع رقابتهای جام جهانی قطر باقی نمانده است؛ دیدارهای حساسی که ایران باید در گروه دوم آن با تیمهای گردنکلفتی همچون انگلیس، آمریکا و ولز مقابله کند. از لحاظ ساختاری، تیم ملی فوتبال ایران شانس زیادی برای موفقیت در جام پیش رو ندارد. هر سه رقیب از لحاظ امکانات و البته شرایط مالی و اقتصادی اوضاع بهتری نسبت به ایران داشته و مجددا در مقایسه با ایران، ستارههای سرشناستری در اختیار دارند که بعضا در بزرگترین تیمهای باشگاهی دنیا بازی میکنند. همین پیشفرض برای به تصویر کشیدن دشواری کار بازیکنان تیم ملی در جام جهانی پیش رو کافی است. با وجود این، نمیتوان ایران را از پیش بازنده توصیف کرد. حتی با توجه به همین ساختار معیوب فوتبال در ایران نمیشود بهسادگی از کنار اصل «غیر قابل پیشبینی بودن» بازی فوتبال عبور کرد. درست است که نشانهها خبر از اوضاع آشفته ساختار فوتبال ایران میدهد ولی الزاما این موضوع به آن معنی نیست که ایران قرار است در جدال با رقبا تیمی از پیش بازنده باشد. فوتبال ایران هم در مقایسه با دورههای قبلی لژیونرهای زیادی دارد که بعضا طعم حضور در لیگ قهرمانان اروپا به عنوان مهمترین بازیهای باشگاهی دنیا را چشیدهاند.
در کنار این مورد، تیم ملی کنونی چندین ستاره بینالمللی دارد که مهدی طارمی و سردار آزمون گل سرسبد آنها هستند؛ بازیکنانی که به ترتیب این روزها در بازار اروپا ارزش مالی ۲۰ و ۲۲ میلیون یورویی دارند. درست است که میشود به بند غیر قابل پیشبینی بودن یا داشتن یکی، دو ستاره بینالمللی در جام جهانی دلخوش بود ولی متأسفانه اتفاقاتی که اخیرا در فوتبال ایران خاصه در سطح ملیاش رخ داده، منعکسکننده جنبههای منفی و نهایتا آمادگی برای ناکامی در جام جهانی است. داستان اتفاقات رخداده در سطح ریاست فدراسیون فوتبال رفتهرفته امری قدیمی شده است ولی همین موضوع و تعلل در انتخاب رئیس جدید، فرصت آمادهسازی بهینه را از تیم ملی گرفت. بدتر از آن، دلخوری و دودستگی موجود در تیم ملی برای همکاری یا عدم همکاری با دراگان اسکوچیچ است. این یکی کاملا تازه است و هنوز مشخص نیست تا چه اندازه قرار است روی سرنوشت تیم ملی تأثیرگذار باشد. از آنجا که ستارههای کنونی دو دسته شدهاند و عدهای حامی و بقیه مخالف دراگان برای حضور روی نیمکت تیم ملی هستند، میشود حدس زد که عاقبت چندان خوشی در انتظار نخواهد بود. فارغ از اینکه سرنوشت دراگان در یکی، دو ماه باقیمانده تا شروع جام جهانی چه خواهد شد، با فرض در نظر گرفتن حضور او در تیم، دغدغه مهمتری هم شاید شکل میگیرد؛ اینکه تکهپارچه بازوبند کاپیتانی در جام جهانی قرار است به دست چه کسی بسته شود؟
این پرسش فقط به شرط بقای دراگان در تیم ملی بحرانزاست؛ چون در عصر او دودستگی به وجود آمده است. خودش که روی نیمکت است ولی بازیکنی که قرار است بازوبند را ببندد و نماینده مربی در زمین مسابقه باشد، قرار است چه کسی باشد؟ این سؤالی است که بهتازگی بر ابهامات موجود در فضای فوتبال ایران دامن زده است. دلیل ابهام بهوجودآمده هم دقیقا بزرگان تیم هستند که اکثریت آنها با حضور دراگان اسکوچیچ در تیم ملی مخالفت کردهاند. در بین بازیکنانی که شانسی برای بستن بازوبند کاپیتانی ایران دارند، تا به الان فقط یک نفر از دراگان اسکوچیچ حمایت کرده و به غیر از یک رأی ممتنع، بقیه همگی علیه او شدهاند. کریم انصاریفرد، احسان حاجصفی، علیرضا جهانبخش، امید ابراهیمی، وحید امیری، سردار آزمون و مهدی طارمی بازیکنانی بودند که بازوبند را به دست بسته و در این جمع فقط سردار آزمون است که حامی دراگان اسکوچیچ از آب درآمده. اتفاق عجیبتر اینکه سردار آزمون در رده ششم شانس بستن بازوبند کاپیتانی است و باید معادلات زیادی رقم بخورد تا او کاپیتان تیم ملی ایران در جام جهانی شود.
موضوع دیگر اینکه اگر دراگان به عنوان سرمربی تیم ملی ایران به جام جهانی برود، آیا بازیکن جوانتری شانس بستن بازوبند را خواهد داشت؟ این پرسشی است که شخص اسکوچیچ به آن پاسخ داده و میگوید: «نه، قرار نیست بازیکن جوانی کاپیتان تیم ملی ایران در جام جهانی باشد. ضمن اینکه هر بازیکنی هم نمیتواند انتظار بستن بازوبند کاپیتانی تیم ملی را داشته باشد.»