این دسته از افراد که در جامعه با عنوان «حامیان سگ» شناخته میشوند با فحاشی و برخورد فیزیکی به مقابله با مامورانی پرداختند که قصد جمعآوری و سازماندهی سگهای بیمار و وحشی را داشتند. در بخشی از این کلیپها یک خانم در حالی که یک چاقو را با خود حمل میکند، طنابی که به گردن سگها بسته شده را پاره کرده و رو در روی ساکنان دامشهر و ماموران جمعآوری سگهای وحشی به عربده کشی و فحاشی میپردازد.
این حمیّت کم نظیر در دفاع از سگهایی که چند روزی است که از حمله آنها به دو کودک خردسال میگذرد؛ در حالی است که دهها گونه حیوان دیگر در دنیا وجود دارد که هرکدام به دلیلی به دست انسانها کشته میشوند. ازدیاد موشهای عظیم الجثه و موذی در پایتخت و برخی کلانشهرها باعث شده است تا گروههایی برای شکار این موشها اختصاص یابد و یا در دیگر کشورها، افزایش جمعیت برخی حیوانات نظیر مار یا کانگارو باعث شده است تا دولت با هدف کنترل جمعیت این حیوانات، مجوز کشتار و استفاده اقتصادی از گوشت و فرآوردههای آنها را برای تمامی شهروندان آزاد کند و حتی به آموزش شکار این حیوانات از طریق رسانههای رسمی بپردازد.
در این ایران اما گروههای حامی حیوانات به حمایت از سگها و گربهها منحصر شده است و کمتر فرد و شخصیت تاثیرگذاری را میبینیند که برای یوز ایرانی، آهو، گراز و دیگر حیواناتی جمعیتشان رو به کاهش یا انقراض میرود؛ به دلسوزی و حمایت بپردازد. موضوعی که در کنار تبعات فاجعه بار و خسارت آمیز محیط زیستی آن را قابل تامل و بررسی میکند.
به نظر میرسد حمایت افراط گونه از سگها بیش از آن که به خاطر حس حیوان دوستی یا حمایت از محیط زیست باشد؛ نوعی «تقابل» افراد با دستگاههای حاکمیتی و قوانین اسلامی تلقی میشود. دستگاههای حاکمیتی مسئول در جمهوری اسلامی، موظف به ممانعت از تردد آزادانه سگهای خانگی در اماکن عمومی و جمعآوری سگهای ولگرد هستند که این انجام وظیفه بارها باعث تقابل و درگیری ماموران نیروی انتظامی و شهرداریها با برخی شهروندان به اصطلاح سگ باز شده است.
از طرفی حامیان نگهداری سگها در مورد یک حکم شرعی پیرامون سگ معترض هستند؛ اما همین دسته از افراد، حقوقی که اسلام در قبال حیوانات قائل شده است را نادیده گرفته و حیواناتی همچون سگ و گربه _که از همان سنین ابتدایی از والدینشان جدا کردهاند_ را به وسیله بازی خود و فرزندانشان تبدیل میکنند. جالب این که حیوانات خانگی زمانی که به سن بلوغ میرسند، جنب و جوشهای آنان نیز شدت مییابد و در صورتی که این انرژی در جای خود تخلیه نشود، حیوان به پرخاشگری روی میآورد. در اینجا صاحبان آنان برای جلوگیری از این پرخاشگری به عقیم کردن حیوان روی میآورد که این عمل موجب دپرس شدن و گوشهگیری حیوان میشود و یا در موارد دیگری تغذیه طبیعی این دسته از حیواناتی محض تفنن در منزل نگهداری میشوند؛ توسط انسانها دستخوش تغییر میشود.
با تفاصیل گفته شده کسانی که این همه جنایت را در حق حیوانات میکنند؛ حمایتشان از سگهای ولگرد بیشتر به نوعی مخالفت مدنی و ابراز اغراض سیاسی قرابت دارد. شاید یک نمونه واضح این مخالفت مدنی پویشهای حمایت از سگها توسط سلبریتیها باشد؛ این در حالی است که این دسته اگر واقعا حامی محیط زیست بودند در برابر نابودی جنگلها توسط سوداگران چوب، آلوده کردن هوا و رها کردن پسابهای صنعتی و اسیدی و به تبع آن نابودی منابع آبهای زیرزمینی توسط صنایع سودجو، پرورش حیوانات وحشی برای استفاده از پوست آنان و به طور کلی دست بردن در محیط زیست معترض میشدند.