به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه 598، کمتر از دو ماه پیش با «حمله سگهای ولگرد به زنی جوان و دختر سهساله او در کرج، حادثه تلخی رقم خورد و دختر خردسال را تا یکقدمی مرگ پیش برد». هفته گذشته «به فاصله چندروز ۲ کودک در اثر حمله سگهای ولگرد در دامشهر قم به دلیل شدت جراحات وارده جان خود را از دست دادند ». سال گذشته هم خبرهای دردناکی از «حمله سگهای ولگرد و مجروح کردن کودکانی در بیرجند، قائمشهر، هندیجان و بابل به گوش رسید». برخی گزارشهای آماری نشان میدهد که در کشور ما سالانه، حداقل ۵۰ نفر به این دلیل جان خود را از دست میدهند. جمعیت سگهای ولگرد که در جهان یکمیلیارد تخمین زدهشده، در کشورهای مختلف، سالانه جان ۳۵ هزار انسان را میگیرند.
کارشناسان محیطزیست میگویند که جمعیت «سگهای ولگرد» در کشور ما از مرز دو میلیون عبور کرده، آماری که از سوی دیگر کارشناسان، تا ۱۰ میلیون ذکرشده است. در مورد ازدیاد اینگونه جانوری، دلایل فراوانی مطرحشده، برخی وجود اندک منابع غذایی از طریق پسماند مدیریت نشده در شهرها و روستاها را برای تشکیل کلونی سگها کافی میدانند و برخی دیگر تأکید میکنند که غذارسانی به سگها سبب افزایش جمعیت آنها در محیطهای شهری شده است. بااینحال مصطفی نادری، کارشناس محیطزیست اینکه اوضاع مدیریت و تفکیک پسماند سبب افزایش سگهای ولگرد شده را قبول ندارد و معتقد است مدیریت پسماند نسبت به دهههای ۷۰ و ۸۰ پیشرفت داشته و بااینوجود، تعداد سگهای ولگرد در حال افزایش است.
تأکید این کارشناس محیطزیست، بر ممنوعیت غذارسانی به سگهای ولگرد است، امروزه بهدنبال افزایش این غذارسانیها که حاصل تبلیغات رسانههای معاند است، شاهدیم که سواحل، تالابها، جنگل، بیابان، رودخانه، جاده و هرکجا را که مشاهده میکنیم مملو از گله سگهایی شده است که جامعه و حیاتوحش مظلوم از دست آنها در امان نیستند و سالانه هزینههای مادی و معنوی هنگفتی را بر کشور تحمیل میکنند.
انسان، خالق سگها؟
ابهامات فراوانی در رابطه با سگهای ولگرد وجود دارد، شاید مهمترین ابهام این باشد که آیا سگها مقصرند و یا قصور از جانب فردی است که به غذا رسانی اقدام کرده و باعث تکثیر سگها در مکانی مشخصشده است؟ پیشتر محمدعلی یکتانیک از درمانگران حیان وحش، به «رسالت» توضیح داده بود که «ما انسانها، سگها را خلق کردیم و این حیوان جزئی از طبیعت نیست و کارکردی در آن ندارد و حتی نقشی در اکوسیستم ندارد، سگ ساخته دست انسان است و ما در برابر وجود او مسئولیت داریم. سگ را بهگونهای اصلاح نژاد و تربیتکردهایم که وقتی در یک محل خاص، اسکانش میدهیم، در نقش پاسبان آن محل ظاهر میشود. پسازآن، فقط کسانی را میشناسد که به او غذا میدهند و طبیعتا به سایر افراد که برایش ناآشنا هستند حمله میکند. پس در اینجا مقصر کسی است که سگ را در مکانی مستقر و به او غذا داده است.»
غذادهی، سگهای ولگرد را قویتر و زادوولد آنها را بیشتر کرده و باعث میشود جمعیت اینگونه جانوری افزایش یابد، برخی شهرداریها واگذاری کنترل جمعیت حیوانات را به پیمانکاران غیرمتخصص میسپارند و زهرا رضایی، مدیر مؤسسه حامی حقوق حیوانات از عملکرد شهرداریها در این زمینه انتقاد کرده و میگوید: آنها صلاحیت این کار را ندارند و مشکل دیگر عدم تأمین و تخصیص نیافتن بودجه مناسب برای کنترل جمعیت حیوانات در شهرداریهاست که آنهم هرسال کمتر میشود.
رفتارهای نادرست و غیرتخصصی برخی شهرداریها در برخورد خشن با سگها و مانور رسانهای درباره آنها از سوی علاقهمندان به این حیوان موجب شده است که حامیان سگها به شکلی بیرحمانه با هرگونه اظهارنظر علمی برخورد کنند و بسیاری از متخصصان محیطزیست مورد آماج حملات سازماندهی شده آنها قرارگرفتهاند، ترویج فرهنگ غذادهی به سگها و گربهها و استفاده از شبکههای اجتماعی برای جمعآوری پول از داخل و خارج و حمایت برخی شبکههای ماهوارهای، باعث تکثیر شدید این دو حیوان شده است. موضوعی که از سوی محمد ایرانپور، رفتارشناس حیوانات عنوانشده و محمدرضا یکتانیک، بر آن صحه میگذارد.
این درمانگر حیاتوحش تصریح میکند که «طی سالهای گذشته، انتشار ویدئوهایی از رفتار غیرانسانی پیمانکاران شهرداری در ارتباط با کشتار سگها، باعث شده مردم نسبت به این موضوع بسیار حساس و سمپات شوند و بهموازات آن موج بزرگ حمایت از سگها و گربههای بیصاحب راه بیفتد و طبیعتا همه به غذارسانی و رفتارهای سلیقهای صد در صد اشتباه روی آوردهاند. این نهتنها مشکلی را حل نمیکند بلکه به افزایش تصاعدی جمعیت اینگونه منجر میشود. بنابراین رویکرد اشتباهی که شهرداری در رابطه با کشتار سگها در پیشگرفته اعم از تیر زدن، خوراندن سم یا تزریق اسید یا زندهبهگور کردن، همه در زمره رفتارهای غیرانسانی است که احساسات عمومی را جریحهدار کرده و باعث شده است برخی تحت عنوان «حامی حقوق حیوانات» مردم را سرکیسه کنند و درواقع تجارت دهانپرکن و فریبندهای شکلگرفته است. درصورتیکه اقدامات آنها بههیچعنوان به معنای حمایت از حیوانات و حمایت از محیطزیست نیست. حتی در بسیاری از موارد اینگونه افراد خود را فعال محیطزیست معرفی کرده و اراضی ملی را به اسم نقاهتگاه و پناهگاه تصاحب میکنند.»
دردسر سگهای ولگرد کم نیست، آنها گونههای دیگر را به خطر میاندازند، مدفوع شان محیط شهر را آلوده میکند، باعث تصادف در جاده میشوند و بیماریهای خطرناکی مانند هاری را منتقل میکنند. مواردی که زهرا رضایی، مدیر مؤسسه حامی حیوانات به آنها اشارهکرده است.
اداره بیماریهای مشترک انسان و حیوان و جانوران زهرآگین وزارت بهداشت نیز بارها هشدار داده است که تعداد موارد حیوان گزیدگی به علت افزایش جمعیت سگها، نهتنها در سطح روستا بلکه در سطح شهرها افزایشیافته و اگر اقدامی جدی و اصولی برای کنترل هاری در سگها و بهخصوص کنترل جمعیت سگهای بلاصاحب انجام نشود، هرروز پیشگیری و مقابله با حیوان گزیدگی مشکلتر و کنترل بیماری هاری و تحقق هدف جهانی که همانا حذف بیماری هاری انسانی ناشی از گزش سگ تا سال ۲۰۳۰ است دشوارتر میشود.
چگونگی مقابله با سگهای ولگرد
سگها عامل بیش از ۹۰ درصد موارد حیوان گزیدگی و انتقال بیماری هاری و مرگ ناشی از آن در انسان هستند و اگرچه برای مواجهه با این معضل و نسخهای که کارآمد و مفید باشد، اتفاقنظری وجود ندارد، اما مؤسسات حامی حقوق حیوانات از پنج راهحلی میگویند که برای مقابله با سگهای ولگرد استفاده میشود؛ این موارد شامل سرپناه دادن، کشتن گروهی، واکسینه و عقیم کردن و همکاری دولت و نهادهای غیردولتی برای اجرای برنامههای کنترل جمعیت سگهای ولگرد است.
زهرا رضایی، مدیر مؤسسه حامی حیوانات با تکیهبر دیدگاه بسیاری از متخصصان و کارشناسان میگوید: راهحل مؤثر برای کنترل و کم کردن جمعیت سگهای ولگرد در کشور ما گرفتن، عقیمسازی، واکسینه کردن و رهاسازی است که باید در کنار آن آموزش و همکاری بین نهادهای دولتی و غیردولتی بهعنوان مؤثرترین و پایدارترین شیوه در دستور کار باشد. این شیوه هنوز مؤثرترین راه برای کنترل و کاهش جمعیت سگهای ولگرد است، در کشور ما شهرداری شهرهای مختلف باید بهطور منسجم این شیوه را به کار بگیرند چون حیوانات مرز جغرافیایی نمیشناسند و اگر این شیوه همهجا به کار گرفته نشود سگها از محلها و شهرهای دیگر به شهری که جمعیت آنها کم شده است میآیند و این چرخه ادامه پیدا میکند.
برخی از مدافعان حقوق حیوانات بر این عقیدهاند که حداقل ۷۰ درصد سگهای ولگرد باید عقیم شوند و معمولا این اقدام بر روی سگهای ماده انجام میشود. «سگی که عقیمسازی میشود معمولا آن خلقوخوی وحشیگریاش را از دست میدهد و اگر غذاسازی درست و اصولی هم صورت بگیرد دیگر آن سگ نه به انسان حمله میکند و نه برای حیاتوحش مناطق چهارگانه تولید دردسر میکند.» فرزاد علیزاده، دبیر اجرایی ستاد مردمی دفاع از حقوق حیوانات ( سِمدا ) چنین نظری دارد.
«فرآیند عقیمسازی باید مانند سایر نقاط دنیا توسط نهادهای مردمی متخصص انجام شود، چراکه به گفته علیزاده، مسئولیت این کار در تهران به عهده شرکت ساماندهی مشاغل شهرداری و در شهرهای دیگر به عهده سازمان پسماند است. در کلانشهرهایی مانند اصفهان، شیراز و تهران به دلیل اینکه شهرداریها میتوانند برای خود درآمدزایی کنند، وضعیت تقریبا بهتر است. اما در شهرهای کوچک به دلیل آنکه ردیف بودجه از طرف استانداریها تأمین میشود، وضعیت بسیار اسفبار است. ضمن اینکه در سال ۸۷، دستورالعملی از سوی سازمان بهیاریها و همیاریهای وزارت کشور تهیه شد که هرچند ایراداتی دارد اما در آن کشتار بهویژه با اسلحه گرم ممنوع است و روش واکسیناسیون و عقیمسازی توصیه و تأکید شده است، اما مسئله اینجاست که نهاد متولی وجود ندارد، تا بهصورت حرفهای عمل کند.»
اقدامی که طبق بررسیهای دبیر اجرایی ستاد مردمی دفاع از حقوق حیوانات و بسیاری از صاحبنظران نباید در دست سازمانهای دولتی باشد و باید نهادهای مردمی را بهعنوان متولی امر انتخاب و درعینحال بر نحوه فعالیت این نهادها نظارت کرد، چراکه در غیراین صورت، احتمال دارد آنها نیز به سمت پولسازی و آلودگیهایی ازایندست بروند.
بااینوجود، گروهی از درمانگران حیاتوحش در گفتوگو با «رسالت» عقیمسازی را تحت هر شرایطی حتی توسط سازمانهای مردمنهاد یک افسانه میدانند چراکه معتقدند سالهاست در کشور ما عقیمسازی یا کشتار غیرانسانی انجام میشود اما هیچکدام در کنترل جمعیت سگها اثرگذار نبوده است. محمدرضا یکتانیک دراینباره میگوید: «جمعیت سگهای ولگرد با عقیمسازی و یا مدل کشتاری که شهرداری و افراد مختلف انجام میدهند کنترل نشده است و این دو روش کارآیی ندارند. ما با جمعیت بسیار بزرگی از سگهای بیصاحب مواجه هستیم. باید ببینیم آیا بودجه بهاندازهای در اختیارداریم که جمعیت میلیونی سگها را عقیم کنیم؟ آیا مکانی داریم که تمام این سگها را جمع کنیم؟ طبیعتا زمین ، امکانات و بودجهای موجود نیست. در هیچ کجای دنیا نیز این کار را نکردهاند. ما در کشورمان به دنبال پیادهسازی روشهای محیرالعقول مثل جمعآوری سگهای ولگرد و نگهداری آنها هستیم. اگرچه ظاهر این کار بسیار خوب و دلسوزانه است اما زمانی که وارد ماجرا شویم میبینیم عدهای برای خود، تجارتی دستوپا کردهاند و حتی بهواسطه عوامل دولتی از اراضی ملی برای این منظور زمین میگیرند و آن سگها نیز معلوم نیست به چه سرنوشتی دچار میشوند. این سگها در پناهگاه نیز زندگی خوشی ندارند. آنها حیوانات اجتماعی نیستند و نمیتوان در گروههای بزرگ کنار هم نگهداریشان کرد. آنها نزاعهای درونگروهی پیدا میکنند و شرایط زندگیشان استاندارد نخواهد بود. اما عدهای دراینبین منافعی دارند و برخی به نوع دیگری از تجارت سگهای بیسرپرست روی آوردهاند، این افراد سگها را به نیویورک و یا تورنتو صادر میکنند و در آنجا معلوم نیست چه بلایی بر سر حیوان میآید.»
این درمانگر حیاتوحش، تأکید میکند که نباید چرخ را از نو اختراع کنیم و راهکاری که برای مقابله با سگهای ولگرد ارائه میدهد، چنین است: «ابتدا باید آنها را جمعآوری و پس از امداد اولیه، اطلاعرسانی صورت بگیرد و در یک فرصت طلایی که معمولا بین یک تا دو ماه است، اگر کسی صلاحیت سرپرستی داشت، حیوان به او واگذار شود، در غیر این صورت باید سگ را با روش انسانی معدوم کرد. روش انسانی نیز استفاده از داروست که در این شیوه، حیوان دچار تشنج و درد نمیشود.»
اما عبدالرضا باقری کنشگر محیطزیست اعتقاد دارد که «تنها راهکار برای مدیریت سگهای ولگرد آن است که مکان یا پناهگاهی را با همکاری دولت و بخش خصوصی برای نگهداری آنان ایجاد کرد تا پس از جمعآوری، عقیم و واکسیناسیون شده و سپس به پلیس و هلالاحمر و یا مردم واگذار شوند و مابقی را باید با روشهای انسانی از بین برد، این شیوه در تمام دنیا اجرایی میشود، حتی در اروپا یا آمریکا پناهگاهی ایجادشده و زمان تعیین میکنند که اگر این حیوان در مدت ۳ هفته واگذار شد که هیچ و اگر نشد حیوان را از بین میبرند.»
در همین بین، برخی از عدم اجرای طرحهایی باهدف ساماندهی سگهای ولگرد انتقاد کرده و میگویند، «دستورالعملهای کنترل جمعیت سگهای ولگرد» در سال ۸۷ توسط سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور به تمام شهرها و روستاهای کشور ابلاغ شد ولی تاکنون شاهد اجرای صحیح این دستورالعمل در شهرداریها و دهیاریهای کشور نبودهایم و براساس سلیقه و دیدگاههای مختلف با سگها رفتار میشود. این مسئله درحالی است که حمایت بیشتر از یکگونه باعث انقراض گونه دیگر میشود بهعنوانمثال یکی از دلایل اصلی انقراض یوزپلنگ در ایران سگهای ولگرد هستند که بهطور گلهای به این حیوان حمله میکنند.
رضا محمدی، فعال حقوق حیوانات و دبیر مؤسسه مردمنهاد کیمیای سبز نهتنها از عدم اجرای صحیح دستورالعملهای کنترل جمعیت سگهای ولگرد انتقاد میکند، بلکه عقیمسازی را هم دارای معایبی میداند و بر این عقیده است که سگ پس از عقیمسازی آن خلقوخوی وحشیگری خود را از دست میدهد و اگر غذارسانی درست و اصولی هم صورت بگیرد احتمال درگیری با انسان و حیاتوحش و ورود به مناطق شهری وجود دارد، بااینهمه میگوید: در بعضی از شهرها با کمک تشکلهای مردمنهاد توانستهاند جمعیت سگهای ولگرد شهر خود را تا حدودی کاهش دهند در این شهرها برای کنترل جمعیت سگهای ولگرد از مدل واکسیناسیون، عقیمسازی و رها شدن در محل قبلی استفادهشده است و در کنار آن با مشارکت سازمانهای مردمنهاد فرهنگسازی در خصوص بیخطر بودن سگهای عقیم شده و آموزش به کودکان صورت گرفته است.
ماجرای سگهای گله
گرچه همه بر موضوع سگهای بیصاحب تمرکز دارند اما سگهای گله هم نباید ازنظر پنهان بمانند، گفته میشود آمار این سگها چیزی در حدود ۲ تا ۳ میلیون است و چنانچه نیمی از آنها ماده باشند و در طول سال دو بار زایمان کنند، رقم بسیار بزرگی از سگهای گله به این شکل در مناطق چهارگانه تولید میشود. فرزاد علیزاده، دبیر اجرایی ستاد مردمی دفاع از حقوق حیوانات در این خصوص مطرح میکند که چوپانهای ما به دلیل آنکه از سگ، هیولا و موجود قوی و تنومندی بسازند تا بهخوبی از گله مراقبت کند و با گرگ و پلنگ دربیفتد، روشهای عجیبوغریب و بسیار ظالمانهای دارند. در مورد پدیده سگ گرگ (گرگاس )، هیچ مدرک مستندی نداریم که این اتفاق بهصورت طبیعی میافتد. معمولا چوپانها برای اینکه سگ گله، وحشی و اصطلاحا بگیر باشد، او را با گرگ جفت میاندازند. اینها با سگهای بلاصاحبی که در حاشیه شهرها میبینیم متفاوت است. بنابراین بهترین روشی که بتوان در یک بازه زمانی مشخص مثلا در طول ۵ سال جمعیت سگها را سروسامان داد، زنده گیری است و باید با انجام واکسیناسیون، آنهایی که هاری یا بیماریهایی لاعلاج دارند را بهروشهای مرگ با ترحم و انسان دوستانه «یوتانایز» کنیم. نباید اسید برداریم و به قلب آنان تزریق و یا زندهزنده دفنشان کنیم. بعد ازآنکه بیماری لاعلاج سگ محرز شد، باید توسط دامپزشک معتمد، اول با دارو بیهوش و سپس با داروی مخصوصی یوتانایز شوند.»
در هیچ کجای کشور به دلیل حضور بیشازحد سگهای ولگرد نمیتوان آزادانه و تنها پیادهروی کرد و محمد ایرانپور، رفتارشناس حیوانات تأکید میکند که در اطراف شهرها و حتی تا نقاط مرکزی شهرها و روستاها با افزایش سگهای بیصاحب مواجه هستیم، چه سگهای گله و چه سگهای رها، به انسان و سایر جانوران حمله میکنند.
سازمان بهداشت جهانی حیوانات، راهنمای کنترل سگها را ارائه کرده که انجام پژوهش علمی در خصوص آمار سگهای رها و صاحبدار و خسارتهای آنها به تنوعزیستی، ارائه آموزش و نشستهای تخصصی در رسانهها، بهویژه در صداوسیما درباره بایدها و نبایدهای نگهداری حیوانات در خانه و بیرون از خانه، داشتن گواهی سلامت و بیمه شخص ثالث، تشکیل کارگروههای تخصصی و مشورتی از دانشگاهیان، دامپزشکان، متخصصان محیطزیست، متخصصان بهداشت، پلیس و نمایندگان سمنهای دوستدار سگ و خبرنگاران برای همکاری در جمعآوری حیوانات بدون صاحب، عقیمسازی و سپردن نگهداری آنها به علاقهمندان در خانه یا کمپ، ممنوع کردن هرگونه غذارسانی به حیوانات بی شناسنامه و رها یا خارج از کمپهای نگهداری؛ برای کنترل و ساماندهی سگهای بیصاحب پیشنهادشده است.
* رسالت