به گزارش پایگاه 598، موضوع سقط جنین، یکی از موضوعات بسیار مهمی است که متأسفانه در سال های اخیر شاهد افزایش آن در کشور بوده ایم و برخی آمارها حاکی از حداقل پنج برابر بودن سقط جنین نسبت به فوتی های بیماری کروناست؛ به همین منظور دو نشست تخصصی پیرامون این موضوع در حوزه نیوز برگزار شده و نشست سوم ما با حضور حجت الاسلام والمسلمین وحیدپور، از کارشناسان برجسته احکام و از اساتید حوزه است که مشروح آن تقدیم نگاه شما خواهد شد.
* ضمن عرض خیرمقدم و سلام، از اینکه در خبرگزاری حوزه به عنوان رسانهی رسمی حوزههای علمیه حضور پیدا کردید خیلی متشکریم. همانطور که مستحضر هستید مسئلهی سقط جنین یکی از مسائلی است که سالیان است که با مشکلات و معضلات بسیاری پیرامون آن مواجه هستیم و به عنوان سؤال اول بفرمایید: چه مباحثی پیرامون سقط جنین در آیات و روایات و منابع دینی ما وجود دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
در ابتدا از دغدغه رسانه حوزه که به این موضوعات می پردازد، تشکر می کنم و امیدواریم که این روند ادامه پیدا کند و تأثیر خود را خواهد گذاشت و بازتاب بسیار خوبی هم دارد.
بنده در ابتدا یک مقدمهی کوتاه عرض کنم. ببینید سقط جنین یعنی از بین بردن یک فرد از افراد انسانی، علاوه بر اینکه مخلوق خداوند است که یک بحث عامتری است که ما اصلا حق داریم مخلوق خدا را از بین ببریم؟ مثل اینکه یک درختی را از ریشه بکَنیم و درخت را قطع کنیم، ذینفس هم نیست، یعنی دارای روح انسانی نیست، هر چند که روح نباتی دارد و آن بحث دیگری است، ولی مخلوق خداوند است. یا اینکه حیوانی را بیجهت و بدون غرض عقلایی از بین ببرید.
پس خود این یک نکته است که ما حق نابود کردن هیچ موجودی را نداریم، مگر غرض عقلایی یا غرض شرعی در کار باشد. یعنی کسی را میخواهیم قصاص کنیم، بله، آدم کشته و باید بالای دار برود و قصاص هم شود و یا اینکه برای دفاع باشد، مثل اینکه کسی هجوم آورده و حمله کرده؛ حمله به کشور کرده است و در هر صورت دفاع میکنیم و او را هم میکشیم؛ در اینجا هم عقل و هم شرع به ما این اجازه را دادهاند و الّا اگر ما مجوز شرعی نداشته باشیم و یا غرض عقلایی نباشد ما نمیتوانیم هیچ موجودی را بیجهت از بین ببریم و این یک خط قرمز است.
به عنوان مثال، مورچهای دارد راه میرود، شما چه اجازه ای دارید که او را لگد کنید؛ بله، زمانی مورچه به اتاق شما آمده و لانه کرده و میبینید که هیچ کاری نمیتوان کرد و مثلا داخل حبوبات شما مورچه رفته و بچه را اذیت میکند، بله، آنجا یک پودر مورچهکشی هم میزنید و او را میکشید. شرع مقدس هم فرموده که اگر حیوان موذی بود، حق این را دارید؛ چون اذیت میکند؛ اما اگر اذیتی نداشت، اجازه کشتن او را نداریم.
روح انسانی بالاتر از حیوان است و ما حق اینکه انسانی را از بین ببریم، نداریم؛ مگر اینکه مجوز شرعی در کار باشد که ما در شرع مقدس هم موارد خاص خودش را داریم و اصلا بخشی از فقه ما، بخش قصاص، حدود و دیات است.
حال در کجا میتوانیم قصاص کنیم؟ در کجا خون کسی هدر و مهدور الدم است و میتوانیم او را بکشیم و امثال اینها؟ که باید بگوییم البته آنجا هم ضوابط و قانون دارد، نه اینکه هر کسی آزاد باشد و همینطوری دست ببرد و کسی را بکشد و بگوید که خون او هدر است.
نه، اصلا ما چنین چیزهایی نداریم و همهی اینها ضوابط، قانون، محکمه، دادگاه، حاکم و قاضی دارد.
به سراغ بحث خودمان میآییم؛ اگر بناست که ما فرزند نداشته باشیم، راه دارد و باید از راه خود جلو رفت؛ البته ما این را هم محدود میکنیم. راهش این است که قبل از اینکه این موجود خلق شود و این جنین در رحم مادر بخواهد وجود پیدا کند که اصطلاحا ما به آن تکوّن میگوییم، یعنی قبل از اینکه بخواهد وجود پیدا کند، قبل از تکوّن، جلوی آن را بگیریم و چنین کاری مشکل ندارد؛ چون هنوز موجود نشده است و شما میتوانید مانع شوید که نام آن را «جلوگیری از بارداری» میگذاریم. این موضوع هم مفصل است و مباحث بسیاری در فقه درباره این موضوع وجود دارد و یکی از موضوعات روز ما هم بوده است، یعنی از ابتدای انقلاب تا سالها به هر جهت یا اشتباه فکر کردند و یا هر چه که خود رهبر معظم انقلاب در چند سال قبل فرمودند و ایشان تعبیر عجیبی هم کردند «استغفرالله ربی و اتوب الیه»، که خلاصه یک سیاستی بود و بر اساسی نام آن را تنظیم خانواده و جلوگیری از بارداری میگذاشتیم.
این جلوگیری از بارداری با روشهای بسیار مختلفی که دارد، خودش یک بحثی است که این جلوگیری فی نفسه اشکالی ندارد، چون هنوز چیزی موجود نشده که ما بخواهیم او را از بین ببریم.
در فقه یک «رفع» و یک «دفع» داریم؛ یک پیشگیری داریم، پیشگیری این است که نگذاریم موجود شود، ولی یکی اینکه موجود شد، نمی توانیم او را از بین ببریم.
ما میخواهیم کاری کنیم که مثلا بچهدار نشویم و جلوگیری از بارداری کنیم، این به خودی خود اشکالی ندارد ولی همین هم ممکن است عنوان ثانوی پیدا کند. این بحث، بحث فقهی خیلی مفصلی است.
* در همین موضوع یک مثال میزنید؟
بله. ببینید جلوگیری از بارداری به خودی خود اشکالی ندارد، ولی ممکن است عنوان ثانوی پیدا کند.
عنوان ثانوی این است که با این جلوگیری ها، این عمل فراگیر و همه گیر شده و جمعیت جوان کشور رو به تقلیل و رو به کاهش مینهد و این خطر جدی خواهد داشت؛ هم خطر ملی و هم خطر دینی خواهد داشت.
خطر ملی این است که کشور نیاز به نیروی جوان در اقتصادش دارد، نیاز به نیروی جوان در دفاع و قدرت نظامیاش دارد، در تمام کارهایش نیاز به نیروی جوان دارد، یعنی اگر کشور به لحاظ اقتدار ملی بخواهد مقتدر باشد، نیاز به نسل جوان ورزیده دارد. اگر جلوگیری از بارداری یک موضوع نهادینهای شده و به صورت فرهنگ درآید، خطرناک است.
* یعنی میتوان گفت با توجه به اینکه الان مشکل جمعیتی در کشور داریم، حتی همین بحث جلوگیری هم میتواند دچار اشکال باشد؟
بله، ما باید این را بهروز کنیم؛ من تعجب میکنم که چرا رسانهی ملی ما برای اینها میزگرد و مناظره نمیگذارد. مناظره بگذارد تا ما بحث کنیم، منابع ما اینها هستند، همهی اینها واقعا محل بحث هستند و نمود واقعی جامعهی کنونی ماست. این به لحاظ ملی است.
به لحاظ دینی هم ما الان نسل را داریم تحدید میکنیم، یعنی داریم محدود و محدودتر میکنیم و توازن جمعیت از بین رفته است.
خلاصه ما شوخی نداریم، ما اعتقادات حقهی شیعه را حق میدانیم، اما اگر توازن جمعیت بههم خورد و مکتب و مذهب اهل بیت(ع) در قبال فِرَق دیگر تقلیل پیدا کرد، ضربهی شدیدی به مکتب و مذهب اهل بیت(ع) وارد خواهد شد که الان در بعضی از جاها طبق برخی از آمارها که من نمیخواهم وارد آن شوم، داریم این را موضوع میبینیم.
بنابراین به عنوان ثانوی ممکن است مراجع تقلید فتوا دهد که اصلا فرزندآوری واجب است.
* با توجه به نکته ای که اشاره کردید، اگر الان استفتائی تنظیم شده و به صورت مشترک برای تمام دفاتر مراجع عظام تقلید ارسال شود، احتمال دارد که به عنوان ثانوی، جلوگیری از بارداری را دارای اشکال اعلام کنند؟
بله، با استناد به نظر کارشناسان، امکان این موضوع وجود دارد؛ چون باید یک موضوعشناسی شود و فقیه بر اساس موضوع فتوا دهد.
کارشناسان ما موضوعشناسی کردهاند و بر این اساس که هم به اقتدار ملی ما ضربه وارد میشود و هم به اقتدار دینی و مذهبی ما ضربه وارد میشود. سپس برای همان جلوگیری هم به عنوان ثانوی ممکن است فتوا به حرمت داده شود.
شاید یک ملازمه هم داشته باشد و ملازمهاش هم این است که آن زمان فرزندآوری واجب میشود، در حدی که جمعیت کشور را به توازن برساند.
مگر ما نمیگوییم که بعضی از واجبها، واجبهای کفایی هستند، در حدی که به اندازهی کفایت این کشور باید نیرو داشته باشد. حالا من هنوز وارد بحث سقط نشدهام، خود این مسئله اصلا یک فاجعه است. خود این جلوگیری یک فاجعه است. ببینید الان نرخ ازدواج ما که معلوم است و خیلی پایین است؛ همچنین سن ازدواج، بالا و نرخ ازدواج، پایین است. یک دسته ازدواج نمیکنند و آنهایی هم که ازدواج میکنند باز نرخ طلاقشان بالاست.
دستهی سوم هم کسانی هستند که تفاهم دارند و طلاقی هم نمیگیرند ولی با یکدیگر تفاهم میکنند که تا ۵ سال بچهدار نشوند. این چه فرهنگ بدی است، خیلی فرهنگ زشتی است. ما باید فرهنگسازی کنیم، ما باید قانون بگذاریم. ببینید تا ۵ سال فرزند نیاورند. اصلا شما ازدواج میکنید و یکی از اغراض و اهداف ازدواج، تکثیر نسل است..
دستهی چهارم هم که بعد از ۵ سال میگویند یک فرزند کافی است و تمام میشود. این هم خطر است.
بحث عقیم کردن هم در اینجا مطرح است که ما وارد آن نمیشویم. متأسفانه ما راههایی داشتیم که به دروغ... چون خود بنده در متن برنامه بودم و اطلاع دارم.
میدانید که ما در احکام فقط احکام نمیگوییم، به دنبال بررسی و فحص موضوعات هم میرویم، من خودم با دکترها که صحبت میکردم همان زمان میگفتند وازکتومی آقایان که به صورت رایگان انجام میشود، عقیم کردن است، بیخود میگویند که این وازکتومی یعنی راه را میبندد و بعد هم که دلش خواست میتواند باز کند؛ اصلا امکان بارداری نیست و عقیم شده است. یا مثلا فرض کنید برای خانمها لولهگذاری میکردند و این کار منجر به عقیم شدن میشود.
این را هم ما داریم و خیلی ساده از کنار آن گذشتهایم و رد شدهایم و رفتهایم. یعنی الان یکسری خانوادهها هستند که دیگر اینها فرزند نخواهند داشت. این را هم اضافه بفرمایید که طبق آمار در ایران، نرخ زوجهای نابارور هم بالاست. ما ۱۵ میلیون زوج نابارور در ایران داریم.
البته بحمدالله ایران به لحاظ پزشکی انصافا خیلی پیشرفت کرده است و یکی از شاخههای پزشکی هم که پیشرفت کرده است همین داستان درمان ناباروری است، چون خود ما طلبهها را بردهایم و خودمان لباس پزشکی پوشیدهایم و رفتهایم. چون میدانید باید موضوعشناسی شود، ما بحث تلقیح مصنوعی را داریم. شاید ۲۰ تا روش داشته باشد، آنها را رفتهایم و دیدهایم و دارد کار میشود.
حتی جالب است که برای شما بگویم، بعضی از آقایان مراجع که باورتان نمیشود نامشان را بگویم، مثل آیتالله العظمی صافی که مجتهد محتاطی بودند، ایشان اجازهی مصرف سهم امام را به مرکز درمان ناباروری در همین قم دادند که زیر نظر جهاد دانشگاهی است. یعنی چه؟ یعنی بگذارید فرزندآوری بیشتر شود. یک کاری کنیم که خانوادهی نابارور معالجه شود و خوشبختانه الان از خارج هم توریستهای پزشکی که میآیند و در ایران درمان میشوند. در هر صورت این هم یک بحثی است.
از این که بگذریم، این را گفتیم که حکم اولیهاش چیست، عنوان ثانویهاش چیست، اینها را گفتیم و تشویق و ترغیب آموزههای دینی ما به فرزندآوری خیلی مفصل است.
شما روایات را ببینید که چقدر زیاد است. پیامبر اکرم(ص) چقدر فرمودند که من در روز قیامت به جمعیت امتم مباهات میکنم، یعنی کمیّت... . یک بحثی کیفیت است، حالا در کیفیت، حالا مسلمان چطور هست یا چطور نیست، ما کاری نداریم، ولی همین که جمعیت مسلمان بیشتر باشد، این خودش خیلی مهم است و روایات ما ترغیب تشویق به فرزندآوری را دارند. همهی اینها موضوعات جدایی هستند که باید جداگانه بحث شود.
از آن طرف هم هجمهی فرهنگ غرب در فروپاشی خانهها و خانوادههاست. خیلی عجیب است؛ شما الان فضای مجازی را ببینید، فیلمهای خارجی را ببینید، چرا سگ را به خانهها آوردند؟ بعضیها خیلی ساده به این امر نگاه میکنند. ما وقتی به فرهنگ غرب نگاه میکنیم، در بسیاری از موارد سگ جای فرزندشان را گرفته است و لذا میگوید: چرا باید بچهدار شوم که بار مسئولیت و اینها را بر دوش بکشم؟ این سگ هست و جای فرزند را میگیرد و با آن مأنوس میشوم.
این تأثیر فرهنگ غرب و بیگانه است. آیندهی بسیار وحشتناکی در انتظار خواهد بود اگر ما بیدار نشویم و کار نکنیم. تقلیل نسل خطرات خیلی زیادی دارد. شما هشدارهای رهبری را در این چند سال اخیر ملاحظه بفرمایید؛ سیاستهای کلی جمعیت را ببینید؛ سیاستهای کلی که ایشان ابلاغ کردهاند را ببینید، بله، مجلس در این دورهی جدید یک کارهایی کرده است ولی باز در اجرا میبینید که به مشکل برمیخورد، یعنی فرض کنید وقتی میخواهند وام را بدهند دوباره میبینید که به مشکل میخورد. اینها هم هست. یعنی صرف قانون هم نیست، در اجرا مشکل دارد. این کارها باید انجام پذیرد، حالا خواهیم گفت که ما چه کارهایی را باید انجام دهیم. کشور ما دارد به سمت پیری میرود و این خطرناک است.
بنابراین به سراغ بحث سقط میرویم؛ معنای سقط این است که ما تعداد نفرات انسانی خودمان را با دست خودمان از بین میبریم. این نکته هم قابل ذکر است که واژهی سقط برای موضوعی که درباره آن صحبت می کنیم، واژهی غلطی است؛ سقط غلط است، «اسقاط» درست است.
سقط این است که خودش سقط میشود، سقط لازم است ولی اسقاط متعدی است. در سقط، خودش سقط میشود، بله، مادر یک بیماری گرفته و بچه سقط میشود، در هر صورت یک عاملی بوده و هیچکسی هم در آن دخیل نیست؛ نه پزشک باعث شده، نه مادر باعث شده، نه پدر باعث شده، هیچی نبوده است. این اصلا بحث ما نیست.
سقط عمل مستند به شخص نیست تا ما بگوییم که تو کار حرام انجام دادی، حتی دیه هم ندارد.
* در سقط، عامل انسانی وجود نداشته است.
بله؛ عامل انسانی وجود نداشته است، این سقط است، اصلا با سقط کاری نداریم.
آنچه که مهم است اسقاط است. اسقاط یعنی چه؟ یعنی عامل انسانی، اعم از خود مادر مستقیما یا پزشک و امثال اینها؛ این سقط کردن است.
این سقط کردن یعنی از بین بردن نفرات انسانی با دست خودمان، چون با اختیار خودمان است و خود ما دخالت داریم. چرا باید این کار انجام شود؟ اصل اولیهی آن چیست؟ اصل اولیهی آن معلوم است، از نظر شرعی، از نظر عقلا... . نمیگویم از نظر عقلی، چون عقل در اینباره حکمی ندارد که: سقط خوب یا بد است. اما از نظر عقلای عالم هم همین است و میگویند که شما بیجهت نمی توانید کسی را از بین ببرید؛ مگر اینکه تبصره و استثناء داشته باشد که وارد تبصرهها هم خواهیم شد.
بنابراین سقط به هر عنوانی (که بعضی تصور میکنند که موارد مجاز است) بسیاری از آنها موارد غیرمجاز هستند، یعنی موارد ساختگی است.
مثلا فرض کنید میگوید که بارداری ما ناخواسته بوده است، در هر صورت شما فرزند دارید، در رحم، فرزند است، چون ناخواسته بوده، پس بنابراین الان ما باید فرزند ناخواسته را از بین ببریم؟ این مجوز نمیشود.
میگوید: ما توان اقتصادی نداریم و همینهایی هم که داریم را نمیتوانم اداره کنیم. یعنی شما به خاطر فقر، آدم میکُشید؟ اگر این مسائل برای همگان باز شود خیلی مهم است. یعنی فقر عامل قتل میشود؟ اینکه مجوز نمیشود.
میگوید: این خانم مشکلات اعصاب دارد و دیگر تاب و توان ندارد. اینجا بحث است که قبل از دمیده شدن روح یا بعد از آن باشد؛ قبل از دمیده شدن روح ممکن است که اگر این عامل شدید باشد بگوییم بله، که توضیح خواهیم داد یا مثلا فرض کنید خدایی ناکرده، خدایی ناکرده که ما الان تعدادی داریم و امیدواریم که انشاءالله تعداد کمی باشد، روابط نامشروع پنهانی است و خلاصه حاصل آن یک فرزندی شده است، به خاطر اینکه این محصول یک رابطهی نامشروع است، میخواهند این بچه را سقط کنند.
تصریح فتاوا و روایات و هر چیزی که شما بگویید، هیچ احدی اجازه نداده است که فرزندی که محصول رابطهی نامشروع یک دختر و پسر و یا مرد و زن است، سقط شود، چون انسان است. او چه گناهی کرده است، گناه با شماست، او مخلوق خدا است، او که گناهی نکرده است، او به دنیا هم بیاید میتواند یک ولیّ خدا درآید، میتواند یک بندهی صالح درآید، چرا شما باید از بین ببرید؟ ما داریم فتاوا را نقل میکنیم، این نکته خیلی مهم است که حتی بچهای که از راه نامشروع وجود پیدا کرده است، حق از بین بردن او را نداریم.
بنده نمیخواهم بگویم به صورت صریح آیهی قرآن داریم که در آن کلمهی سقط آمده باشد. این بهانههایی که بعضی برای سقط میآورند در قرآن تصریح میکند و در زمان جاهلیت هم بوده است. در دو آیه قرآن، مباحث مرتبط با اسقاط آمده است؛ یکی در سورهی مبارکهی انعام، آیهی ۱۵۱ این نکته آمده است و خیلی صریح است: «وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ»، یعنی به خاطر دستتنگی این کار را نکنید. آن زمانها هم همینطور بوده که میگفتند: من نمیتوانم اداره کنم و بچهاش را از بین میبرد. منتها در زمان جاهلیت قبل از اسلام بچه به دنیا آمده بود و زنده به گور میکردند، اسلام آمد و جلوی این کار را گرفت. حالا هم به شکل دیگری است. «نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ»، مگر شما میخواهید روزی آنها را بدهید؟ ببینید اعتقاد خیلی نقش دارد، ما باید باورهای دینی مردم را تقویت کنیم. یعنی ما برای معالجهی این بیماری که الان در جامعهی ما رایج شده است، نیاز به تقویت بنیان اعتقادی مردم داریم؛ توکل، ایمان. تو تلاشت را بکن و خدا هم روزی آن را خواهد داد.
بله، شخص می توانست با جلوگیری، بچه دار نشود؛ اما الان که صاحب فرزند شده است، دیگر نمی تواند او را از بین ببرد.
خداوند میفرماید: «نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیاهُمْ»، تو هم داری از من روزی میخوری، او هم به دنیا بیاید از من روزی میخورد. این سورهی مبارکهی انعام بود.
شبیه به این آیه را در سورهی مبارکهی إسراء داریم؛ همان سورهای که داستان معراج را در آن میگوید. در سورهی مبارکهی إسراء، آیهی ۳۱ باز تقریبا به همین شکل همین نکته را دارد: «وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ خَشْیةَ إِمْلَاقٍ»، خشیت به معنای ترس است، میترسید، نگران هستید، خوف دارید، نترسید، اینجا برعکس گفته است «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیاکُمْ»، اینجا برعکس گفته است، عکس آنجا را گفته است، به بچههایتان ما روزی میدهیم و به خودتان هم ما روزی میدهیم «إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئًا کَبِیرًا»، این کار گناه بزرگی است، این کار را نکنید.
روایات هم که إلی ماشاءالله داریم. روایات خیلی است، یعنی مستند فتوای فقهای ما روایات زیادی است که ما داریم و طبیعتا ما باید مردم را با فرهنگ توکل و ایمان به خدا و معرفت و فرهنگ آشنایی با روایات و متون دینی آشنا کنیم که چقدر این کار مذمت و نکوهش شده است؛ چقدر در روایات ما این داستان آمده است و در واقع، اسقاط جنین، یک کشتار خاموش است. من آمار دقیق ندارم و نمیخواهیم آمار هم بدهیم، خودتان بهتر میدانید، قبلا هم جلساتی را داشته اید و بررسی هم کردهاید ولی آماری که برای سقط جنین بیان می کنند، آمار بالایی است.
* متأسفانه خیلی بالاتر از کروناست
اصلا قابل مقایسه نیست. الحمدلله خدا را شکر، کرونا جمع شد و تمام شد ولی سقط جنین تمام نشده و ادامه دارد. سقط جنین یک کشتار خاموش است و واقعا یک فاجعه است.
* از احکام سقط جنین هم برای ما بفرمایید.
ببینید زمانی است که سقط بدون دخالت کسی است، این سقط غیرعمدی است و این اصلا موضوع بحث ما نیست؛ نه دیه دارد، نه کفاره دارد، نه گناهی دارد، اتفاقی است که پیش آمده است؛ اما بحث ما سقط عمدی است که شخص، عمدا این کار را میکند.
این مسئله، دو مرحله دارد و هر دو مرحلهاش هم الان در زمان ما مورد بحث است.
یک مرحلهاش قبل از دمیده شدن روح و یک مرحلهاش هم بعد از دمیده شدن روح است. حالا ما یک بحث فقهی و یک بحث پزشکی داریم که باید در کنار هم بنشینیم و ما با آقایان دکترها به نحوی کنار بیاییم که دمیده شدن روح چه زمانی است. منتها چیزی که هست - من باز هم در این مورد صحبت کردهام - این است که آنها روح نباتی را میگویند و ما در فقه، روح انسانی را میگوییم.
پزشکان میگویند مثلا در هفتهی چندم - عدد دقیق در ذهنم نیست - قلب شروع به تپیدن میکند. آیا این همان دمیده شدن روح انسانی است؟ در هر صورت آنچه که ما در منابع فقهیمان داریم، فقها بر اساس آن فتوا میدهند، چون این برای ما حجت است.
آنها چه میگویند؟ میگویند که ملاک، روح انسانی است. آیا این روح انسانی با اتمام چهار ماهگی دمیده میشود؟ این هم خودش بحث است.
بنده زمانی حضورا با بعضی از مراجع بحث کردم؛ با حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی که ایشان هم انصافا خیلی دقیق و ملّا در این مباحث هستند، بحث کردیم که چطور است؛ آیا ما میتوانیم ملاک را چهار ماه تمام بگیریم یا نه؟ که در ادامه به این ملاک خواهیم پرداخت و فعلا حکم این مسئله را بیان می کنم.
ببینید اگر روح دمیده شده باشد این موجود زنده میشود، تفاوتی ندارد که این موجود زنده در رحم یا در بیرون باشد، کشتن، کشتن است، قتل است، تفاوتی ندارد، در اینجا اصلا از عنوان سقط کردن بیرون میآییم و میگوییم که قتل جنین است. حرمت آن هم نسبت به قبل از دمیده شدن روح خیلی شدیدتر است و گناه کبیره است، چون قتل است. آیاتی هم که دیدید خواندیم. دیهاش هم کامل است، خیلی دیهی سنگینی دارد که بعدا دیه را میگوییم و مطابق با نظر مشهور فقها، کفاره قتل هم دارد.
* غیر از دیه، کفاره هم دارد؟
بله؛ کفاره، غیر از دیه است. من از تحریر حضرت امام(ره) هم آدرس آوردهام، کتابی هم که آوردهام، فتاوای مقام معظم رهبری است. چون میدانید دو جلد رسالهی آموزشی است که به تأیید ایشان رسید.
حالا به سراغ همان استثنائات و تبصرهها میرویم، اینجا سؤال میشود که: آیا این سقط کردن جنین تبصره و استثنائی دارد یا نه؟ ما الان داریم کدام مرحله را میگوییم؟ مرحلهی بعد از دمیده شدن روح، یعنی دیگر موجود زنده است. آیا اینجا استثناء دارد؟
آقایان و فقها به اتفاق و به اجماع میگویند که هیچ تبصرهای ندارد. یعنی شما اینطور بفرمایید که کشتن آدمیزاد چه تبصرهای دارد؟
من مثال میزنم؛ بعضی میگویند که این بچه ناقص الخلقه است. اگر این ناقص الخلقه در خانهی شما به دنیا میآمد، شما مجوز شرعی داشتید که یک قرص سیانور به او بدهید و راحت شود و برود. میگوید: نه، نمیتوانم، این بچهی من است. نهایتش این است که اگر خیلی خسته شوم، او را به بهزیستی تحویل میدهم. خب چه تفاوتی دارد؟ جا عوض شده است، آن بچه بیرون است و این بچه روح دارد و دارد نفس میکشد. فرض را هم بر این بگیرید که این بچه ناقص الخلقه است، دیگر بالاتر از سیاهی که رنگی نیست، میتوان او را کشت؟ نه. ما برای قتل، مجوز اینطوری نداریم.
اینجا ممکن است کسی بگوید که من به اطمینان رسیدم که بچه ناقص الخلقه است؛ چون میدانید الان پزشک هم که میگوید بچه ناقص الخلقه است، احتمال خطا دارد و بسیار زیاد است.
* اتفاقا در نشستی که با موضوع سقط جنین در خبرگزاری حوزه داشتیم، یکی از پزشکان میگفت: احتمال خطا بسیار بالا است اما متأسفانه بر اساس همان احتمالات خطا، حکم به سقط جنین می دهند.
بله، همینطور است؛ حالا من میگویم که اصلا شما به اطمینان رسیدید، یعنی دست روی قرآن میگذارید و میگویید که: به همین قرآن قسم، به هر کسی قبول دارید، والله، تالله این بچه معیوب است. درست است؟ معیوب هم هست، به حدی که اگر به دنیا بیاید زندگی ما زیر و رو میشود که به آن حرج میگوییم که به معنای مشقت شدید است و قابل تحمل نیست. آیا حرام بودن قتل را برمیدارد؟
میگویند آنقدر حرمت قتل مهم است که حرَج نمیتواند آن را بردارد. اینجا هیچ مجوزی نداریم و همه هم گفتهاند.
تصریح نظر رهبر معظم انقلاب را ملاحظه بفرمایید؛ در عبارت کتاب چنین آمده است و بنده از روی آن می خوانم: «سقط جنین به مجرّد وجود مشکلات و سختیهای اقتصادی جایز نمیشود، حتی اگر مطمئن باشیم که نطفه یا جنین، ناقص الخلقه متولد میشود؛ اگرچه قبل از دمیده شدن روح باشد ...». این مربوط به فتوای رهبری است. این مسئله، تازه قبل از دمیده شدن روح است، ما که داریم بعد از دمیده شدن روح را میگوییم. اگرچه قبل از دمیده شدن روح باشد حرام است، چه رسد به بعد از دمیده شدن روح.
پس بنابراین بعد از دمیده شدن روح که اصلا امکانش وجود ندارد. دیهاش چقدر است؟ میگوید دیهی او همان دیهی آدمی است که در حال زندگی است.
مثال میزنم؛ اگر شما فرضا در ماشین هستید و تصادف میکنید و یک آدمی را میکشید. اینکه قصاص ندارد، عمد حساب نمیشود ولی دیه دارد. دیهاش چقدر است؟ دیهی مرد دو برابر زن است. در جنین هم همان است، هیچ تفاوتی ندارد و اگر بخواهم به گِرَم بیان کنم، اینطور می شود.
اگر پسر بوده و روح در او دمیده شده باشد و عمدا او را سقط کند، آن کسی که سقط میکند باید دیه را بدهد.
اگر خود مادر رفته دارو گرفته - پزشک هم این کار را نکرده است - و خودش خورده و سقط کرده است، او باید دیه را بدهد؛ اگر پزشک سقط کرده، پزشک باید دیه بدهد، هر کسی که سقط میکند، آن کسی که مستقیما مباشر این کار است، باید دیه را بدهد.
دیهاش چقدر است؟ دیهی کامل چقدر است؟ دیهی کامل آن به مثقال... . چون هنوز هم مثقال در طلافروشیها هست، دیدهاید که الان شما به هر طلافروشی بروید مانیتور و تابلو دارند و تابلو هم ساعت به ساعت عوض میشود، چون قیمت طلا به روز و به ساعت است، دیه برای پسر ۷۵۰ مثقال طلاست. من خودم به گِرَم درآوردهام و ۳ کیلو و ۴۵۰ گرم میشود، یعنی تقریبا ۳.۵ کیلو طلا میشود. این دیهی سقط جنین بعد از دمیده شدن روح است، اگر پسر باشد.
* از روی عمد
بله، از روی عمد است. اگر هم دختر باشد، ۳۷۵ مثقال طلا که معادل ۱ کیلو و ۷۲۵ گرم طلا خواهد بود. خیلی سنگین است و کار مشکل میشود.
اما قبل از دمیده شدن روح، از زمانی که میفهمد نطفه منعقد شده است، چند تبصره دارد.
تبصرهی اول این است که این مادر اصلا نباید باردار میشده است و برای او خطرناک است.
اگر ضرر جانی برای مادر داشته باشد این مجوز را دارد که قبل از دمیده شدن روح، بچه را سقط نماید و این عیبی ندارد.
حالا چه کسی تشخیص بدهد که ضرر جانی برای مادر دارد؟ مثل همانجایی که در روزه میگوییم چه کسی تشخیص دهد که روزه برای شما ضرر دارد؟ میگوییم: خبره. یعنی پزشکِ متعهدِ بدون غرض متخصص.
فرض کنید پزشک زنان و زایمان تشخیص میدهد و شما هم یا مطمئن میشوید و یا حتی مطمئن هم نشوید، همین که مادر خوف عقلایی پیدا میکند، یعنی نگران میشود که دکتر اینطور گفته است. خوف عقلایی است، یعنی اگر هر عاقلی باشد نگران میشود این کافی است و اینجا میتواند سقط کند.
من اینجا یک گریز بزنم که در مواد قانونی که مجلس تصویب کرده و سالیان پیش، شاید ۲۰ سال پیش تصویب کرده است، یک مواردی به عنوان مجوز سقط آمده و اینها در آن هست، منتها یک مواردی هم هست که متأسفانه شرعی نبوده و دارد تجدیدنظر میشود و مجلس الان یک مقداری آنها را محدود کرده است و در همین دورهی جدید این کار انجام شده است. این یک مورد است.
تبصره دوم برای سقط جنین قبل از دمیده شدن روح این است که ضرر جانی برای مادر ندارد ولی به نحوی است که اگر این جنین ادامه پیدا کند و روح در او دمیده شود و بعد هم به دنیا بیاید، برای این مادر مشقت غیرقابل تحمل و حرج خواهد داشت، یعنی زندگی برای او نمیگذارد، این همان حرج است. اینجا حرج، حرمت را برمیدارد.
* در اینجا تشخیص حرج و مشقت غیرقابل تحمل خیلی سخت است
بله؛ اینجا یک مقدار مسئله باز است، یعنی نیازی نیست الان حرج بیاید، الان که فعلا جنین است، تا ۷-۸ ماه دیگر ادامه میدهد ولی هر چند در آینده که به دنیا میآید این بچه یا بزرگ شود و یا بزرگ نشده، این میخواهد در زندگی این مادر بیچاره ایجاد حرج کند.
من اینها را میدانم و عرض میکنم. گاهی اوقات گفتهاند که ما بچهمان را در قفس میکنیم. ناچار هستند که بچه را در قفس نگه دارند، به خاطر اینکه اگر باز باشد اصلا زندگی نمیماند. این حرج است. اگر قبل از دمیده شدن روح چنین چیزی که خدمتتان عرض کردم تشخیص داده شود، مثل معلولیتهای ذهنی جنین، بله، این تبصره هست و این مجوز وجود دارد؛ البته باید به اطمینان برسند، احتمال کافی نیست؛ اینکه احتمال میدهیم و این حرفها کافی نیست، باید به اطمینان برسند، در حد یقین و اطمینان اگر به این نتیجه رسیدند بله.
* در این موضوع، اختلاف فتوا هم وجود دارد؟
نه، اینجا اختلاف فتوا وجود ندارد. البته بحث سقط جنین در این فتاوای رهبری خیلی خلاصه است و کل آن یک صفحه است و اینطور آمده است: «قبل از دمیده شدن روح در صورت مشقت فوقالعاده و غیر قابل تحمل در نگهداری یا بزرگ کردن طفل ناقص الخلقه برای والدین یا خوف مرگ مادر جایز است».
این نکته برای قبل از دمیده شدن روح است؛ پس از دمیده شدن روح مطلقا حرام است و فتوای همه مراجع تقلید هم هست.
در اینجا بعضی میگویند که شوهرم راضی بوده و گفته است که سقط کنیم و این حرف، مجوز نمیشود. اجازهی شوهر و عدم اجازهی شوهر هیچ دخلی در این مسئله ندارد. یعنی اینطور تصور نکنید که این پدرِ طفل است و ولیّ طفل است و ولایت دارد. ولایت بر چه دارد؟ ولایت ندارد بر اینکه این بچه را از بین ببرد. پس اجازه یا عدم اجازهی او هیچ دخلی در این مسئله نخواهد داشت.
* پزشکان زمان دمیدن شدن روح را ۴ ماه اعلام میکنند ولی بر اساس مباحث فقهی چطور است؟
ببینید در دیهی قبل از دمیده شدن روح، روایات ۵ مرحله را ذکر کردهاند که در فتاوای همه هم هست.
مرحلهی اول انعقاد نطفه است، مرحلهی دوم علقه است. از آیات هم اینطوری به دست میآید. علقه خون بسته شده است. مرحلهی سوم مضغه است، یعنی علاوه بر اینکه خون بسته شده است، به یک پارهی گوشت تبدیل میشود، مرحلهی چهارم استخوان هم میآید، مرحلهی پنجم استخوان خالی نیست، روی استخوان را هم گوشت میگیرد، یعنی اسکلت کامل میشود.
به این مسئله دقت بفرمایید، هنوز روح دمیده نشده است، اسکلت کامل است، این ۵ مرحله است، دیهی این ۵ مرحله مشخص شده است که دیهی این ۵ مرحله، دیهی کامل نیست و به مراتب، دیه بالاتر میرود.
این ۵ مرحله قبل از دمیده شدن روح است، معلوم است، که آیهی شریفهی قرآن هم میفرماید: «ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ»[۱]، یعنی بعد از اینکه «فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا»[۲]، آیه میگوید، وقتی که ما روی آن استخوانها گوشت رویانیدیم، یک خلقت جدیدی است. این ۵ مرحله چه مدت زمان را میبرد که شما مثلا میگویید که این یعنی ۴ ماه. اینطور میگویند که ۴ ماه تمام وارد دمیده شدن روح میشود. تطبیق این ۵ مرحله با ۴ ماه تمام یک مقدار مشکل است.
*یعنی در انسانها متفاوت است؟
نه، از نظر علمی مشکل است، از نظر فقهی هم مشکل است. مشهور فقها اصلا ۴ ماه نگفتهاند، مشهور فقها گفتهاند که آن مرحلهی اول مال ۴۰ روز است که البته الان پزشکان به هفته میگویند، دیدهاید که هفتههای بارداری را میگویند. یعنی ۴۰ روز اول این نطفه است تا بخواهد علقه شود، حالا دیهی این ۴۰ روز اول چقدر است؟ دیهی آن ۱۵ مثقال است، البته مثقال بازاری است، این را هم بگویم که مثقال شرعی با مثقال بازاری متفاوت است. اینکه ما داریم میگوییم میدانی و بازار را میگوییم. یعنی وقتی به زرگری رفتید، مثقال را زده است، ۱۵ مثقال است و هر مثقالی ۴.۶ گرم است، یعنی شما باید ۱۵ را در ۴.۶ گرم ضرب کنید و گِرَم آن درمیآید.
این مربوط به مرحلهی اول است که میگویند ۴۰ روز است. من به صورتی که میگویند، میگویم، به قول طلبهها قیل، اما نظر مشهور این نیست.
مرحلهی دوم که علقه است، آنها میگویند ۴۰ روز است، خود مرحلهی دوم هم ۴۰ روز است، سپس آنجا دو برابر میشود، یعنی ۱۵ تبدیل به ۳۰ میشود، ۳۰ را در ۴.۶ گرم ضرب میکنید.
مرحلهی سوم مضغه است که میگویند این هم ۴۰ روز است، یعنی ۴۰ روز طول میکشد تا این جنین به صورت مضغه درآید. در مرحلهی سوم چه میشود؟ ۳۰ تبدیل به ۴۵ میشود. خود این فرمول دارد. ۱۵، ۳۰ میشود و ۳۰، ۴۵ میشود و بعد ۶۰ و بعد هم ۷۵ میشود، به این صورت میشود.
مضغه هم ۴۰ روز است، مرحلهی چهارم که استخوان میروید، آنها میگویند ۴۰ روز است، یعنی ۴ تا ۴۰ روز، ۱۶۰ روز میشود. سپس اگر در این مرحله سقط کرد باید ۶۰ مثقال طلا بدهد، یعنی ۱۵ تا اضافه میشود، هر مرحلهای ۱۵ تا اضافه میشود، ۱۵، ۳۰ میشود، ۳۰، ۴۵ میشود، ۴۵، ۶۰ میشود، ۶۰ را ضربدر ۴.۶ گرم بکنید.
مرحلهی پنجم آن است که دیگر اسکلت کامل میشود و گوشت هم روی آن رویانیده میشود، اینجا ۷۵ مثقال میشود، ۷۵ مثقال را در ۴.۶ ضرب میکنید. اینجا هم باز ۴۰ روز را میگویند. اینجا یک مشکلی پیدا میکنید. اگر اینطوری شود - من تمام اینها را به صورت مستند یادداشت کردهام - الان ۵ دوره شد، ۵ تا ۴۰ روز میشود ۲۰۰ روز، ۲۰۰ روز یعنی شش و نیم ماه.
این شش و نیم ماه با ۴ ماهی که پزشکان می گویند، سازگاری ندارد که ما بگوییم انتهای ۴ ماه روح دمیده میشود. این ۶.۵ ماه شد. به همین جهت این مطلب به صورت قطعی در فقه ثابت نشده است. طبق این جهت اگر یک مادری خدایی ناکرده این کار را کرد، به او میگوییم که: اولا توبه کن، چون گناه است. بعد هم برو دیهات را بده. میگوید: من چقدر دیه بدهم؟ من از کجا میفهمم؟ اینجا است که ما میگوییم اگر از طریق تشخیص پزشک خبره مشخص کرد که این بچه در این مرحله است، طبق آن مراحل دیه را بدهد، ولو اینکه به لحاظ هفته و به لحاظ ماه، ۴ ماه هم بیشتر شده باشد. به همین شکل است، یا اینکه مصالحه کنند، با چه کسی؟ با صاحبان دیه.
یعنی فرض کنید این پزشک الان میخواهد دیه بدهد، که نمیدهند، میدانید که نمیدهند. البته بله، بعضی از آنها که بعدا توبه میکنند تازه میآیند و از ما میپرسند که چنین چیزهایی شده و ما باید چه کنیم؟ آنجا هم دیگر اصلا به مادر و پدر او دسترسی ندارند. ولی بههرحال پزشک میخواهد به پدر و مادر دیه بدهد، چون وارث این بچه، پدر و مادر است، او مصالحه میکند، چون الان خیلی ثابت نیست که چقدر باید بدهد. اینجا جای مصالحه است.
* پزشک باید به پدر و مادر بدهد.
بله، باید دیه را به پدر و مادر بدهد.
* و اگر خود مادر مقصر باشد ... .
مادر باید دیه را به پدر بدهد. البته اگر پدر آمر و راضی باشد و بگوید: برو سقط کن، مشهور آقایان میگویند که: باز دیه را میتواند بگیرد، چون دخالت نداشته و فقط تشویق کرده است. بعضی هم گفتهاند که باز هم با هم مصالحه کنند و کنار بیایند و یا ببخشد. پدر دیه را ببخشد و نگیرد؛ چون صاحب حق میتواند حق خودش را اسقاط کند.
* اگر عامل انسانی پزشک باشد، چطور می توانند مصالحه کنند؟
مادر و پدر هر دو میتوانند ببخشند، هر دو وارث هستند.
* یعنی این نتیجه را میگیریم که اگر پزشکی صدای ما را شنید و خواست توبه کند و دیه را بدهد، اگر آن پدر و مادر را پیدا کند، میتواند با آنها مصالحه کند و آنها ببخشند و ایشان دیهای ندهد.
ببخشند یعنی هیچی نگیرند یا میتواند مصالحه کند یعنی کمتر از دیه به یک مقداری مصالحه کند. میگوید که؛ من این مقدار میگیرم و راضی میشوند؛ این هم میشود.
* اگر بخواهیم تا اینجای مصاحبه یک نتیجه ای بگیریم، باید بگوییم که اگر سقط جنین بعد از دمیده شدن روح باشد، دیهی کامل است و به هیچ صورت اجازهای برای اسقاط وجود ندارد و هیچ تبصرهای وجود ندارد؛ اما اگر قبل از دمیده شدن روح باشد، اگر برای مادر ضرر جانی یا حرج سخت داشته باشد میتوانند این کار را انجام دهند.
درست است؛ اما در موارد مجاز هم مشهور فقها اینطور بیان کرده اند که باید دیه را بدهند.
ببینید وقتی ضرر جانی برای مادر داشته باشد، اسقاط جنین به لحاظ حکم تکلیفی حرام نیست.
ما دو حکم داریم؛ یکی حکم تکلیفی و یکی حکم وضعی داریم. در اینجا فقط حرمت برداشته میشود.
من یک مثال میزنم؛ فرض کنید شما در جایی قرار دارید که از گرسنگی در معرض تلف هستید و هیچ چیزی هم پیدا نمیکنید، فقط یک مالی است که برای دیگری است و راضی هم نیست. راضی نباشد، شما برای نجات جان خودتان حلال است که از آن مال بردارید و به قدر ضرورتتان بخورید و جانتان را نجات دهید و حرام هم نیست. اما آیا ضامن مال او نیستید؟ حرام نیست که خوردید، ولی او که راضی نبوده الان ضامن هستید که پول آن را بدهید. مالی که خوردید ضامن هستید؟ بله، ضامن هستید. این ضامن بودن، حکم وضعی آن است؛ حکم تکلیفی با حکم وضعی جداست.
در مواردی که مجاز است سقط انجام بگیرد، مشهور آقایان میگویند که حرمت برداشته میشود ولی وجوب دیه برداشته نمیشود؛ در عین حال میگویند برای اینکه ما خیلی مطمئن شویم که مشکلی وجود ندارد مصالحه کنند. اصلا مصالحه یعنی سازش؛ ولی اگر جایی باشد که مجوز شرعی ندارد، آنجا قطعا دیه دارد.
* برای سقط جنین عمدی، غیر از دیه، چه مقدار باید کفاره پرداخت شود؟
به سراغ کفاره برویم؛ بعضی از فقها مثل حضرت امام(ره) در کتاب شریف تحریر الوسیله، کتاب الدیات ایشان، مسئلهی ۲ جنین، کفاره را لازم میدانند. منتها چه زمانی؟ بعد از دمیده شدن روح، چون قتل است. ما کفارهی قتل داریم، در قرآن هم داریم. «وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا»[۳]، آنجا میگوید که کفاره دارد. کفارهاش هم مثل کفارهی روزهخوری عمدی است. حالا شاید نیازی نباشد که من آن را توضیح دهم ولی حضرت امام(ره) قائل به کفاره هستند. در آقایان فعلیها آنطور که من گشتم، فتوای حضرت آیتالله سیستانی مثل امام است و میگویند که کفاره دارد و لازم میدانند.
این هم نکته است که ایشان میگویند: در صورتی که یقین کند جنین زنده بوده است. یعنی مراحلش را گذرانده و روح دمیده شده است، چنین چیزی را یقین دارد، اطمینان داشته باشد، کفاره هم دارد و کفارهاش هم ۶۰ روز روزه و ۶۰ فقیر را غذا دادن است، مخیّر هم نیست، باید هر دو را انجام دهد. تخییر نیست، مثل کفارهی روزهخوری عمدی نیست که ما میگوییم یا به ۶۰ فقیر غذا بده و یا ۶۰ روز روزه بگیر، اینجا اینطور نیست، اینجا باید ۶۰ روز روزه بگیرد و ۶۰ فقیر را اطعام کند.
* کفاره فقط پس از دمیده شدن روح است؟
بله، این دیگر کفارهی قتل است و اگر عمدی باشد، باید کفاره بدهد؛ مثل کسی که روزهی خودش را به حرام افطار کرده باشد، باید کفاره جمع بدهد و باید ۶۰ روز، روزه بگیرد و ۶۰ فقیر را اطعام دهد و برای ۶۰ روزه هم ۳۱ روز باید پی در پی باشد، این کفارهی قتل است؛ البته عرض کردم که این کفاره را هم همه فقها نمیگویند ولی من فکر میکنم اکثر آقایان فقها - چون میدانید که متأسفانه بعضی از مسائل در رساله نیامده است - به این کفاره قائل هستند.
* جنابعالی شخصیتی هستید که افراد زیادی با شما مرتبط هستند و سؤال میپرسند، مخصوصا در مباحث احکام شرعی که سالیان سال است از مشهورین این عرصه هستید و در این جلسه هم به بیان زشتی این کار، احکام آن و دیه و کفاره سقط جنین اشاره داشتید؛ اما متأسفانه این عمل همچنان در جامعه وجود دارد؛ سوال اینجاست که باید چه کرد که این عمل، کم شود؟ جامعه چه وظیفه ای دارد؟ منِ مبلغ جه مقدار وظیفه دارد؟ آن خانواده چه تفکری را باید به خودش تزریق کند؟
ببینید بنده معتقد به این هستم که اگر بخواهیم این کار حل شود، نیاز به یک بسیج همگانی دارد و واقعا شوخی هم ندارد.
ببینید در کرونا واقعا یک بسیج همگانی وجود دارد. چرا؟ از رهبری گرفته تا دولت، تا مجلس، تا مردم، تا پزشکان، همه همّشان این بود که چرا باید یک آدمی بمیرد.
حرف این بود که جلوی این را بگیریم. الان هم همین است. این نیاز به یک بسیج همگانی دارد و هر کسی هم وظیفهی خودش را انجام دهد و تداخل هم نشود، یعنی بفرمایید یک نهضت ملی برای مبارزه با سقط جنین صورت بگیرد.
مجلس نقش بهسزایی دارد، چون میدانید قوانین میآید و این قوانین به مقام اجرا میرود، حالا ما کاری نداریم که اجرا بشود یا نشود، حداقل باید قوانین بازدارنده تصویب شود. این مربوط به مجلس است.
قوّهی قضائیه خیلی نقش دارد، به خاطر اینکه اگر بزه و جرم تلقی شد، قوّهی قضائیه در بازدارندگی آن به لحاظ اینکه مجرم را تنبیه میکند، نقش بهسزایی دارد.
چطور در مفسدین اقتصادی ورود میکند، واقعا این را قوّهی قضائیه باید ورود کند. من از گفتن این مسئله ترسی ندارم و در منبر حرم مطهر هم این را گفتم.
گفتم که: قوّهی قضائیه که دستش درد نکند، واقعا در این دورهی اخیر دیدهاید که یک امیدی به مردم برگشته است و خیلی کارهای خوبی کردند، ولی ما ندیدیم که بگویند یک پزشکی را به خاطر این کار محاکمه کردند؛ در حالی که آمار ما نشان میدهد که بعضی از پزشکان ما به صورت زیرزمینی و مخفیانه دارند این کار زشت را انجام میدهند.
چرا ما نباید ببینیم؟ این خودش خیلی مهم است، ما نشنیدهایم که اخبار اعلام کند: چند پزشک را دستگیر کرده اند و محاکمه شدند به خاطر اینکه این کار را به صورت مجرمانه انجام دادند. این واقعا خیلی مهم است، ما این را از قوّهی قضائیه میخواهیم.
* یا قوّهی قضائیه اصلا ورودی به این مسائل ندارد که اگر تا به امروز نداشته، حتما به سراغ آن برود و یا اینکه اگر به این مسائل هم ورود داشته است، اطلاع رسانی درست داشته باشد.
بله، من اخیرا با مدیرکل محترم دادگستری استان قم صحبت کردم و این نکته را به ایشان گفته ام. مدیرکل محترم پاسخ دادند که اخیرا ما وارد شدهایم و داریم یک کارهایی انجام میدهیم، یعنی با شدت و حدّت داریم این کار را انجام میدهیم.
اگر واقعا به این کار ورود کنند، قابل پیگیری و قابل پیشگیری است، یعنی اینطور هم نیست که نتوان کاری انجام داد. این هم مربوط به قوّهی قضائیه است.
نقش دولت هم معلوم است. ببینید ما نظام پزشکی داریم، همانطور که نظام مهندسی داریم، نظام پزشکی هم داریم، نظام پزشکی خودش ساماندهی دارد، ضوابط دارد، و سازمان نظام پزشکی هم زیر نظر دولت و زیر نظر وزارت بهداشت است. وزیر بهداشت چقدر دغدغه در این جهت دارد؟ بیاید اعلام کند. شاید رویشان نمیشود که بگویند خیلی وضعیت خراب است و آمار سقط جنین بالاست. عیبی ندارد، اصلا آمار هم ندهند ولی بگویند که الان سیاست ما در رابطه با مسئلهی سقط جنین این است و داریم این کار را میکنیم. این هم نقش دولت است.
این نقش سه قوّه است. نقش رسانهی ملی خیلی میتواند باشد، مستند بسازند، مناظره بگذارند، میزگرد بگذارند، بیایند، هم از حوزه بیاید و هم از پزشکان بیایند، چه اشکالی دارد؟، صاحبنظران بیایند، نقش رسانه خیلی مهم است.
نقش روحانیت هم مهم هست. ببینید روحانیت هم تریبون دارد، مسجد دارد، منبر دارد، نماز جمعه دارد و در رسانه ملی حضور دارد و می تواند از فرصت هایی که به دست می آید، استفاده کند و مؤثر باشد.
نقش حوزههای علمیه و مراجع را هم داریم، یعنی ما مرتب از آقایان مراجع استفتاء کنیم و بگوییم که استفتاء بهروز این است، این الان پاسخ آمده است.
اگر همهی اینها دست به دست بدهند و اولا فرهنگسازی انجام شود؛ یعنی یک کاری که ما میخواهیم بکنیم فرهنگسازی است، همه هم این نیست که ما بخواهیم چکشی عمل کنیم، یکی فرهنگسازی است. دوم، هشدار است. چون ما همیشه یک تبشیر و یک انذار داریم؛ مبشرین و منذرین.
منذرین، هشدار است. هشدار به اینکه سقط جنین عواقب فردی بدی دارد که پزشکان باید بگویند. عواقب فردی هم دو صورت دارد. هم روحی؛ هم جسمی.
مادران به ما مراجعه میکنند. مادری میگوید من کابوس میبینم. من الان سقط کردهام... . برای آسایش خودتان خواستید سقط کنید؛ اما بدتر شد. روح و روان و اعصاب او بههم ریخته است. این مشکلات روحی - روانی و همینطور مشکلات جسمی دارد. از نظر اجتماعی هم الان ببینید که وضعیت اجتماعی ما چطور است. ما اینها را داریم. اینها عواقب این کار هستند.
عواقب دنیوی دارد، عواقب اخروی آن چطور؟ جهنم دارد، چوب دارد، عذاب دارد، عقاب دارد. این انذار است.
تبشیر را هم کنارش بیاوریم. یعنی از آن طرف بگوییم که خانوادهها! سقط نکنید. خدای متعال فرموده است: «وَمَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا. وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ»[۴].
خانواده ها سقط نکنید، بشارت دهیم، تقویت ایمان کنیم، توکلشان را قوی کنیم، معرفتافزایی کنیم. با این کار، این خانواده میتواند اعتماد کند. اعتماد به نفس پیدا میکند، دیگر دغدغه ندارد که الان چه میشود؟ وضعیت اقتصادی گرانی است، بله، گرانی است. خداوند میتواند ۴ تا را تأمین کند، ۵ تا شود، تفاوتی ندارد، یکی که اضافه شود، یعنی برای خداوند کم میآید؟
هم مبشرین و هم منذرین و هم فرهنگسازی و هم دست به دست دادن که انشاءالله به امید پروردگار متعال مشکل حل شود؛ البته من نمیخواهم بگویم که این معضل کاملا محو میشود ولی در هر صورت در تقلیل آن تأثیر دارد. حتی اگر ما کاری کنیم که در روز ۵ تا سقط جنین هم کم شود، این برای ما مهم است.
* خیلی متشکریم؛ از اینکه وقتتان را به ما دادید ممنونیم. انشاءالله که بتوانیم به وظیفهمان که حتما وظیفهی رسانهی حوزه هم هست به درستی عمل کنیم.
از زحمات شما و گروه شما متشکرم. من در جریان هستم، در طول سالها مباحث مهم و حیاتی بوده، مباحثی که اطلاعرسانی آن نیاز بوده و گاهی شما خلأ رسانهی ملی را هم پر کردید، یعنی آن انتظاری که ما از رسانهی ملی داشتیم و متأسفانه برآورده نشده است، شما در حد امکانات خودتان خلاصه این موضوعات را دنبال کردید و امیدواریم که انشاءالله خداوند توفیقات شما را روزافزون کند.
گفت و گو از: محمد رسول صفری عربی