به گزارش پایگاه 598، به نقل از تسنیم، هر چه به هفتههای پایانی لیگ برتر فوتبال نزدیکتر میشویم، تنور این مسابقات داغتر میشود و همه منتظر مشخص شدن چهره قهرمان فصل بیست و یکم هستند. استقلال و پرسپولیس با اختلافی قابل توجه نسبت به سایر تیمها در ردههای اول و دوم قرار و رقابت سختی برای کسب جام قهرمانی دارند.
در این میان مسئلهای که این روزها شاید بیشتر از مسابقات و حساسیتهای فنیِ داخل مستطیل سبز برای روشن شدن سرنوشت لیگ خودنمایی میکند، حواشی پیرامون تیمها و به ویژه صدرنشینان و مدعیان قهرمانی است. حواشی که چه عرض کنیم، گاهی اوقات بیشتر شبیه به نفرتپراکنی است که از سویی به سویی دیگر حواله داده میشود. درحالی که عوامل مدیریتی، فنی و رسانهای سرخابیها در کنار همراهی رقت انگیز دیگر باشگاهها از ابتدای فصل با مصاحبه و بیانیه و موضعگیری رسمی و غیر رسمی، به کارزارِ نفرین شده اتهامزنی و سیاهنمایی قدرت بخشیدهاند، این روند در هفتههای پایانی لیگ رنگ و بویی زشتتر از قبل به خود گرفته شده است.
کری و شوخی یا توهین و تهمت؟
این «درد بیدرمان» که به جان فوتبال ایران افتاده، مدتی است با خروج از فضای باشگاهی و هواداری به پیشکسوتان نیز کشیده شده است. افرادی که خود از جنس فوتبال هستند و تجربه سالها حضور در سطح اول تیمهایشان را دارند. ستارههای دیروز و بازنشستههای امروز به خوبی از حساسیتهای دنیای فوتبال و به خصوص هفتههای پایانی لیگ باخبرند و با گوشت و پوست و استخوان جو سنگین آن را لمس کردهاند اما با علم بر سختی شرایط در آتشی میدمند که دودش ممکن است خانه تیمهای محبوبشان را هم بسوزاند.
این روزها در فضای مجازی و هواداری فوتبال محتوایی دست به دست میشود که خیلیهایشان نه اخلاقی هستند، نه حرفهای و نه انسانی اما شاید باورش سخت باشد که عبارات «نون حلال سیخی چند»، «امتیاز معیشتی»، «کاپیتان تیم معتادان» و کلی ادعای توهینآمیز و تهمتهای بیحساب و کتاب دیگر از سوی افرادی منتشر شود که خود روزی در زمین فوتبال با تشویق دهها هزار هوادار وارد زمین سبز بازی میشدند.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
در روزهایی که عدهای تغییر نتایج دیدار چند تیم از جمله استقلال مقابل گلگهر را بهانه کردهاند و عدهای دیگر بیحساب و مدرک بازی هفته گذشته پرسپولیس با پیکان و بازی این تیم با ذوبآهن را شبههدار و در بوق و کرنا میکنند، برخی از پیشکسوتان با بیاعتنایی به اخلاق و ادب به راحتی برای خود میبُرند و میدوزند؛ فردی یا گروهی را عامل فساد خطاب میکنند و یا از یک باندِ سازماندهی شده برای قهرمانی یک تیم خاص پرده برمیدارند. اتهام میزنند، فحش میدهند، قضاوت میکنند و با سیاهنمایی حتی حاضر میشوند تاریخ را هم تحریف کنند.
مدتی است که درهای ورزشگاهها به روی هواداران باز شده و در حالی که برخی از پیشکسوتان فوتبال ایران که اصولاً باید دست یاری برای ایجاد آرامش و فرهنگ هواداری در فوتبال باشند، خود به عاملی برای متشنج کردن جامعه احساسی و زودباورِ هواداری مخصوصاً روی سکوها تبدیل شدهاند. در این میان مسئلهای که باید به آن پرداخته شود این است که آیا موضعگیریها و واکنشهای عجیب و غریب برخی از پیشکسوتان در فضای مجازی از سر دلسوزی و واقعاً برای حمایت از تیم محبوبشان است (که این موضوع بیشتر شبیه به یک توهم بزرگ است) یا اینکه مسائل دیگری مثل گدایی محبت و توجه یا افزایش فالوئر پشت پرده نوشتهها و ویدئوهای آنهاست.
زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
در سالهای اخیر به دلیل درگیری هواداران برخی تیمها در داخل و خارج ورزشگاهها عده زیادی مصدوم و مجروح شدهاند و خسارتهای زیادی به اموال عمومی وارد شده است. کار حتی به جایی رسیده که عوامل برگزاری و امنیتی مسابقات نیز در امان نبودهاند؛ موضوع سرباز احمدی را که به یاد دارید؟ این حال و روز فوتبال ایران است و مسیری که در آن قدم برمیداریم و با بازیِ نقش اولهایی چون برخی از پیشکسوتان و ستارههای سابق همراه شده، لذت بردن از فوتبال دیگر کار سادهای نیست. با انفعالی که ارکان قضایی فدراسیون در این مسائل در پیش گرفتهاند، دیگر جای امیدواری هم برای بهبود وضعیت احساس نمیشود.
در حالی که میتوان برای پیگیری فوتبال و لذت بردن از آن دلایل زیادی را شمرد اما با وضعیتی که شاهدش هستیم و روندی که در خارج زمین مسابقه از سوی باشگاهها و برخی پیشکسوتان و دیگر عوامل پیش گرفته شده، میتوان برای دوری از این بازی 22 نفره نیز دلایل قانعکنندهای برای خودمان داشته باشیم. زبان سرخِ برخی از پیشکسوتان در کنار برخی از بازیکنان، مربیان و مدیران و بیانیههای زشت باشگاهها، سرِ سبز فوتبال را بر باد میدهد و اینجاست که باید بگوییم در این فوتبال بیدر و پیکر، حرفِ حساب سیخی چند؟