روزنامه کیهان امروز پنجشنبه 31/1/91 در ستون اخبار ویژه خود نوشت:یک عضو متواری گروهک ملی- مذهبی خواستار استفاده از فضاهایی شد که هاشمی رفسنجانی ایجاد می کند. تقی رحمانی می گوید هاشمی با اپوزیسیون و اصلاح طلبان متفاوت است اما طرفین می توانند سوار قطار همسو شوند و ایستگاه های مشترکی داشته باشند.
تقی رحمانی پس از فرار از کشور به خاطر نقش آفرینی در فتنه سبز به پاریس رفت. او در مصاحبه با روز آن لاین حمله اصلاح طلبان به هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس ششم را اشتباه خواند و درباره این سؤال که آیا اصلاح طلبان و اپوزیسیون ملی- مذهبی حاضرند باز هم به دامن هاشمی برگردند، گفت:ملی مذهبی ها براساس تنظیم رابطه شان با مشارکت و مجاهدین انقلاب در انتخابات مجلس ششم، رابطه شان با هاشمی را تنظیم کردند. من در سال 84 مخالف این بودم که از هاشمی حمایت کنیم، اما ملی مذهبی ها این کار را کردند. جالب است که مهندس سحابی در دوره هاشمی به زندان رفت و به قول خود هاشمی قرار بود که رویش کم شود. اما به نظرم در برآورد نیروهای اصلاح طلب داخل حاکمیت از نقش آقای هاشمی، اشتباه صورت گرفت.
وی افزود: در انتخابات مجلس ششم بخشی از اصلاح طلبان بر این باور بودند که حضور هاشمی رفسنجانی و ریاست وی بر مجلس، می تواند باعث توقف پروژه اصلاحات شود و با توجه به فسادهای دوره سازندگی، این قابل دفاع نخواهد بود. به همین دلیل در انتخابات مجلس ششم مرزبندی سفت و سختی با هاشمی نشان دادند. وقتی مرزبندی طولانی و سخت شد، عملاً یک نوع واگرایی بین این نیروها اتفاق افتاد. خود هاشمی هم در شهریور 79 در نمازجمعه ای که خواند، به مطبوعات حمله کرد که این ها هر روز یک ترقه و بمب منفجر می کنند.
رحمانی با بیان اینکه افراد رده بالا و مطرح ترین چهره های حزب مشارکت وارد پروژه حمله به هاشمی شدند، افزود: پیش از انتخابات مجلس ششم، سه نفر از اصلاح طلبان به دفتر مجله ایران فردا آمدند. من خودم در این جلسه نبودم، اما از مهندس سحابی و هدی صابر نقل می کنم. آن ها گفتند که ما می خواهیم علیه هاشمی ویژه نامه ای منتشر کنیم، شما هم با توجه به اینکه از همان ابتدا منتقد سیاست های تعدیل بودید، مقاله ای در همین زمینه بدهید. مهندس سحابی اما مخالفت کرده و گفته بود که شما نباید به هاشمی حمله کنید. نقد هاشمی را اجازه دهید ما که اپوزیسیون هستیم انجام دهیم. شما اگر زیرپای هاشمی را خالی کنید، زیرپای خودتان هم خالی می شود. این مورد پذیرش اصلاح طلبان قرار نگرفت.
وی می گوید: وقتی اصلاح طلبان اشتباه محاسباتی می کردند، این اشتباه دامن ملی-مذهبی ها را هم به اعتبار همراهی با آنان می گرفت. من خودم در سال 84 فکر می کردم یا باید سکوت کنیم یا از آقای کروبی حمایت کنیم. چون فکر می کردم معین رأی نمی آورد اما دوستان از معین حمایت کردند و در دور دوم پشت هاشمی رفتند.
این عضو گروهک ملی- مذهبی همچنین درباره علت رد پیشنهاد سحابی از سوی اصلاح طلبان تصریح کرد: برداشت آنها این بود که ما مایلیم با نقد هاشمی، خودمان را مطرح کنیم. یکی از چهره ها می گفت ما ده وزیر عوض می کنیم. وقتی مهندس سحابی گفت خواهش می کنم نمایندگان مجلس [ششم] به زندگی مردم هم توجه کنند، یکی از آن ها گفت که خدا را شکر شما نماینده نشدید! می خواهم بگویم که نگاه مهندس سحابی، هم چنان نگاهی بود که رفاه اقتصادی و آزادی سیاسی را تدریجی می خواست، اما نگاه اصلاح طلبان تحکیم قدرت دولت خودشان بود. آنها حاضر نیستند آن اشتباهات را به درستی نقد کنند.
این گروهکی متواری درباره این پرسش که آیا هنوز می توان روی هاشمی حساب باز کرد، گفت: بستگی به شرایط دارد و اینکه ما چه چیز را می خواهیم. آقای هاشمی منافع خودش را دارد و می خواهد نظام را حفظ کند، اما کلاً نگاه هاشمی، یک نگاه بوروکراتیک است. بوروکرات ها بخشی از آزادی های مدنی را می دهند، اما همیشه نتیجه پروژه ها همانی نیست که معماران آن تصور می کنند. در موازنه قدرت خواست فرد مهم نیست، مهم این است که سمت و سوی فعالیت یک جریان به کجا می رود.
وی با بیان اینکه باید از فضاهایی که بوروکرات ها ایجاد می کنند استفاده کرد، افزود: برای وحدت های استراتژیک باید به وفاداری افراد توجه کرد، اما برای استفاده از فضاهایی که وجود دارد نیاز به این نیست. کما اینکه هاشمی هم نمی آید با دموکراسی خواه ها جبهه تشکیل دهد. ممکن است که قطار هم سو شود و ایستگاه های مشترکی داشته باشد. همان طور که سخنان وی در خطبه های نماز جمعه سال 88، با استقبال مواجه شد.
کوچولو بودی کجا بودی؟
مقامات شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس در حالی نسبت به سفر خانگی رئیس جمهور از جزیره ابوموسی جنجال می کنند که به ماهیت ایرانی این جزیره واقفند.
طی روزهای گذشته وزیر خارجه امارات، هیئت دولت سعودی، شورای همکاری خلیج فارس و سخنگوی وزارت خارجه ضمن مصاحبه ها و موضع گیری هایی تلاش کردند از دیدار رئیس جمهور با مردم جزیره ابوموسی در جریان سفر استانی به هرمزگان سوژه جنجال بسازند. هیئت دولت عربستان به ریاست ملک عبدالله این اقدام را محکوم کرده و آن را اشغالگری ایران خواند. وزیر خارجه امارات و سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز از ایران خواسته اند با مذاکره، این اختلاف!! را حل کنند.
اتخاذ این مواضع مضحک و بی ارزش در حالی است که کل عمر رژیم و کشور امارات متحده عربی 41 سال است و پیش از سال 1971 میلادی اساسا دولت-ملتی با این عنوان وجود خارجی نداشته است. کشوری به نام امارات عربی در این سال با تجمیع 7 شیخ نشین ابوظبی، دوبی، شارجه، ام القوین، رأس الخیمه، فجیره و عجمان تشکیل شد. بنابراین ادعای اینکه جزیره ابوموسی متعلق به کشور(!؟) امارات است اساسا، امری مسخره است و این در حالی است که جزیره ابوموسی- و حتی مناطقی نظیر بحرین- قرن های متمادی بخشی از تمامیت ارضی ایران بزرگ بوده اند. برخی از شیخ نشین های عضو شورای همکاری خلیج فارس، از حیث بی تاریخی در جعلی بودن شبیه رژیم امارات هستند.
خاطرنشان می شود ایجاد جنجال مصنوعی علیه جمهوری اسلامی ایران در حالی است که هم اکنون سربازان رژیم صهیونیستی خاک بحرین را اشغال کرده و در حال کشتار مردم مظلوم و مسلمان این سرزمین هستند همچنان که نظامیان آمریکایی هم اکنون بخشی از سرزمین های بحرین و قطر و... را در تیول خود دارند و هیچ یک از این دولت های غیور، کمترین اعتراضی نسبت به این امر ندارند و صرفا به عنوان گماشته های آمریکا در کشورهای یاد شده عمل می کنند.
این نکته نیز قابل ذکر است که سن برخی حاکمان امارات به مراتب بیشتر از عمر کوتاه رژیم امارات است و بنابراین باید از آنها پرسید که کوچولو بودند، کجا بودند و کجایی محسوب می شدند؟!
رادیو فرانسه روز گذشته در تحلیلی خاطر نشان کرد: واکنش به دیدار خانگی احمدی نژاد از جزیره ایرانی ابوموسی و به همین مناسبت گردهمایی وزرای خارجه شش کشور حاشیه جنوبی خلیج فارس در دوحه را می توان بیش از اصرار امارات به تکرار ادعای کهنه علیه ایران، به خشم کشورهای عربی از توافق اتمی روز 14 آوریل در اسلامبول نسبت داد. توافق های کلی ایران و کشورهای موسوم به گروه 1+5 در اسلامبول که با استقبال محسوس جامعه جهانی روبرو شد، نارضایتی های آشکاری را در جمع کشورهای مذکور و همچنین نزد دولت اسرائیل برانگیخت.
هیچ کشوری حاضر نیست تروریست های موساد را در خاک خود بپذیرد
هیچ کشوری در دنیا حاضر به پذیرش اعضای سازمان منافقین نیست.
مارتین کوبلر نماینده سازمان ملل در عراق با بیان مطلب فوق گفت: ساکنان پادگان اشرف در امر انتقال آنان به اردوگاه جدید (کمپ لیبرتی) همکاری نمی کنند اما مشکل عمده، پذیرش آنها توسط کشور سوم است چرا که هیچ کس حاضر به پذیرش آنان نیست.
وی در گفت وگو با فارین پالیسی گفت: حامیان این سازمان در آمریکا و کشورهای دیگر دولت های متبوع خود را تشویق کنند تا اعضای مجاهدین [منافقین] را بپذیرند چرا که هیچ کشوری حتی آمریکا علاقه ای به پذیرش آنها را ندارد و نشستی هم که 3 هفته پیش در ژنو برای همین امر برگزار شد به نتیجه نرسید.
کوبلر تصریح کرد که اگر هیچ کشوری به اعضای این سازمان اجازه اقامت ندهد با توجه به فشار دولت عراق، آنها فقط یک راه یعنی بازگشت به ایران خواهند داشت.
وی همچنین گفت اعضای سازمان پس از 30 سال اقامت در پادگان اشرف، در دنیا منزوی شده اند و تردیدهایی وجود دارد که آیا آنان واقعا شایسته اعطای پناهندگی هستند یا نه؟ از سوی دیگر، خبرهای جدید مبنی بر اینکه اعضای این سازمان از طرف اسرائیل دست به فعالیت های تروریستی در ایران می زنند، معضل تازه ای را به وجود آورده است.
آرزوی عبری آقای سعودی کاش فرعون به مصر برگردد!
مدیر سابق شبکه سعودی العربیه مدعی است مصر به یک فرعون نیاز دارد.
عبدالرحمن الراشد ضمن مقاله ای در الشرق الاوسط، به تخطئه انقلاب مردم مصر پرداخت و با بیان اینکه انقلاب می تواند طناب دار باشد، از تکرار حاکمیت فراعنه در مصر دفاع کرد. وی می نویسد: آیا فرعون شخصیتی از پیش مردود است؟ فراعنه عظیم ترین فرمانروایان مصر بودند و موفق ترین مراحل تاریخ تمدن بشری را عرضه کردند. اگر قسمت مصر آن شود که یک فرعون راستین نصیبش گردد، ما با نیروی بزرگ رو به رشدی مواجه خواهیم شد.
این سعودی خائن به ملت های عرب و مسلمان که توانست از سوی صهیونیست ها پاداش خیانت به مردم لبنان و فلسطین در جنگ های 33 روزه و 22 روزه را بگیرد، در ادامه هرزه نویسی خود می افزاید: مصر در وضعیت کنونی نیاز به فرعون دارد.
عملکرد خیانت آلود «الراشد» در العربیه باعث شد ملت ها و رسانه های عرب منطقه از شبکه یاد شده به عنوان «العبریه» یاد کنند. الراشد در نوشته خود اشاره ای به این حقیقت نمی کند که مصر طی نیم قرن گذشته توسط فراعنه ای چون انورسادات و حسنی مبارک اداره می شد و از قبل همین مدیریت فرعونی بود که زندگی انبوهی از شهروندان محروم مصر در قبرستان ها تبدیل به تصویر چشم آزار مصر شد.
جهت استحضار الراشد می توان به اظهارات عمروموسی- وزیر خارجه اسبق مصر- درباره عقب ماندگی های کشور خود و کشورهای مشابه منطقه اشاره کرد که چند سال پیش گفت ایران با پیشرفت های گسترده در حال ارسال موشک و ماهواره به فضاست و ما همزمان در مصر و کشورهای مشابه به این فکر می کنیم که چگونه می توان تونل های آذوقه رسانی و دارو رسانی به نوار غزه را شناسایی و مسدود کرد.
یادآور می شود پس از سقوط رژیم حسنی مبارک، بیشترین رعب و نگرانی به جان آل سعود افتاده است که در سفاکی و فساد، دست فراعنه را از پشت بسته اند.
اپوزیسیون یا قمپز را ممنوع کند یا بگذارد ما هم ... بزنیم!
کاریکاتوریست نشریات زنجیره ای که در نشست اخیر عناصر فراری درحضور داشته، می گوید برخی طیف های اپوزیسیون توقع دارند خبرنگاران همکار آنها «نازر» باشند نه ناظر یعنی زر نزنند!
نیک آهنگ کوثر با بیان اینکه ما را «نا-زر» می خواهند نه «ناظر» می نویسد: فکر نکنید دعوایی هست یا جنگی؛ نه! یک بحث انتقادی داریم که خیلی هم دوستش داریم! «اپوزیسیون» برای اینکه اپوزیسیون بماند، باید چکش بخورد. اینکه همه دوست داشته باشند که قربان صدقه شان بروی، نتیجه اش می شود یک گروه پیر شونده و میرا که خیال می کند همین پس فردا مردم ایران برایشان فرش قرمز می اندازند و بفرما می گویند. از این خبرها نیست! بعضی هایشان آنقدر خالی بسته اند که خودشان هم باورشان شده خبرهایی هست! اپوزیسیونی که در بند قمپز باشد، چیزی جز «قمپزیسیون» نیست.
وی درباره نشست محفلی اخیر طیفی از عناصر فراری و عدم شرکت شماری دیگر می نویسد: طرح های ارائه شده شاید پختگی لازم را نداشتند و یا شاید برخی مثل شهریار آهی نگران بودند که با طرح علنی پروژه ها، حیدر مصلحی ناگهان به کلید در گاو صندوق اپوزیسیون دست پیدا کند و همه چیز بر باد رود. به نظرم، برگزاری «باز» کنفرانس هایی از این دست بسیار مفید است. اولا معلوم می شود چه کسانی جرات می کنند حاضر باشند و حرفی بزنند. معلوم می شود چه کسانی تا پشت در کنفرانس می آیند و بعد از ترس دوربین قایم می شوند! معلوم می شود چه کسانی طرح هایشان متناسب با واقعیت درونی ایران است و معلوم می شود چه کسانی با آمار ساختگی دلشان را خوش کرده اند.
وی همچنین با اشاره به دنده عقب گرفتن شماری از عناصر فراری خاطرنشان می کند: با دوستی درباره آینده بخش بزرگی از مخالفان تازه خارج شده از ایران حرف می زدیم. پیش بینی او این بود که گروهی از اینان قبل از انتخابات ریاست جمهوری آینده، به ایران باز خواهند گشت. از سوی دیگر، بخشی از نیروهای ظاهرا اپوزیسیونی هم رفت و آمد با ایران را از طریق نزدیکان خود دنبال می کنند و مشکلی هم وجود ندارد. اتفاقا همین دوستان جزو مخالفان «براندازی» محسوب می شوند.
به نظر می رسد با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آتی و احتمال سازش بخش هایی از اصلاح طلبان و نشان دادن التزام به قانون اساسی، بسیاری از مشکلات گروهی حل شود و زبان سایت هایی در خارج از کشور تغییر کند.
نیک آهنگ کوثر در پایان مجددا نوشته است: برای پرسیدن لزومی به بی ادبی و حتی نمایش بلاهت ذاتی نیست. ما رسانه هایی می خواهیم که «زر» بزنند و نازر نباشند.
یادآور می شود نامبرده پیش از این به اشتباه از سوی طیفی از اپوزیسیون متهم شده بود که خبرچین وزارت اطلاعات است!