به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، ظاهرا و تحقیقا غرب گرایان در تمام کشورها دارای خصوصیات مشترکی هستند که میتوان با درک این خصوصیات خطوط کلی حوادث سیاسی کشورهایی را که غرب گرایان در آن به قدرت میرسند را شناخت و با نگاهی به آینده قدمهای بعدی ایشان را پیشخوانی کرد.
حوادث اوکراین بهترین مصداق و بارزترین نمونه این ادعاست. ولادیمیر زلانسکی و اختلافش پس از فروپاشی اتحاد شوروی سابق تا کنون در یک خوش بینی افراطی تمام اهرمهای قدرت در مذاکرات جهانی خود را به صرف همین خوش بینی به غرب از دست دادند و امروز در برابر ارتش تا دندان مسلح روسیه یکه و تنها ملت خود را به میان آتش و خون افکندند.
خطای محاسباتی مردم اوکراین و ولادیمیر زلنسکی رئیس جمهور این کشور را میتوان خلاصه وار ذیلا تبیین نمود:
۱- مردم اوکراین در فضای باز سیاسی پس از فروپاشی شوروی با سکوت و نظاره گری خود اجازه دادند تا تمام داشتههای نظامیشان در زمینههای مختلف علمی - هستهای یکی پس از دیگری از کفشان برود.
حالا مشکل کار در اینجاست که اکثریت مردم اوکراین بخصوص اهالی اوکراین غربی شدیداً خواستار رابطه استراتژیک با غرب هستند. پوتین تنها به دخالت نادرست ناتو در اوکراین بسنده نخواهد کرد. مشکل اساسی و کلیدی پوتین و مشاورین او که بر زبان نمیآورند در این است که آنان نمیخواهند اوکراین و سایر جمهوریهای سابق شوروی (به جز کشورهای پیر بالتیک یعنی استونی، لتونی، لیتوانی) رابطه استراتژیک با غرب داشته باشند. مردم اوکراین با انتخاب فردی غرب گرا که هیچ سابقهای نیز در سیاست ورزی در کشوری مانند اوکراین نیز نداشته فکر کردند که با این انتخاب خواهند توانست به رویای متصل شدن به غرب جامه عمل بپوشانند، اما اینک به سراب رسیده اند و امکان مرگ کشور و تجزیه کشور نیز بالای سرشان در حال چرخیدن است.
۲- اما خطای محاسباتی ولادیمیر زلنسکی، او که از صحنه هنر طنز خود را به کاخ ریاست جمهوری رسانده بود امید زیادی داشت تا بتواند در بازی سیاست با تکیه بر غرب و خصوصا اروپا و آمریکا بتواند نقش یک ناجی را ایفا کند غافل از اینکه دنیای سیاست شوخی کنندگان با خود را با ذلت و خواری به زباله دان تاریخ خواهد فرستاد. در اثبات این ادعا به التماسهای ذلت گونه او توجه کنید تا نا امیدی مفرط را احساس کنید.
با بیان فوق، تا زمانی که مردم اوکراین درک و فهم خود را با واقعیتهای جهان منطبق و آمریکا ارادهای تقلیلکننده از نقش ناتو در نزدیک شدن به مرزهای روسیه و همپیمانانش نشان ندهد (که بعید هم بنظر میرسد) این زخم با گذشت زمان به اشکال دیگری و در جای دیگری دوباره با شدتی تهاجمیتر سر باز میکند. مردم و دولت اوکراین نشان دادند که هیچگونه درک درستی از سیاست ورزی به روز شده با کشورهای پیرامونی و جهان ندارند. مشکلات امروزشان ناشی از همین موضوع است و انتخاب یک فرد کمدین بدون سایقه سیاست گذاریهای کلان کشوری نقطه ضعف بزرگ ملت اوکراین است لذا هزینه بسیار گزافی از تلفات و خسارات نیروری انسانی و ساختارهای اقتصادی خود را در مقابله با روسیه از دست خواهند داد.
از سوی دیگر بنظر میرسد روسیه قصد تصرف کامل نظامی اوکراین را نداشته باشد و تجزیه این کشور میتواند در کنترل آینده این منطقه با حضور جمهوریهای خود مختار وابسته بخود در جغرافیای سیاسی منطقه فواید بیشتری از اشغال کامل را در پی داشته باشد.