کد خبر: ۵۰۳۲۰
زمان انتشار: ۱۲:۱۴     ۳۰ فروردين ۱۳۹۱
هنوز معاویه زنده است که یزید عاشق زنی می‌شود و از پدر می‌خواهد هر طور شده او را برای او به‌دست آورد. اما مشکل اینجاست که آن زن شوهر دارد و همین موضوع کار را برای معاویه نه سخت که زمان‌بر می‌کند. اما همه زمانی که معاویه صرف می‌کند، دارد به نتیجه نزدیک می‌شود که امام حسین علیه السلام وارد ماجرا می‌شود و از ظلم بزرگی که پسر ابوسفیان مقدماتش را با هزار بدبختی چیده بود، جلوگیری می‌کند.

روایت تلاش‌هایی که معاویه می‌کند و دسیسه‌هایی که می‌چیند، شما را به اندرونی دربار او می‌کشاند و اوضاع و احوال حکومت را به شیوه‌ای شگفت انگیز و جذاب در برابر چشمان‌تان قرار می‌دهد؛ جوری که تا حالا به این وضوح ندیده‌اید.

چانه زدن‌های معاویه با ابوهریره که مسئول جعل حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله است و مجادله‌هایش با ابودرداء که صحابی بی بصیرت و زاهد دوران معاویه است، از بخش های فوق العاده جذاب کتاب است. از میان گفت‌وگوهای معاویه با ابوهریره که به حدیث معروف پیاز عکه هم می‌کشد، خیلی چیزها از حال و احوال مردم آن زمینه دستگیرتان می‌شود.

شاید اهل نمایش‌نامه خواندن نباشید. حق هم دارید؛ خواندن توصیفات صحنه و توضیحات مربوط به حالات و رفتار شخصیت‌ها می‌تواند حوصله کسانی را که نمایش‌نامه خوان حرفه‌ای نیستند، سر ببرد. اما این کتاب قضیه‌اش فرق می‌کند. این توصیفات کم و کوتاه است و صحنه‌ها آن‌قدر تغییر نمی‌کنند که نیاز به توضیحات پی در پی باشد. ضمنا گفت‌وگو‌های کتاب به‌قدری گیرا و روان است که شما اصلاً متوجه این مسائل نمی‌شوید و با ولع صفحه‌ها را یکی یکی می‌بلعید!

فصل‌های کتاب به اقتضای نمایش‌نامه بودنش پرده نامیده شده‌اند و کتاب در سه پرده ماهور، نوا و همایون سامان داده شده‌اند. پرده اول شامل یک درآمد است که شرح عاشق شدن یزید از زبان خودش است. و دو صحنه این پرده به شرح بخش نخست دسیسه‌های معاویه برای روا ساختن حاجت یزید می‌پردازد.

پرده دوم کمی به حال و روز زینب می‌پردازد؛ زنی که یزید عاشقش شده است و الباقی در کاخ معاویه، ادامه حیله‌های او را نقل می‌کند.

اما پرده سوم نمایش، شاهکار حضرت همایون است. جایی که حضرت اباعبدالله علیه السلام وارد ماجرا شده و همه آنچه معاویه رشته بود، به گوشه چشمی پنبه می‌کند.

در طول خواندن کتاب، ممکن است از آن‌همه ذکاوتی که نویسنده برای معاویه قائل شده لج‌تان بگیرد اما در پایان متوجه می‌شوید که اگر این همه کیاست حقیقت هم داشته باشد، باز هم در برابر هوش پسر علی ابن ابی طالب علیهما السلام چون قطره‌ای گنداب در برابر دریاست.

وقتی کتاب تمام می‌شود با خیال راحت لعنی نثار معاویه و دودمانش می‌کنید و از سر خضوع، صلواتی بر محمد و آل محمد صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین می‌فرستید.

اگر هنوز مطمئن نیستید که آیا این نمایش‌نامه به دلتان می‌نشیند یا نه، بخشی از کتاب را که شامل گفت‌وگوی معاویه با ابودرداء است، در زیر بخوانید:

معاویه می‌خواهد ابودرداء را برای خواستگاری به عراق بفرستد و ابودرداء به‌خاطر کهولت سن و سختی راه امتناع می‌کند. این مسئله، معاویه را مجبور می‌کند تا از راه تهدید به میدان بیاید اما با زبان خاص خودش:

 

معاویه: راستی امروز بدون هیچ دلیل و بهانه‌ای یاد ابورواحه افتادم.

ابودرداء: (جا می‌خورد) ابورواحه!؟

معاویه: می‌گفتند، با وجود اقرار و اعتراف به اسلام و مسلمانی، باز هم دل‌تان نمی‌آمده آن بت اختصاصی خودتان را بشکنید. بتی که زمان جاهلیت، در منزل داشتید و پرستش می‌کردید. و فقط ابورواحه که دوست بسیار نزدیک‌تان بوده، جرأت کرده آن بت را بشکند و از خشم احتمالی شما در امان بماند، از بس که به آن بت تعلق خاطر داشته‌اید. پدرم می‌گفت...

ابودرداء: آهان. چه خوب شد. گفتید: پدر، یادم آمد. اخیراً زیاد پیش می‌آید که افرادی به من مراجعه می‌کنند -به دلیل آشنایی مختصرم با علم انساب- و درباره پدر شما می‌پرسند، که از چهار نفری که مطرح هستند و بر سر زبان‌ها هستند، کدام‌یک به واقع پدر شما محسوب می‌شوند؟ عمارت بن ولید؟ یا مسافر بن ابی عمرو؟ یا ابوسفیان؟ یا معن غلام ولید بن مغیره؟ به‌خصوص که اخیراً نام نفر پنجمی هم -جدی‌تر از چهار نفر دیگر- مطرح شده، -مقصودم صباح است، غلام ابوسفیان- و چه بسا همان هم موجب تجدید مطلع این بحث شده. من مترصد فرصتی بودم که از خودتان سوال کنم. گفتم؛ شاید تحقیقات جامع‌تری در این زمینه داشته باشید که بشود دهان مردم را با آن مسدود کرد.

معاویه: من از شما با این تجربه و سن و سال متعجبم که برای مردم و حرف و حدیث‌شان وزن و بهایی قائلید. اگر بنا بر اعتنا به حرف مردم بود، همین آقازاده شما که نور چشم من هست و نماینده و معتمد من در امر اخذ مالیات، تاکنون باید متحمل تاوان‌های فراوان و مجازات‌های سنگین می‌شد که کمترینش؛ برکناری از کار و مصادره اموال بود. ولی من برای خود مردم کمترین بهایی قائل نیستم، چه رسد به حرف و...

ابودرداء: گویا اهمیت این وصلت، بسیار بیشتر از آن میزانی است که من تصور می‌کردم!

*

چاپ سوم کتاب «کرشمه خسروانی یا مخالف بیداد به سبک همایون» را انتشارات نیستان در 174 صفحه و با قیمت 3500 تومان روانه بازار کرده است.

لینک خرید اینترنتی: http://www.neyestanbook.com/showbook.asp?id=147
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۴
* نظر:
ارسال نظرات
زهرا
Iran, Islamic Republic of
۰۷:۰۵ - ۲۰ اسفند ۱۳۹۶
۰
۰
کتابی بینهایت زیبا که خوندنش رو شدیدا توصیه میکنم
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها