امام موسي
صدر از جمله شخصيتهاي تاريخساز فقه شيعه بوده و هست. او علاوه بر اينکه
در حوزه انديشه بسيار تأثيرگذار بود، در زمينه سازماندهي شيعيان و فراتر
از آن مسلمانان نيز تاثيرات بسياري داشت. غيبت ناگهاني وي فقدان بسياري
براي جامعه شيعه و به طور ويژه مردم لبنان داشت. "مهدي فيروزان" براي آنان
که سرنوشت امام موسي صدر را دنبال ميکنند، فردي شناخته شده است.
او
علاوه بر اينکه خواهرزاده امام است داماد او نيز هست. فيروزان از جمله
کساني است که در پيگيري سرنوشت امام بسيار تلاش نموده است. او در انديشه
امام موسي صدر نيز بسيار تأمل نموده است و علاوه بر آن به دنبال انتشار
مجموعهاي از آثار اوست. وقتي خواستيم از امام و سرنوشتش بيشتر بدانيم با
روي خوش ما را پذيرفت و به سؤالاتمان پاسخ داد. وي در حال حاضر مدير عامل
شهر کتاب است.
آخرين اطلاعات شما درباره سرنوشت امام موسي صدر چيست؟
بسم
الله الرحمن الرحيم. ما هر بار که به حکومت ليبي فشار آورديم، چه در زمان
قذافي و چه در حال حاضر که بايد مساله پيگيري امام موسي صدر را در اولويت
برنامههايتان قرار بدهيد، معمولا قضيه پيگيري را تا حدودي فعال کردند، اما
به محض اينکه يک هفته، ده روز گذشته، دوباره روال پيگيري کند شده است. به
عنوان يک خبر مهم بايد خدمت شما عرض کنم، در اولين سفر وزير خارجه لبنان به
ليبي که فقط براي قضيه پيگيري امام صدر شکل گرفت و وزير خارجه لبنان هم به
نمايندگي از جانب حاکميت لبنان يعني به نمايندگي از رييسجمهور، رييس مجلس
و رييس دولت رفت، در آن سفر چند توافق صورت گرفت؛ يک- اينکه دولت انتقالي
ليبي، تمام اطلاعات و اسنادي که در دفترهاي قذافي، سنوسي، سيفالاسلام و
مراکز اطلاعاتي ليبي است، را جمعآوري کند و در يک جا قرار بدهد که قابليت
دسترسي و مطالعه و بررسي داشته باشد. دو- قرار شد که يک متولي براي پرونده
امام موسي صدر تعيين بکنند که آقاي عبدالجليل، دادستان ليبي را تعيين
کردند. سومين توافق اين بود که طرف ليبيايي به نمايندگي دادستان و طرف
لبناني به نمايندگي قاضي حسن شامي اطلاعاتشان را با همديگر تبادل بکنند و
مطالعه بکنند تا به محل زندان امام موسي صدر برسند. يعني واقعا ظرف يک هفته
هيات لبناني تمام اطلاعاتش را در اختيار طرف ليبيايي گذاشت و طرف ليبيايي
هم با اعزام دو تن از تيم دادستاني ليبي به لبنان، با خانواده امام موسي
صدر و بعضي از مقامات لبناني گفتوگو کردند و با کارشناسان پرونده امام
موسي صدر که ظرف اين سي و سه سال چه در ايتاليا، چه در ليبي تحقيقات کرده،
با آنها ملاقات کردند و قول دادند که وقتي بر ميگردند ظرف يک هفته
اطلاعات دقيقتري را در اختيار ما بگذارند. قرار شد که با عدهاي از
زندانبانان گفتوگو کنند و اظهارات آنها را جمعآوري کنند. در اين فاصله
سيفالاسلام گرفته شده بود، قرار بود اطلاعات او را هم بگيرند، بعد متعاقبش
سنوسي دستگير شد که سؤالهايي که در اختيار هيات ليبيايي بود بايد از
سنوسي سؤال ميشد و اطلاعات او جمعآوري ميشد، اما ما بعد از مدتي ديديم
که باز واکنش ليبياييها علي رغم آنکه در آن توافقنامه، همه مقامات ارشد
ليبي سرنوشت امام موسي صدر را به عنوان يکي از اولويتهاي اصلي سياست خارجي
ليبي ذکر کرده بودند، ولي دوباره روند پيگيري دچار کندي و سستي شد. بر
اساس فشارهايي که خانواده ايشان، دولت لبنان و بعضي رهبران عرب آوردند و
خصوصا اينکه ايران هم درخواست کرد و جمهوري اسلامي از طريق سفيرمان در آنجا
پيگيري نمود، دولت ليبي قرار شد که نتيجه پيگيريهايش را در اختيار هيات
لبناني بگذارد و هيات لبناني براي فعال کردن قضيه عازم ليبي بشود. الان
هيات لبناني در ليبي است. وزير خارجه لبنان آقاي عدنان منصور، همچنين آقاي
هيثم جمعه و آقاي قاضي حسن شامي که نماينده دولت لبنان براي پيگيري پرونده
است، دارند با ليبياييها، اطلاعات و اخباري را که در اين فاصله به دست
آمده تبادل نظر ميکنند. تا آنجايي که مطلع شدهام برخي اطلاعات جديد از
جانب ليبياييها در اين جلسات مطرح شده است که هيات لبناني در حال بررسي
اين اطلاعات است. اميدواريم که در آينده نزديک اطلاعات و اخبار خوبي درباره
حيات امام صدر اعلام کنيم.
يعني هنوز مناطقي در ليبي هست که دست دولت انتقالي نيست که هنوز بحث زندانهاي ديگر مطرح است؟
من
چون در آن سفر اول بودم و هم در ديدار وزير دفاع و وزير کشور و هم ملاقات
با دادستان ليبي حضور داشتم، هر سه اين آقايان تصريح کردند که مناطق بسياري
وجود دارد که تعبير عربياش «واسعةٌ شاسعة» بود، وجود دارد که هنوز در
اختيار دولت انتقالي نيست. يک نوع آتشبس اعلام نشده با طرفداران قذافي يا
مثلا بعضي از عشايري که هنوز نپذيرفتهاند که با دولت انتقالي همکاري
بکنند. مثلاً منطقه بنيوليد يکي از مناطقي است که هنوز تحت سيطره کامل
دولت انتقالي نيست؛ همچنين منطقهاي در مرز چاد و مناطقي در مرز نيجر تحت
کنترل کامل اين دولت نيست. اين نکته را من براي شما بگويم که وزير دادگستري
در آن جلسه گفت: چون مورد امام موسي صدر، مورد آدمربايي است، براي ما از
نظر زماني، اولويت دارد که هيچ گونه فوت وقتي جايز نيست و آن سفر، سفر خيلي
خوبي بود و دستاوردهاي خوبي داشت، منتها من هم از اين وضع گمان ميکنم که
بالاخره دولت انتقالي با مسائل بسياري که دارد، قاعدتاً هر کسي که بيشتر
درخواست بکند ميتواند به مطالباتش برسد. آنها هم مشکلات زيادي دارند که
قاعدتاً در درون اين مشکلات، يک چيزهايي اولويتهايش عوض ميشود. به همين
دليل هم ما تصميم گرفتيم که دائماً پيگيري کنيم، دائماً فشار بياوريم تا ان
شاء الله بتوانيم در مناطقي که هنوز آزاد نشده، زندان امام را پيدا کنيم.
شنيده
شده است که قطعه فيلم کوتاهي براي مرحوم آيتالله سيدرضا صدر در ايران
ارسال گرديد، که شخصي شبيه امام صدر را در حياطي کوچک و زير نظر دو سرباز،
در حال قدم زدن نشان ميداد. مرحوم آيتالله صدر بر اين اعتقاد بود که شخص
نشان داده شده در فيلم، خود امام صدر ميباشد. قضيه اين فيلم چيست و آيا
الان موجود است؟
چون آن موقع بالاخره من هم جزو کساني بودم که
توفيق پيگيري را داشتم و هنوز هم دارم، اين فيلم را ديدم. در طول اين ۳۳
سال، اطلاعاتي به ما رسيده که بعضيهايش خيلي معتبرتر و متقنتر از اين
فيلم است. اما ما به دليل اينکه متهم به ساده انگاري و اينکه از حيث عاطفي
داريم اين قضيه را پيگيري ميکنيم، خيلي از اينها را به عنوان استنادهاي
علمي مطرح نکرديم. ولي مجموعۀ اطلاعاتي که در طول اين ۳۳ سال به دست آورديم
چه قبل از انقلاب ليبي و چه بعد از بيداري اسلامي در ليبي، در تمام اين
موارد، جمعبندي خانواده به اين رسيده که امام در ليبي ربوده شدهاند و
زندهاند و هم اکنون در يکي از زندانها هستند. در همان سفري که به ليبي
رفتم، با آقايي گفتوگو کردم به نام آقاي قويله که همان شخصي است که به
خاطر فشاري که دولت قذافي بر او ميآورد و تهديدش ميکند، او به دادگاه
ميرود و شهادت ميدهد که امام موسي صدر از ليبي رفتهاند. من با ايشان
گفتوگو کردم، ايشان اطلاعاتي در اختيار ما گذاشت و اعتراف کرد که من شهادت
دروغ دادم و مايلم امروز جبران بکنم. اطلاعاتي که ايشان در اختيار ما
گذاشت، که قطعاً طرف ليبيايي هم اين اطلاعات را دارد، اطلاعات درخشاني است.
از اينکه در طول اين سالها، امام از کدام منطقه به کدام منطقه برده شده
است. مثلاً ببينيد آقاي عبدالله السنوسي در يکي از اظهاراتش ميگويد: قذافي
امام را به من سپرد و گفت ايشان را ببر به جنوب ليبي و بسپار به يک کسي که
من اسمش الآن به خاطرم نمانده است، اما در اسناد هست، که آن آدم بالاترين
و مطمئنترين عنصر امنيتي ليبي براي قذافي است. سنوسي به عنوان رئيس
سازمان اطلاعاتي ليبي، امام را از طرابلس ميبرد و تحويل آن آدم ميدهد، ما
سرنخ آن آدم را گرفتيم، آن آدم الان فراري است و ما نميدانيم کجاست. خيلي
هم تلاش کرديم و از همين سايت شما من از اين آدم دعوت ميکنم، که هر جاي
دنيا هست اگر از سايت شما خبرش به او ميرسد، حتماً با خانواده امام موسي
صدر تماس بگيرد که ما اطلاعاتش را بگيريم. الان براي او خطري ندارد که
اطلاعات امام موسي صدر را در اختيار ما بگذارد و من سايت شما را الان يک
وسيله مناسبي ميدانم که از اين فرد دعوت کنم. بنابراين بر اساس اطلاعات
آشکار و پنهاني که داريم جمعبندي خانواده قطعي است که امام در قيد
حياتاند. من آن فيلم را هم ديدم. آن فيلم براي مطرح کردن در دادگاهي که
محکمهپسند باشد که بگوييم ببينيد اين چهره، چهرۀ امام است، مناسب نبود.
اما به اندازه کافي اطلاعات قبلي را تأييد و تأکيد ميکرد که امام در ليبي
است. چون فيلم از پشت گرفته شده بود. يک روحاني بود که قامتش رشيد بود و از
قسمتي از يک حياط به قسمت ديگر حياط ميرفت و توي يک اتاقي بود. خب ما اين
را به هر کسي نشان بدهيم ميتواند به ما بگويد که شما از کجا ميگوييد که
ايشان، امام موسي صدر است. ما دلايل خيلي محکمتري از اينها داشتيم که
امام در قيد حياتاند و هستند.
پس
اين حرف که گفته ميشود چون مسأله براي قذافي خيلي مهم بوده است، فقط خود
او از جزئيات مکان زنداني شدن و ساير مسائل اطلاع داشته، دروغ است؟
همين
طور است. قذافي اطلاع داشته است ولي معنايش اين نيست که فقط قذافي اطلاع
داشته است. چون بالاخره قذافي که خودش آب و غذا براي امام نميبرده است.
اگر امام قرار است از اين محل به يک محل ديگر منتقل بشود، خود قذافي که اين
کار را انجام نميداد. قطعاً عوامل خيلي نزديکي به خودش داشته است که
امروز آنها يا فرارياند يا جايي هستند که ميتوانند اطلاعاتي را در
اختيار ما قرار بدهند.
چرا از طريق آقاي جلود، که در زمان ربوده شدن امام نخستوزير ليبي بود، پيگيري نميکنيد؟
ببينيد
ساختار ليبي طايفهاي است. ما همه اينها را در طي اين سالها فهميدهايم.
ما با آقاي جلود از طرف طايفهشان تماس گرفتيم و منتظريم که طايفه از آقاي
جلود موافقتشان را بگيرند که بتوانيم با ايشان گفتوگو کنيم. راه مستقيم
با جلود نداريم، به دليل اينکه تحت نظارت يکي از دولتهاست و ما دوست
نداشتيم از آن طريق برويم. از طريق طايفهاش خواستيم که راهي را فراهم
کنند.
با توجه به اينکه آقاي عبدالجليل خودشان يک مدت وزير دادگستري ليبي بودهاند، خودشان به شخصه اطلاعات خاصي در اين مورد نداشتند؟
من
آقاي عبدالجليل را در اين قضيه آدم صادقي ديدم. ايشان به دليل اختلافاتي
که با قذافي داشته، خيلي زود پست وزارت را رها کرده است. من يادم هست
ايشان يک سفري آمده بود ايران و در ايران انتقادات زيادي نسبت به قذافي
داشت. همان موقعي که وزير بود و بعد برگشت و استعفا داد. بنابراين مدت
مسؤوليتش خيلي طولاني نبود که اطلاعات کاملي بتواند جمع بکند و اين قدر
مساله داخلي داشت، که حتما به اين قضيه نرسيده بود و اين قضيه چون براي
قذافي خيلي اطلاعاتي امنيتي بوده، در سيستم مدنياش نميآمد.
چه کساني به دنبال روشن شدن وضعيت امام موسي صدر و اعلام وضعيت واقعي ايشان هستند؟
امام
موسي صدر برخاسته از حوزه علميه قم است. برخاسته از فقه جواهري است. از يک
خاندان عريقي است که در لبنان، ايران و عراق همواره سوابق درخشاني داشته و
دارد. در ايران مرجعيت شيعه از مسأله پيگيري حمايت کرده است. روحانيت
هميشه حمايت کرده است. دولتها به دليل ملاحظات سياسيشان گاهي خيلي در
مسأله پيگيري تلاش کردند. گاهي وقتها هم نتواستهاند تلاش بکنند اما در
مجموع من احساس ميکنم مقام معظم رهبري که خود من ملاقات با ايشان داشتم و
بعد از آن ملاقات، براي من قطعي است که حضرت آيتالله خامنهاي
(مدظلهالعالي) به شدت اين قضيه را حمايت ميکردند و پيگيري مينمودند. من
يادم نميرود که ايشان فرمودند: به آقاي خاتمي (رئيسجمهور وقت) بگوييد که
اين قضيه را پيگيري بکنند، حتي به قيمت قطع روابط با ليبي ولو بلغ ما بلغ.
من اين را خودم از آقا شنيدم. بنابراين احساس من اين است که در حد مسؤولان
طراز اول نظام، از رهبري اگر شروع بکنيم، جديت در مورد پيگيري قطعي است.
وقتي به سطوح پايينتر ميآييم يک ملاحظاتي وجود دارد. مثلاً من دقيقا يادم
است که يک دورهاي ليبي رئيس شوراي امنيت بود که در آن دوره دولت ما به
خاطر ملاحظاتي که در مسأله هستهاي داشت، مساله پيگيري را به اصطلاح
امروزيها فتيلهاش را پايين کشيد ولي بعد از رفع اين قضيه و خيانتي که
ليبي کرد، قضيه بهتر پيگيري شد. ميخواهم بگويم که ملاحظات سياست خارجي و
سياست داخلي در طول اين سالها، جنگ و بعد از جنگ و خيلي ملاحظات ديگر تا
امروز همواره مسأله امام موسي صدر را تحت تاثير قرار داده است. اما در حد
رهبري و مرجعيت و مردم هميشه اولويت اول بوده است. الآن هم وزارت خارجه کمک
خوبي دارد ميکند. من بايد از طريق همين سايت شما، از معاونت آسيا، از
معاونت خاورميانه و شمال آفريقا، از مديرکل آن و از سفيرمان در ليبي واقعاً
تشکر بکنم.
آيا درست است بگوييم بين ربوده شدن امام صدر و پيمان کمپ ديويد که نزديک به سه هفته پس از ربوده شدن امام امضا شد، ارتباطي هست؟
قطعاً
حضور امام در منطقه سرنوشت اعراب و رژيم صهيونيستي را جور ديگري ترسيم
ميکرد. اين براي من قطعي است. به خصوص که بعدش هم که انقلاب اسلامي اتفاق
افتاده بود و حرکت فلسطين پشتيبانهاي قويي پيدا کرد و نبودن امام موسي صدر
در منطقه و ربودن ايشان توسط قذافي که از يک خانواده يهودي است در چارچوب
سؤال شما معنا دارد.
چرا
در مؤسسه امام صدر، کتابي تدوين نميشود که تمامي نامهها و سخنرانيها و
دست نوشتههاي ايشان در آن موجود باشد که يک منبع خوبي باشد براي کساني که
بخواهند تحقيق کنند و مطمئن باشند که مطالب ذکر شده در آن متقن و مورد
تاييد است؟
اين خيلي سؤال خوبي است. در حدود پانزده سال طول کشيد
که ما در لبنان يک مجموعهاي را از مصاحبهها، سخنرانيهاي، نامهها،
اخبار و در مطبوعات ايشان تهيه کرديم که حدود 10 جلد شده است و اسم اين
مجموعه «مسيرة الامام موسي الصدر» است. در حال ترجمه به فارسي است. من خبرش
را به شما بگويم. مطالب فارسي ايشان را هم گردآوري کردهايم که در حدود 12
جلد است و دائرة المعارف ميشود، که تقريباً الآن ميتوانم بگويم که چهار
جلد آن ويرايش شده و مابقي مجلدات فعلاً ترجمه شده است. اميدوارم تا
کنفرانس بينالمللي امام موسي صدر؛ معمار گفتوگو و تقريب، ما بتوانيم اين
مجموعه 12 جلدي را منتشر کنيم.
چه تفاوتها و يا شباهتهايي بين حرکت امام صدر و بزرگاني مثل سيد جمالالدين اسدآبادي وجود دارد؟
امام
موسي صدر به نظر من اتکايش بر فقه سنتي بيش از تمام متفکران و روشنفکران
ديني است و از طرف ديگر در استخراج احکام مستحدثه و مقتضيات زمان و مکان و
شرايط از ديگر متفکراني که نام برديد قويتر و اسلاميتر است. به تعبير
ديگر ميتوانم بگويم که برخورداري ايشان از علم حوزوي و دانش روز دانشگاهي و
حضور ايشان مشخصاً در لبنان که يک پلي ميان تمام تمدنها، مکاتب فلسفي
و... است و همچنين ذوقيات و تواناييهاي خودشان باعث شد که امروز اين نظريه
را بشود مطرح نمود که ايشان به عنوان يک مصلح توانسته بود پاسخ مشکلات روز
را از دل فقه سنتي استخراج بکند و ارائه نمايد.
تأثيرگذارترين جملهاي که خودتان از ايشان شنيدهايد چه بوده است؟
من
بحثهاي امام موسي صدر در مورد انسان، خيلي برايم ويژه است و فکر ميکنم
مشکل جهان امروز مشکل انسان است. ايشان در مورد انسان ميگويند: بدگماني به
انسان، بدگماني به خداوند است. اين جمله خيلي کليدي است. اين مقاله کرامت
انسان ايشان که در کليساي کبوشيه، خواندند، مقالهاي اساسي است؛ هم از حيث
فلسفي، هم از حيث مباني شريعت و هم از حيث نگاه آينده ميان اديان. مشخصۀ
اصلي امام موسي صدر، اگر بخواهيم در يک جمله بگوييم، انديشه خيلي انسان
گراي ايشان است. يک کتابي از حضرت علي عليهالسلام داريم، اسم اين کتاب را
ايشان گذاشتهاند إنسانية السماء، يعني آسمان انساني شده. البته اين با
اومانيسم غربي خيلي متفاوت است. همان طور که گفتم مبانياش، مباني فقهي
است.
آيا کتاب فقهي از امام موسي صدر در دست هست؟
متأسفانه
تقريرات ايشان از درس مرحوم آيتالله داماد که تقريرات اساسي بوده است،
آماده چاپ شده بوده و اين الآن مفقود است. باز من از دوستان امام، از
روحانيون و از مدرسين ايران و خارج از ايران، خواهش ميکنم اگر قسمتي از
تقريرات امام موسي صدر را در درس مرحوم آيتالله داماد دارند، براي مؤسسه
بفرستند. از برکات شما، ما دو سه تا دعوت جدي مطرح کرديم.
از اينکه وقت خود را در اختيار ما گذاشتيد ممنونم.
من هم از شما ممنونم.
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامي