به گزارش پایگاه 598، به نقل از فارس: هفته گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار تصویری با جمعی از اقشار مختلف مردم تبریز، در سخنانی اظهارنظر بعضی از افراد مدعیِ دلبستگی به انقلاب مبنی بر دور شدن انقلاب از اهداف را صادقانه ندانستند و افزودند: "کسانی که زندگی و مشی اشرافی دارند یا دم از تسلیم در مقابل استکبار و آمریکا میزنند، نمیتوانند مدعی پایبندی و دلبستگی به انقلاب باشند چرا که شعار انقلاب حمایت از پابرهنگان و محرومان، و مقابله با استکبار است و بیان این حرفها از آن افراد قابلقبول نیست."[1]
خلاصه فرمایش رهبر انقلاب را می توان در محورهای ذیل خلاصه کرد:
1- بهدروغ درباره انحراف انقلاب نظر میدهند.
2- بهدروغ میگویند که نسبت به انقلاب اسلامی دلبستگی دارند.
3- بهدروغ میگویند که به دنبال آرمانهای امام خمینی(ره) هستند.
4- بهدروغ میگویند که مدافع حقوق مردم هستند.
5- بهدروغ میگویند که منافع مردم برای آنها مهم است.
6- بهدروغ میگویند که به دنبال استقلال و تمامیت ارضی ایران هستند.
بنابراین از این منظر، کسانی که از سال 68 و بعد از رحلت امام خمینی(ره)، تا به الان که 32 سال میگذرد، به سمت آمریکا گرویده اند و بهنوعی برای رسیدن به زندگی اشرافی، تمامی شعارهای استقلال و شعارهای دفاع از پابرهنگان را فراموش کرده اند و به معنای واقعی زندگی اشرافی دارند، نمیتوانند ادعای دفاع و دغدغههای انقلاب اسلامی را داشته باشند.
اظهارات علی شکوری راد - دبیر کل سابق حزب اتحاد ملت- از جمله مصادیقی است که نشان میدهد این جریان اذعان دارد که حامیانش طبقهای غیر از مستضعفان جامعه هستند و به معنایی اشراف جامعه از آنها حمایت میکند.
وی در فتنه بنزینی 98 -که ماحصل عملکرد اصلاحطلبان و روحانی بود- به نکتهای درباره سبد رأی جریان اصولگرایی اشاره میکند که مفهوم جالبی دارد؛ شکوری راد مدعی است که بعد از حوادث بنزینی در سال 98، این اصولگرایان بودند که دچار کاهش سبد رأی شدند و اصلاحطلبان بعد از آشوبهای بنزینی، ضرر چندانی نکردند.
شکوری راد پس از ثبتنام در انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی میگوید:
"اصلاحطلبان پس از اعتراضات و کشتار اخیر دچار ریزش رأی نشدهاند چون اعتراضات در مناطق مرفه که پایگاه رأی آنان است صورت نگرفته بلکه در مناطق حاشیهای که پایگاه اصولگرایان بوده رخداده، است."[2]
فارغ از اینکه اشرافیت در زندگی مدعیان دلبستگی به انقلاب چگونه است و چه مصادیقی دارد؟ آنچه در این گزارش به دنبال آن هستیم، این که چه کسانی غیرصادقانه درباره انحراف انقلاب و دلبستگی به حقوق و منافع مردم اظهارنظر میکنند.
بیانیه مجمع روحانیون مصداق بارز بیصداقتی
شب دوازدهم بهمنماه 1400، دو نهاد روحانی محور جریان اصلاحات (مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم)، عملاً بیانیه خاتمی را به اسم خود منتشر کردند. بیانیه ای که سراسر سیاه نمایی و ادعا درباره مردم و انقلاب بود.
شروع بیانیه با این ادعا که مردم نسبت به انقلاب ناامید و بدبین شدهاند، شروع میشود:
"بسیاری از مردمانی که از توطئهها و فشارهای ظالمانه خارجی و نیز اشتباهها و ناکارآمدیهای درونی رنج فراوان دیدهاند، نسبت به اصل انقلاب دچار تردید و احیاناً بدبینی شده و امیدشان به آینده بهتر کمتر شده است و دشمنان ملت و انقلاب این بدبینی و نومیدی را تشدید میکنند.
بااینوجود، بر این باوریم که همهٔ آنان که دل درگرو انقلاب و بزرگی رهبر فرهمند بنیانگذار دارند و همهٔ کسانی که به سرنوشت کشور و عزّت ملّت و برخورداری همگان بهعنوان شهروندان صاحب حق و حرمت میاندیشند باید بکوشند تا جایگاه والای انقلاب و منزلت حضرت امام نگاه داشته شود و دریابند و به دیگران تفهیم کنند که در سایه این باور و دلبستگی است که میتوان سلامت، آزادی و پیشرفت کشور را تضمین کرد. درعینحال باید بکوشند تا فارغ از خودخواهی و تعصب ناروا از سر انصاف اسباب ناکامیها و دلسردیها بهویژه ناروائیهایی را که به نام انقلاب صورت گرفته و میگیرد دریابند و بیان کنند و کوتاهترین راه برونرفت از این وضعیت را به پیمایند و دستاندرکاران امور را به پیمودن آن فراخوانند تا به یاری پروردگار از به هم خوردن نظم و ازهمپاشیدگی جامعه که آنسوی آن چیزی جز هرجومرج و آشفتگی و تنگتر شدن فضای زندگی و تنفس و احیاناً نظمی بدفرجام و بسیار ناگوارتر ازآنچه هست نخواهد بود، جلوگیری شود و اگر انحرافی بوده است (که بوده است) باید از آن بازگشت. بازگشتن از انحراف گرچه هزینه دارد، ولی هزینه آن بهمراتب کمتر از آن است که نظام و مردم پرداخته و میپردازند.[3]"
باتوجه به این بیانیه فوق بهوضوح مشخص است که چه افرادی مصداق بیصداقتی در انقلاب هستند؟کسانی که در طول تاریخ انقلاب اسلامی، ادعای شیخوخیت در جریان اصلاحطلب و همچنین همراهی با امام خمینی (ره) در ابتدای انقلاب را با خود یدک میکشند.
مجمع روحانیون بازیچه اصلاحطلبان
این گروه که نام نهاد روحانیت را نیز بر تابلوی خود نصبکرده است، ساکتترین نهاد در زمان هجمه و حمله حامیان حزبیاش به اسلام و امام خمینی(ره) بوده است.
مروری بر دهه های گذشته نشان می دهد که روحانیون مبارز از دهه هفتاد به بعد و بهخصوص بعد از روی کار آمدن جریان موسوم به اصلاحات، عملاً تبدیل به بازیچه و جاده صافکن بازیگران اصلی جریان اصلاحات شده اند تا جایی که این جریان هیچ انتقادی از رفتار اصلاحطلبان مقابل اسلام، امام، انقلاب از خود نشان نداده است.
به مصادیق زیر توجه کنید:
«افکار امام خمینی (ره) باید به موزه تاریخ سپرده شود»! «قوانین اسلامی متعلق به ۱۴ قرن پیش بوده و جوابگوی مشکلات جوامع کنونی نیست»! «انقلاب اسلامی شبیه استبداد قجری است»! «تفکر شیعه موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است»! «فرهنگ شهادتطلبی باعث ترویج خشونت میشود»! «عدم کارایی حکومت دینی بر همگان آشکار شده است»! «مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقبافتادگی است»! «آدمها و حتی معصومین (ع) هم خودبهخود، بدون نظارت مردم و بهطور اصولی در معرض انحراف هستند»! «آن دسته از جوانان که به مساجد روی میآورند یا کتب دینی میخوانند ازنظر ساختار فکری و روانی ضعیف هستند»! و... اینها فقط نمونههایی از انبوه دیدگاهها و افکار آلودهای است که برخی از مدعیان اصلاحات در نشریات و رسانههای خود ترویج میکردند و روحانیون عضو «مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین» اگر نگوییم با این ادعاها موافق بوده اند، لااقل انتظار آن بوده که علیه این قماش -که در جبهه مدعی اصلاحات جا خوش کردهاند- موضع میگرفتند ولی لام تا کام اعتراضی نکرده اند.
گفتنی است یکی از اعضای اصلی و تقریباً همهکاره مجمع بهاصطلاح روحانیون مبارز درباره اهانت فتنهگران به ساحت مقدس اباعبدالله الحسین علیهالسلام گفته بود که من میخواستم اعتراض کنم ولی بیم آن داشتم که از این اعتراض سوءاستفاده شود! یعنی شخصیت خود را برتر از ساحت امام حسین علیهالسلام میدانستهاند!...[4]
تغییر تابلو از ساکت مطلق در زمان روحانی به معترض وضع موجود در زمان رئیسی
از دیگر نکاتی که رهبر انقلاب بهدقت و ظرافت به آن اشاره کرده اند، عدم صداقت این گروه از افراد در دلبستگی به انقلاب و اسلام است.
بهعنوانمثال مجمع روحانیون، با حمایت 100 درصدی از ریاست جمهوری حسن روحانی در سالهای 92 و 96، ساکت مطلق 8 سال ریاست روحانی بر مسند اجرایی کشور بوده و علیالظاهر هیچ اتفاق ناگوار اقتصادی و سیاسی در این دوره نیفتاده است.
8 سال ادعای دولت روحانی مبنی بر مذاکره و رفع همه تحریمها و همچنین سامان دادن به اوضاع اقتصادی بهجایی رسید که دلار از کانال 3 هزار تومان به 30 هزار تومان رسید و نهتنها تحریمها لغو نشد بلکه تحریمهای قبلی به همراه تحریمهای جدید بر پیکره اقتصادی و معیشت مردم اضافه شد ولی هیچ صدایی از شیوخ روحانیون مبارز بلند نشده و هیچ اظهارنظری مبنی بر این که مردم نسبت به شعارهای انقلاب ناامید شدهاند از کسی شنیده نشد، ولی بعد از روی کار آمدن دولت جدید، بهیکباره 43 سال فضای سیاه و ناامیدی در کشور ظاهر شده است.
یکی از موضوعاتی که در بیانیه روحانیون و مدرسین دیده میشود، ادعایی درباره کمرنگ شدن و یا از بین رفتن جمهوریت نظام است، اینان در بیانیهای که منتشرشده است، میگویند:
در این زمینه میتوان به تفاوت رویکرد امام در مقام رهبر انقلاب و پیشنهاددهنده جمهوری اسلامی (که با آنچه در درسهایشان بهعنوان حکومت اسلامی مطرح کرده بودند تفاوت داشت) با آنچه در مقام عمل روی داد اشاره کرد؛ امری که امام در اواخر عمرشان بهعنوان یک انحراف و تجاوز از مبنای نظم و قرارداد پذیرفتند و آن را در واقع استثنائی بهحساب آوردند که میبایست از آن گذر کرد و به نظم و قاعده یعنی "جمهوریت اسلامی" با همه لوازم آن بازگشت و دریغ و درد که با گذشت زمان استثناءها جای قاعده را گرفت و لحظهبهلحظه جمهوریت کمرنگتر شد و اسلام سازگار با جمهوریت در عرصه رسمی منزویتر گشت و بینش و منشی از اسلام قدر دید و در صدر نشست و در بسیاری از عرصههای حکمرانی میداندار شد که جمهوریت را از اساس مردود میساخت؛ و این، همان پدیده دوّم بود، یعنی کمرنگ شدن جمهوریت نظام و میل بهسوی حکومت بهاصطلاح اسلامی، درحالیکه امام ضمن اصرار بر اسلامی بودن نظام همواره ملاک و میزان را رأی آزاد ملت (که بنیاد جمهوریت مردمسالار است) میدانستند و رهبری پس از ایشان نیز بر اهمیت رأی مردم و حق انسان بودن آن تأکید داشتهاند.
با ضعیفتر و بیفروغتر شدن جمهوریت نظام آنچه پیش آمد تشدید حاکمیتهای چندگانه و سردرگمی و حتی تعارض پرهزینه در مدیریت و لوث شدن مسئولیتها و لطمه دیدن کارآمدی و زیان دیدن مردمی بود که به امید آینده بهتر برای انقلاب، ایثار و فداکاری کرده بودند. توطئهها و دشمنیهای بیرونی مزید بر علت شد."
سؤال این است که این جریان مدعی و خلافگو، درباره فتنه 88 و حوادثی که بهواسطه دیکتاتوری این جماعت بر سر جمهوریت نظام آمد، چه پاسخی دارند؟
شوری آش در حوادث 88 آنجا بود که این نهاد مدعی در روز 23 خرداد 88، بهصراحت پیگیر ابطال انتخابات، آن هم بدون کوچکترین استدلال منطقی بود و همین جریان بعد از خطبه تاریخی رهبر انقلاب در 29 خرداد مبنی بر تمام کردن اعتراضات خیابانی، 30 خرداد مردم را دعوت به اعتراض و آشوب خیابانی کرد و تنها یک ساعت قبل از شروع اعتراض، اعلام کرد که بهواسطه عدم مجوز قانونی، روحانیون مبارز هیچ نقشی در حضور آشوبگران در خیابان ندارد.[5]
گفتنیها درباره رفتار نفاقآمیز جریان اصلاحات و زیر مجموعههایش بسیار است، ولی نهادی که به راحتی با تغییر تابلو از ساکت مطلق، تبدیل به دلبسته انقلابی میشود و با وجود این که حوادث 88 را در کارنامه خود دارد، باز هم از زیر سؤال رفتن جمهوریت نظام سخن به میان میآورد، از موضوعاتی که در عین غربت انقلاب اسلامی، نیاز به تبیین و روشنگری دارد.
[1] - https://www.leader.ir/fa/content/25539
[2] - tabnak.ir/003xhttps://www.tabnak.ir/003x7v7v
[3] - https://www.khabaronline.ir/news/1598407
[4] - https://kayhan.ir/fa/news/235877
[5] - https://tn.ai/595305