پایگاه ۵۹۸: یکی از سوالهایی که همواره بین دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی مطرح بوده است، این سوال است که نظام جمهوری اسلامی کارآمد بوده است یا خیر؟
همزمان با دهه فجر و آغاز چهل و سومین سالگرد انقلاب اسلامی، بنا داریم با زبانی ساده به این موضوع بپردازیم. عدهای با بیان دلایلی، نظام جمهوری اسلامی را ناکارآمد معرفی کرده و برخی نیز با ذکر شواهدی این نظام را کاملاً کارآمد میدانند. به جای تأیید یا رّد این دو دیدگاه، بحثی مختصر پیرامون کارآمدی را مطرح کرده و قضاوت را به خوانندگان عزیز واگذار میکنیم:
کارآمدی در «لغت» یعنی، اثر بخشی، قابلیت، لیاقت و سودمندی
کارآمدی در «اصطلاح»: موفقیت در تحقق «اهداف» با توجه به «امکانات»، «شرایط» و «موانع»
با این تعریف در بررسی کارآمدی یک نظام باید میزان تحقق اهداف را با توجه به امکانات (منابع مادی و معنوی، استعداد ها، ظرفیتها و ساختارها) و شرایط (سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، زمانی، مکانی و ...) و همچنین میزان و شدت و گستردگی موانع بررسی شود. قضاوت افراد بدون توجه به این ملاکها، قاعدتاً ناصحیح خواهد بود.
نظریههای کارآمدی (ملاکها و شاخص ها)
*نکته مهم در بررسی کارآمدی، ملاک و شاخص اندازه گیری است. در این زمینه نظریههای و ملاکهای زیادی مطرح شده است که عمدهترین آنها عبارتند از: نظریه عدالت، نظریه شاخصهای بین المللی، نظریه توفیق، نظریه رضایت، نظریه تکلیف مداری، نظریه «خواص گرایی» یا «عوام گرایی»
در اینجا به شرح و توضیح این ملاکها میپردازیم:
۱-نظریه عدالت: یعنی میزان توفیق حکومت در برقراری عدالت، ملاک کارآمدی آن خواهد بود.
باید توجه داشت که:
اول: عدالت به معنی مساوات نیست.
دوم: عدالت انواع مختلفی دارد (توزیعی، مراودهای و رویهای و..)
سوم: به فرمایش مقام معظم رهبری عدالت بدون «معنویت» و «عقلانیت» انحراف است.
برای سنجش عدالت، شاخصهای مختلفی وجود دارد که یکی از شاخصهای رایج برای تحقق عدالت، «ضریب جینی» است. شاخص ضریب جینی بین صفر تا ۱۰۰ است و توزیع درآمد و شکاف طبقاتی را نشان میدهد. هرچه این رقم بیشتر باشد از شکاف و نابرابری درآمدی بیشتر حکایت دارد.
سازمان ملل در گزارش توسعه انسانی اعلام کرده است که متوسط ضریب جینی ایران طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ حدود ۳۷.۴ شده که نسبت به ضریب ۳۸.۳ درصدی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳، نشان از بهبود وضعیت توزیع درآمد و کاهش نابرابری دارد.
ضریب جینی ایران قبل از انقلاب بالاتر از ۵۰ درصد بوده است که نشان میدهد در آن زمان فاصله طبقاتی وحشتناکی حاکم بوده است. بر این اساس، شاخص برابری و عدالت در توزیع درآمد طی ۴۰ سال بعد از انقلاب حدود ۲۵ درصد رشد داشته است (یعنی فاصله طبقاتی کاهش پیدا کرده است).
طبق این گزارش، آفریقای جنوبی و اوکراین با ضریب جینی ۶۳.۴ و ۲۴.۱ درصدی، دارای بیشترین و کمترین شکاف درآمدی و نابرابری درآمدی هستند.
ایران از میان ۱۴۳ کشور مورد بررسی در شکاف طبقاتی در رتبه ۶۷ و بالاتر از کشورهایی، چون آمریکا (۴۱ درصد) و ترکیه (۴۳ درصد) قرار دارد و نشان از آن دارد که نسبت به ۷۶ کشور دیگر از شکاف درآمدی کمتری برخوردار است.
همچنین ایران در مقایسه با روسیه، چین، مالزی، ترکیه، مکزیک، برزیل، تایلند، اندونزی، مراکش، گرجستان، سریلانکا و ... وضعیت بهتری دارد.
۲- نظریه شاخصهای بین المللی: یکی از رایجترین روشها برای ارزیابی میزان کارآمدی، سنجش ابعاد مختلف توسعه و پیشرفت یک کشور با ملاکها و استانداردهای بین المللی است مثل: حقوق سیاسی (انتخابات)، توسعه منابع انسانی (امید به زندگی، کیفیت و کمیت نظام آموزشی، سرانه درآمد و...)
به عنوان مثال: قبل از انقلاب اسلامی (در سال ۱۳۵۶) بنا به گزارش توسعه انسانی سازمان ملل، شاخص امید به زندگی ۵۵ سال بوده است در حالی که در حال حاضر این شاخص برای زنان به ۷۹ سال و برای مردان به ۷۵ سال رسیده است؛ که رشد حدود ۶۰ پلهای را نشان میدهد.
کتاب صعود چهل ساله نوشته سید محمد حسین راجی و همکاران براساس این نظریه تهیه شده است. مطالعه این کتاب به میزان زیادی به سوالات و شبهات در این زمینه پاسخ میدهد و میزان کارآمدی نظام ج. ا. ا را به روشنی و بر اساس آمار و اطلاعات بین المللی نشان میدهد که واقعاً افتخار آمیز است.
در این کتاب میزان دستیابی جمهوری اسلامی ایران بــه آرمانهایی از قبیـل عدالت، اســتقلال، معنویــت، آزادی، کرامت زن، مردمسالاری دینی، گسـترش رفــاه عمومی و... را بــا اسـتفاده از نزدیکترین و متناسبترین شــاخصههای بین المللــی بــه آرمانهای انقــلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است.
نکته منحصر به فرد درباره کتاب مذکور این است که ارجاعات آن بــه معتبرتریــن منابــع بین المللــی نظیــر داده هــای اطلاعاتی سازمان ملل، بانک جهانی، ســازمان جهانــی غــذا و کشــاورزی، ســازمان جهانی سـلامت، دفتر برنامه توســعه ملل متحد و دیگر مراجع آماری جهانی مســتند شــده اســت.
۳-نظریه توفیق: بر اساس این نظریه و ملاک، میزان وصول به اهداف تعیین شده از سوی رهبران یک نظام، ملاک کارآمدی آن خواهد بود. برای سنجش میزان کارآمدی با این ملاک، اهداف کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدتی که توسط بنیان گذار انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب معرفی شده، استخراج میشود و با وضعیت موجود مقایسه میشود.
فرازهایی از فرمایشات رهبران انقلاب عبارتند از:
امام خمینی: اهداف ما اهداف الهی است؛ حکومت اللَّه و توحید و رفتن به سمت جامعهی حقیقی دینی و حاکمیت احکام الهی است.
امام خمینی: فلسفهى نظام جمهورى اسلامى این است که بتواند همچنان که اسلام از مسوولان، انسانها و ملتها خواسته است، در میان مردم، عدالت، اخلاق، معنویت و رفاه مادى را بهوجود آورد
امام خامنهای: جمهورى اسلامى به معناى حقیقى به دنبال آن است که این مسائل را تامین کند؛ اقتدار بینالمللى، آزادی سیاسی، عزت، رفاه دنیا و آبادى معنوى آخرت
سایر اهدافی که از بیانات امامین انقلاب استخراج شده است:
استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، مبارزه با استبداد و استکبار، برقراری مردم سالاری دینی، معنویت گرایی، اجرای احکام اسلامی، آرمان خواهی، استکبار ستیزی، کمک به طبقات محروم جامعه، کمک به مستضعفان و آزادیخواهان عالم، عزت و سربلندی ملت ایران، عدالت خواهی، پیشرفت همه جانبه (رفاه دنیوی و سعادت اخروی)، آزادی و مشارکت مردم در اداره حکومت، مبارزه با فساد و اشرافی گری، زمینه سازی ظهور و...
(نکته: چون این اهداف کیفی هستند، قاعدتاً سنجش آنها با انجام پژوهشهای کیفی میسر هستند.)
۴-نظریه رضایت: بر اساس این نظریه میزان رضایت مردم از حکومت که به عنوان سرمایه اجتماعی نظام از آنها یاد میشود. نشان دهنده میزان کارآمدی آن نظام است.
نمود عینی رضایت، حضور مردم در راهپیماییها، مراسم عمومی نظام مثل تشیع جنازه شهید سلیمانی، مشارکت مردم در انتخابات و... میباشد، هر چند عملکرد دولتها (با گرایشات مختلف) تاثیر زیادی بر رضایت مردم از نظام دارد، ولی معمولا این دو را از هم تفکیک میکنند. چه بسا مردم از عملکرد یک دولت ناراضی باشند، ولی از کلیت نظام راضی باشند. از این رو شاهد هستیم که مردم در انتخابات به دلیل نارضایتی از یک جریان سیاسی به سمت جریان دیگری میل پیدا میکنند.
۵-نظریه تکلیف مداری: بر اساس این نظریه میزان تقید حکومت بر تعهد و التزام به تکالیف شرعی و احکام اسلامی بیانگر میزان کارآمدی است.
میزان تکلیف مداری یک نظان در بزنگاهها معلوم میشود. مثلا برای موفقیت در جنگ، از روشهای خلاف شرع استفاده میکند یا خیر؟ برای منافع اقتصادی احکام اسلامیرا زیر پا میگذارد یا خیر؟
مثال: (اوایل انقلاب و در حین جنگ دو پیشنهاد از جانب غربیها به ایران داده شد؛ یکی ترانزیت مواد مخدر از ایران و پرداخت مبلغ هنگفتی به ایران بابت ترانزیت و پرورش خوک در شمال که هر دو پیشنهاد از سوی امام خمینی رد شد.)
۶-نظریه «خواص گرایی» یا «عوام گرایی»: بر اساس این نظریه، کارآمدی یک نظام بستگی به میزان توجه به «عامه» مردم یا «خواص» جامعه دارد.
البته از نظر اسلام رسیدگی به مشکلات عامه مردم مهمتر از پاسخگویی به درخواست خواص است که معمولا بیشترین توقع و سر و صدا و کمترین شکرگذاری را دارند.
پس هرچه بیشتر به منافع عامه مردم توجه شود و جهت گیری خدمات رسانی به سمت قشر متوسط و پایین جامعه باشد، مبتنی بر این شاخص، کارآمدی این نظام بیشتر است.
نتیجه:
اگر کسی مدعی کارآمدی یا ناکارآمدی نظامی شد، باید از او پرسید: بر اساس کدام ملاک و نظریه به چنین نتیجهای رسیدهای؟
اینکه در فضای مجازی و توسط دشمنان، با ملاکهای غیر واقعی و آمارهای دروغ، به ارزیابی کارآمدی نظام پرداخته بشود، کاری غیر علمی و غرض ورزانه است.
ب: خطاها و مغالطهها در سنجش میزان کارآمدی
به هنگام ارزیابی میزان کارآمدی یک نظام یا جریان، بطور عمدی یا ناخواسته خطاها یا مغالطههایی صورت میگیرد که نتیجه ارزیابی را تحت تاثیر قرار میدهد. بطوری که چه بسا موفقیتها و نقاط قوت به شکست و نقطه ضعف بدل میشود یا برعکس.
در ادامه به برخی از این خطاها و مغالطهها اشاره میشود:
۱- مغالطه تعمیم جز به کل و بر عکس
در این روش به جای ارزیابی همه جانبه و کلیت یک نظام، معمولاً با ذکر یک جزء ناقص از کل سیستم نتیجه میگیرند که کل نظام ناکارآمد است و برعکس با نشان دادن یک بخش موفق از خودشان، سعی در القاء کارآمدی کل نظامشان را دارند، که هر دو روش غلط بوده و از تکنیکهای عملیات روانی دشمن است.
۲- نادیده انگاری سهم هریک از عوامل:
در کارآمدی یا ناکارآمدی یک سیستم، همه عوامل دخیل هستند، ولی تبلیغات چیها، عمداً سهم بخشهای دیگر را نادیده میگیرند. مثلا ً اگر مشکلاتی به خاطر عدم پایبندی برخی از مسئولین و مردم به توصیه اسلام و رهبری پیش بیاید، صرفاً آن را به پای دین و رهبری میگذارند و از نقش مردم غفلت میورزند. دقیقاً مثل این است که مریضی داروی تجویز شده از سوی پزشک را مصرف نکند، ولی عدم بهبودی او را به گردن پزشک بیندازیم و سهم و نقش بیمار در عدم بهبودی را نادیده بگیریم.
۳-تعیین اهداف بالاتر از هدف برنامه
یکی از روشهایی غلط در ارزیابی کارآمدی یک نظام یا برنامه، بیان یک هدف والاتر و وسیعتر و قضاوت در مورد میزان موفقیت آن برنامه است. مثلا در دوران دفاع مقدس، دشمنان انقلاب اگر عملیاتی انجام میگرفت که هدفش مثلا تصرف تنومه بود، میگفتند ایران قصد تصرف بصره را داشت و، چون به این هدف نرسیده، پس عملیات شکست خورده است.
یا مثلا نظام جمهوری اسلامی را با حکومت نبوی و علوی مقایسه میشود و، چون به آن مرحله از موفقیت نرسیده است نتیجه میگیرند پس نظام ج. ا. ا در وصول به اهداف موفق نبوده است.
نکته: البته اگر معرفی اهداف عالی برای افزایش تلاش و حرکت دقیقتر به آن سمت باشد، پسندیده است، ولی اگر با این مقایسه، القای نا امیدی و یأس شود، کاری ناپسند و خلاف عقل و انصاف است.
۴- مطلق انگاری:
کارآمدی یک امر نسبی است، همانند سایراندازههای نسبی. مثلا اگر کسی بپرسد این چوب بلند است یا کوتاه؟ باید بلافاصله بپرسیم به نسبت چی؟ در حالی که اگر اندازه چوب بر سانتیمتر پرسیده شود، میتوان دقیقا پاسخ داد. همینطور اگر پرسیده شود، این کشور کارآمد است یا خیر؟ باید پرسید به نسبت چی و کجا؟ به نسبت خودش قبل از انقلاب؟ به نسبت کشورهای مشابه؟ به نسبت کشورهای پیشرفته؟ به نسبت اهداف مطلوب؟ به نسبت شاخصهای بین المللی و...
بهترین روش سنجش میزان کارآمدی، مقایسه یک کشور با همان کشور در دو مقطع زمانی است. مثلا قبل از انقلاب و بعد از انقلاب. دوران این ریاست جمهوری با آن ریاست جمهوری.
یا مقایسه دو کشور مشابه. مثلا مقایسه ایران و عراق که هر دو ۸ سال در گیر جنگ بوده اند. با این تفاوت که همه کشورهای بلوک شرق و غرب و کشورهای عربی پشتیبان عراق بودند و هیچ تحریمی علیه آن صورت نگرفت.
در حالی که عمداً، بطور کلی و مطلق گفته میشود این نظام ناکارآمد است.
۵- تقلیل گرایی:
مخالفین نظام سعی میکنند اهداف همه جانبه و کلان نظام را به یکی از اهداف تقلیل دهند. مثلا اگر اهداف نظام در کنار پیشرفت مادی؛ مسائل فرهنگی، معنویت، عدالت، استقلال، دفاع از مظلوم، استکبار ستیزی، مشارکت مردمی و... باشد، فقط بر توسعه مادی تاکید میکنند و بطور عمد، ازسایر بخشها غفلت میورزند.
در حالی که کشورهای غربی اگر در بعد مادی پیشرفتهایی داشته اند در مسائل اخلاقی، خانواده، معنویت گرایی، حقوق بشر و... مشکلات جدی دارند.
۶- مغالطه «احساس واقعیت» با «واقعیت»:
احساس خوشبختی، رضایت، کارآمدی و ... به میزان درک و احساس فرد از واقعیت بستگی دارد، نه خود واقعیت. مثلا اگر از کارگری پرسیده شود؛ وضعیت معیشت شما چگونه است؟ ممکن است پاسخ دهد: الحمدلله خوب است. ولی یک میلیاردر در پاسخ به همین سؤال بگوید: خیلی بد است، در حالی که آن کارگر ممکن است فقط ۳ وعده غذا داشته باشد، ولی آن ثروتمند تا چند نسل بعدش نیز ذخیره پول و طلا داشته باشد. احساس رضایت یا کارآمدی را میتوان با تبلیغات کم و یا زیاد کرد. از این رو دشمنان با استفاده از این تکنیک سعی در «القاء» ناکارآمدی نظام دارند. در حالی که چه بسا وضع مردم بسیار بهتر از سابق شده باشد و «ضریب جینی» که شاخص مناسبی است، خیلی بهتر از قبل شده باشد (که اتفاقا طبق آمار بانک جهانی، جایگاه ایران بعد از انقلاب اسلامی ۲۵ پله بهبود داشته است)
۷- بزرگ نمایی مشکلات:
یکی دیگر از شگردهایی که برای ناکارآمدی یک نظام یا سازمان به کار میرود، بزرگ نمایی و اصلی نشان دادن یک مشکل کوچک و فرعی است. مثلا تخلف یک نیروی انتظامی، یک قاضی و یا مامور سد معبر شهرداری چنان بزرگ نمایی میشود که گویا جهان «کن فیکون» شده است و میشود مسئله اصلی کشور.
۸- برخورد سیاسی با امور غیر سیاسی:
نظامها و جریانات و طیفهای سیاسی برای ناکارآمد نشان دادن جریان رقیب، تلاش میکنند یک حادثه عادی را رنگ و لعاب سیاسی بدهند تا برای تطهیر جریان خودی و تضعیف جریان مقابل از آن بهره برداری کنند. مثلا آتش سوزی ساختمان پلاسکو را نشانه ناکارآمدی نظام یا جریان انقلابی معرفی میکنند در حالی که آتش سوزی قطار، آتش سوزی گسترده و طولانی مدت کالیفرنیا و برخورد خشن پلیس فرانسه با تظاهر کنندگان را نادیده میگیرند.
(تکنیکهای زیادی در این زمینه وجود دارد که ذکر آنها را به فرصت دیگری موکول میکنیم.)
نتیجه: آن که برای ارزیابی میزان کارآمدی یک سیستم و نظام بایستی با پرهیز از خطاهای متداول در سنجش کارآمدی، ابتدا ملاک شاخصها و اندازه گیری را انتخاب کنیم و از کلی گویی پرهیز نماییم.