به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، رضا احمدزاده: دولت در سایه ، بله درست است ما با این واژه بیگانه نیستیم و بارها آنرا در فضای رسانه ای – سیاسی کشور شنیده ایم اما بهت و حیرت ما از ادعای تشکیل دولت در سایه از سوی چریانی است که هم خود و هم همفکران و حامیانش مجموعا بیش از 32 سال از قدرت اجرایی کشور و از جمله 8 سال دولت حسن روحانی را در اختیار داشته و نتیجه کارکردهایشان وضعیتی است که با آن مواجه هستیم .
لذا لازم دیدیم تا چند نکته را در این باره بیان کرده و به افکار عمومی برخی مرزهای سیاسی ممنوعه برخی جریانات سیاسی را ذیلا یادآور شویم که نمی شود هم دریک نقش دوگانه هم رئیس قوه بود و هم منتقد آن و چنان سخن گفت و رفتار کرد که گویی اصلا نه خانی آمده و نه خانی رفته است:
1- دولت سایه در اصطلاح سیاسی جهانی نوعی هیات دولت روی کار نیامده است که در انتظار برای در دست گرفتن کنترل دولت در واکنش به یک حادثه قرار دارد.اعضای کابینه در سایه اغلب و البته نه همیشه، زمانی که حزبشان دولت را به دست بگیرد در همان سمت در کابینه دولت اصلی منصوب میشوند. با این حال در کابینه در سایه، مسئولیت اصلی اعضاء انتقاد از سیاستها و اقدامات دولت و وزیر معادل آنها و همچنین پیشنهاد دادن برنامههای جایگزین است.
2- دولت در سایه معمولا به دو دلیل شکل می گیرند:یا به جمع و یا جریانی اطلاق می شود که توان جذب آرای مردمی را ندارد که بتواند در فرآیند انتخابات مردمسالاری وارد هرم قدرت شود، یا ساختار سیاسی کشور بگونه ای است که اجازه ورود به منتقدان دولت در سایه را نمی دهد.
3- دولت سایه به دولتی اطلاق میشود که اگرچه در حاشیه واز انظار بدور است اما سر نخ اصلی کارها یا در دست اوست یا با هماهنگی اوست.
4- در حالت سوم که بیشتر در نقش نوعی مصلحین و ونخبگان جامعه هستند که ضمن حمایت از ساختارها و اصول حاکم بر استراتژی های کشور در نقش یک راهنما و کمک کننده به دولت مستقر کشور هدف عمل می کند. به این معنا که نمی تواند و یا نمی خواهد نقش اپوزیسیون دولت مستقر را ایفا کند. این نگاه در کشور ما بیبشترین هوادار را دارد. در این نگاه مرزبندی های سیاسی مانع مشورت دادن و یا رائه راه کارهای مفید به دولت مستقر نیست و حتی اگر لازم باشد به شرط نداشتن اختلاف در مبانی در اجرای میدانی برنامه ها مشورت می تواند در صورت درخواست دولت ارائه کند.
با این اوصاف:
*بکاربردن این واژه برای دولتمردان سابق حسن روحانی و حامیانش را حداقل در این برهه باید نوعی ارزیابی میدانی در افکار عمومی دانست که آیا امکان بازگشت حسن روحانی حداقل در یکی از ارکان نظام وجود دارد یا خیر ؟
*اگر هر یک از دولت های سابق و جریانات سیاسی بغیر از دولت تدبیر واجد داشتن این واژه می دانستیم برای دوران 8 ساله سراسر سختی و تورم و کوچک شدن معیشت و بی ارزشی پول ملی و ....دولت روحانی نمی توان این واژه را اطلاق کرد زیرا دولت اعتدال چنان در افکار عمومی یاد آور سختی های زیادی است که هر سیاستمدار و جریانی بخواهد در رزومه خود نام دولت تدبیر را ببرد باید هزینه از دست دادن بدنه اجتماعی خود را هم بدهد .لذا دولت در سایه شاید تشکیل دهند اما مقبولیتی در میان دست اندر کاران و مردم نخواهند داشت.
*دولت در سایه اصولا دولتی است که تلاش می کند تا بدور از تنش های مرسوم جامعه و دنیای سیاست و همچنین ناشناخته بودن عناصر خود اهدافش را پیگیری کند چه در همراهی و چه در نقد و مخالف خوانی . در باره دولتمردان و حامیان حسن روحانی آیا این موضوع می تواند صحت داشته باشند . کدامیک از دولتمردان دولتش دستی در فشار و سختی معیشت مردم از یک سو و ایجاد فاصله های طبقاتی شدید از نظر ثروت و رفاه می توانند برنامه های رفاهی و مقبول مردم ایران ازائه کنند؟ کلا کدام دولتمرد سابق را مردم در بوته آزمایش و محبوبیت نیازموده و نمره قبولی به او داده اند.
در هر صورت در دوکفه ترازوی افکار عمومی دولت در سایه روحانی بیش از آنکه واقعیتی مورد قبول باشد به طنزی زود گذر می ماند که شاید خود ایشان آنرا باور داشته باشند نه مردم.